گنجور

 
ابن یمین فریومدی

شمارهٔ ١: کالصبح أتانی رسولک فانجلی

شمارهٔ ٢ - ترجمه: همچو صبح آمد رسولت پیش من پس باز شد

شمارهٔ ٣ - ایضاً: ثلاث هن فی البطیخ فضل

شمارهٔ ۴ - ترجمه: سه وصف آن ستودست در خربزه

شمارهٔ ۵ - ایضاً: و ان امرء لاقی الهوان بارضه

شمارهٔ ۶ - ترجمه: در شهر خویش هرکه مذلت همیکشد

شمارهٔ ٧ - ایضاً: یقولون فی البستان للعین لذه

شمارهٔ ٨ - ترجمه: می در میان سفره و گل بر کنار آب

شمارهٔ ٩ - ایضاً: لعمرک ما کل الرجاء لصادق

شمارهٔ ١٠ - ترجمه: بدوستی که نیاید امیدها همه راست

شمارهٔ ١١ - ایضاً: أیها الناس أفشئو السلام

شمارهٔ ١٢ - ترجمه: در بذل طعام کوش و افشای سلام

شمارهٔ ١٣ - ایضاً: و ذی سفه یواجهنی بجهل

شمارهٔ ١۴ - ترجمه: با من سفیه کرد سفاهت ز جهل خویش

شمارهٔ ١۵ - ایضاً: اذا هبت ریاحک فاغتنمها

شمارهٔ ١۶ - ترجمه: چون جست باد دولت تو مغتنم شمار

شمارهٔ ١٧ - ایضاً: اذا جادت الدنیا علیک فجد بها

شمارهٔ ١٨ - ترجمه: چو دنیا کند با تو بخشش تو نیز

شمارهٔ ١٩ - ایضاً: ولم أدخل الحمام من أجل زینه

شمارهٔ ٢٠ - ترجمه: مرا گریه چشم کافی چو نیست

شمارهٔ ٢١ - ایضاً: تقوس بعد بعد الدهر ظهری

شمارهٔ ٢٢ - ترجمه: کمان آسا شد این قد چو تیرم

شمارهٔ ٢٣ - ایضاً: احل العراقی النبید و شربه

شمارهٔ ٢۴ - ترجمه: حلال داشت عراقی نبید و شربش را

شمارهٔ ٢۵ - ایضاً: لا تودع السر الا عندذی کرم

شمارهٔ ٢۶ - ترجمه: نزد کریم راز ودیعت اگر نهی

شمارهٔ ٢٧ - ایضاً: شیئان یغجر ذوالرصاصه عنهما

شمارهٔ ٢٨ - ترجمه: عاجز شدست رای خردمند از دو چیز

شمارهٔ ٢٩ - ایضاً: تجاوز منی توبه کل ناصح

شمارهٔ ٣٠ - ترجمه: هر ناصحی که بود ز من خواست توبه ئی

شمارهٔ ٣١ - ایضاً: و کان الصدیق یزور صدیق

شمارهٔ ٣٢ - ترجمه: پیش ازین گر دوستی رفتی بپیش دوستی

شمارهٔ ٣٣ - ایضاً: لئن عشت و الایام اعطنی المنی

شمارهٔ ٣۴ - ترجمه: گر بمانیم زنده بر دوزیم

شمارهٔ ٣۵ - ایضاً: بنت کرم ابکارها امها

شمارهٔ ٣۶ - ترجمه: دختر رز را جدا کردند از مادر بزجر

شمارهٔ ٣٧ - ایضاً: اذا غدا ملک فی اللهو مشتغلا

شمارهٔ ٣٨ - ترجمه: هر پادشه که روی بلهو و طرب نهاد

شمارهٔ ٣٩ - ایضاً: رایت العلم یرفع فی السمو

شمارهٔ ۴٠ - ترجمه: علم را دیدم و تواضع را

شمارهٔ ۴١ - ایضاً: اذا المرء لم یعرف مصالح نفسه

شمارهٔ ۴٢ - ترجمه: مردی که صلاح خود نداند در کار

شمارهٔ ۴٣ - ایضاً: یارب ان لم یکن فی وصله طمع

شمارهٔ ۴۴ - ترجمه: کردگار اگر طمع نتوان بوصلش داشتن

شمارهٔ ۴۵ - ایضاً: تحنیت ان یحیی ولم تر حاسدا

شمارهٔ ۴۶ - ترجمه: از حسد نا اهلم ار گوید بدی

شمارهٔ ۴٧ - ایضاً: لا تصحبن لئام الناس ان لهم

شمارهٔ ۴٨ - ترجمه: پرهیز کن ز صحبت اصحاب لوم از آنک

شمارهٔ ۴٩ - ایضاً: فلا تفرح و لا تحزن بحال

شمارهٔ ۵٠ - ترجمه: بحذر از بلا مجوی خلاص

شمارهٔ ۵١ - ایضاً: اذا أمکنت فرصه فی العدو

شمارهٔ ۵٢ - ترجمه: ترا ایزد چو بر دشمن ظفر داد

شمارهٔ ۵٣ - ایضاً: قیل لی أنت أفضل الناس طرا

شمارهٔ ۵۴ - ترجمه: مرا چه گفت یکی گفت در زمانه توئی

شمارهٔ ۵۵ - ایضاً: اعز الناس نفسا من تراه

شمارهٔ ۵۶ - ترجمه: آنکس بود عزیزتر اندر جهان که او

شمارهٔ ۵٧ - ایضاً: اذا ظالم لیستحسن الظلم مذهبه

شمارهٔ ۵٨ - ترجمه: هر حاکمی که مذهب ظلم آیدش پسند

شمارهٔ ۵٩ - ایضاً: المت فحیت ثم قامت فودعت

شمارهٔ ۶٠ - ترجمه: فرود آمد درودم داد و برخاست

شمارهٔ ۶١ - ملمع: حاکم ما ز فرط بد نفسی

شمارهٔ ۶٢ - قطعه: یا ایها الرجل الذی تهوی به

شمارهٔ ۶٣ - ترجمه: ای آنکه میبرد بسفر ناقه ترا

شمارهٔ ۶۴ - قطعه: اذا عدت نحو الآل و الکیس مترع

شمارهٔ ۶۵ - ایضاً: الهی انت خلاق البرایا

شمارهٔ ۶۶ - ایضاً: تزهدت فی الدنیا الدنیه کلها

شمارهٔ ۶٧ - ملمع: اذا عانقت للتودیع سلمی

شمارهٔ ۶٨ - ایضاً: عاشقان دیدار جانان خواستند

شمارهٔ ۶٩ - ایضاً قطعه: ایا ای کریم الناس ان کنت تبتغی

شمارهٔ ٧٠ - ترجمه: قدوه اهل فضائل زبده آزادگان

شمارهٔ ٧١ - ملمع: قد اشرقت القلوب بالانوار

شمارهٔ ٧٢ - ایضاً: اذ سیلت السحب سجال المطر

شمارهٔ ٧٣ - ایضاً: لقد بعث الرسول لزجرقوم

شمارهٔ ٧۴ - ایضاً: آتیک یا مولای بالامس زایرا

شمارهٔ ٧۵ - قطعه ملمع: فدیتک صاحبی بلغ سلامی

شمارهٔ ٧۶ - قطعه: فدت نفسی و ما تهواه مالی

شمارهٔ ٧٧ - ایضاً ملمع: خداوندا بحق ان کرامت

شمارهٔ ٧٨ - ایضاً: أخلائی أنبئکم جمیعا

شمارهٔ ٧٩ - قطعه: الا ان فعل المرء فی کل حاله