گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲

 

من عاشق و رند و می پرستم

سر مست صبوحی الستم

ای غره بهوشیاری خویش

بگذار نصیحتم که مستم

از بند جهان بگشتم آزاد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶

 

ایدل ره عاشقی طلب کن

اندیشه یار نوش لب کن

با خار نخست آشنا شو

پس قصد ربودن رطب کن

امشب که وصال اوست تا روز

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶

 

ای از تو هزار فتنه بر پای

بنشین و قبای بسته بگشای

از آینه دل سیاهم

زنگی که ز هجر تست بزدای

تا سبزه دمید بر گل تر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۲

 

جانا رخ چون بهار بنمای

عالم بجمال خود بیارای

از روی چو ماه تو صبوری

ممکن نبود مرا مفرمای

یا مهر خود از دلم برون بر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴

 

هر چند که در خلاف وعده

مشهور جهان شدی چو عرقوب

با اینهمه نزد من عزیزی

چون یوسف مصر نزد یعقوب

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۴

 

از کوی حیات تا در مرگ

جز نیم نفس مسافتی نیست

وین طرفه که اندرین مسافت

گامی ننهی که آفتی نیست

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢١٩

 

از ابن یمین سؤال کردند

آنها که ره نجات جویند

زین چار خلیفه کیست اول

کاندر ره حق بصدق پویند

گفتم که مرا چکار با آن

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٨٣

 

در قصه شنیده ام که ابلیس

روزی سه هزار تیز میداد

پرسید ازو کسی که این چیست

وز بهر که میفرستی این باد

گفتا که هزار از این به ریشش

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٣۴

 

گر سیم و زری بقرض یابی

بستان منگر گرانی سود

زیرا که چو دین حال گردد

حال از دو برون نخواهدت بود

گر هست ترا حیات باقی

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٣٨

 

گفتند که صحبت بزرگان

از رنج نیاز وا رهاند

روزی دو بخدمت ایستادن

عمری بمراد دل رساند

سرمایه عمر میدهد نقد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٢٣

 

در باب تواضع آنچه دانی

با خلق جهان بجای می آر

کافزوده کند ترا تواضع

نزدیک کریم طبع مقدار

اما چو لئیم طبع باشد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۶۴

 

گر ترک طمع کنی نباشد

ایدل زکست هراس هرگز

روزی ز خزانه کسی خواه

کو را نبود مکاس هرگز

چیزیکه دهد که شد مقرر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٢٩

 

از بخل و ز کبر بر حذر باش

کین هر دو کنند جمع تفریق

زین هر دو بجز فساد ناید

دلرا نکنی بدین دو تعلیق

در بخشش و در تواضع افزای

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۴٣

 

ای ابن یمین جهان نیرزد

آنرا که غمش نهند بر دل

شادان گذران که ابلهست آنک

انده کند از حیات حاصل

دارد هنری جهان که در وی

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۴۴

 

آنچه ندیدست دو چشم زمان

و آنچ بنشیند دو گوش زمین

در گل ما آنک نبودست آن

خیز و بیا در گل ما این ببین

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٨۶

 

گشتست طبیعت گروهی

دائم دو زبان چو مار بودن

در شیوه مکر و رسم تلبیس

امسال بتر ز پار بودن

چون زلف بتان ز فتنه جوئی

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٨٧

 

گفتند چو هست رزق مقسوم

زحمت چه کشی ز بهر جستن

گفتم که بلی ولی ازین پیش

گشتست حواله گه معین

روزی یکی بمصر و شامست

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨٢

 

ایدل ز پی جهان چه پوئی

وز زحمت جسم و جان چه جوئی

گر خار بگیردت سر دست

بگذر ز گل ایفلان چه بوئی

رو دست تهی چو گربه می لیس

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۵٢

 

عاقل نکند بهیچ روئی

بیمنفعتی زیارت حی

نزدیک خرد پسند ناید

هر قول که فعل نیست با وی

هر کو نشود بوصل تو شاد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - وله ایضاً مخمس

 

در عشق تو ای صنم چنانم

کز هستی خویش در گمانم

هر چند که زار و ناتوانم

گر دست دهد هزار جانم

در پای مبارکت فشانم

[...]

ابن یمین
 
 
۱
۲
sunny dark_mode