گنجور

 
 
 
مولانا

تو شاه دل منی و شاهی می‌کن

نوشت بادا ظلم سپاهی می‌کن

بر کف داری شراب و جامی که مپرس

آن را بده و تو هرچه خواهی می‌کن

شیخ بهایی

برخیز سحر، ناله و آهی می‌کن

استغفاری ز هر گناهی می‌کن

تا چند، به عیب دیگران درنگری

یکبار به عیب خود نگاهی می‌کن

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه