گنجور

 
عراقی

خاک سر کوی آن بت مشکین خال

می‌بوسیدم شبی به امید وصال

پنهان ز رقیب آمد و در گوشم گفت:

می‌خور غم ما و خاک بر لب میمال

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode