گنجور

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱ - مثنوی در مدح شفیعه روز جزا فاطمه زهرا(س)

 

ای گرامی دخت سالار امم

لوح محفوظ خدای ذوالنعم

همسر و همخوابه حبل‌المتین

ماه برج عروه الوثقای دین

از تو جسته سکه عصمت رواج

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۹ - فروختن برادران، حضرت یوسف را به غلامی

 

کشت چون از کید اخوان در بدر

یوسف صدیق ار نزد پدر

پس برادرها دلش را سوختند

یعنی اندر بندگی بفروختند

چون ندارد با کسی دست ستیز

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۰ - در عدل انوشیروان

 

بود اندر ملک آذربایجان

حاکمی از جانب نوشیروان

در حکومت ظالم و جبار بود

طاغی و یاغی و بدکردار بود

بر عموم خلق از برنا و پیر

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۱ - خواب دیدن ناصرالدین شاه قاجار در نجف اشرف

 

این شنیدستم که شاه جم حشم

ناصرالدین شاه کیسخرو خدم

گشت چون الطاف یزدان یاورش

حلقه زد پیک سعادت بر درش

یعنی از ایران روان شد از وفا

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۵ - اسلام آوردن زلیخا

 

کرد بر اورنگ شاهی چون قرار

یوسف اندر مصر با صدر اقتدار

روزی اندر پیشگاه عزتش

شد زلیخا حاضر اندر خدمتش

کرده پیری قامتش خم از الم

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۶ - شهادت حضرت قاسم بن الحسین(ع)

 

گفت راوی چون به دشت کربلا

شد به میدان قاسم نو کدخدا

هر طرف کاورد رو با تیغ تیز

بر عدو دادی نشان رستخیز

همچو شیری کو رهد از سلسله

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۸ - حکایت سلطان سنجر سلجوقی

 

از قضا روزی به طرف مرغزار

رفت سلطان سنجر از بهر شکار

شد به هامون با همه شیر او ژنی

هر طرف سرگرم در صید افکنی

کردی از پیکان مهر تل و جبال

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۹ - امتحان طبیب موصلی

 

گفت راوی در تمام عالمین

چون خلافت شد مسلم بر حسین

بود در موصل کی دانا طبیب

با یزید بن معاویه حبیب

نی همین در خدمتش کردی قیام

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۰ - نزول عهدنامه در کربلا به شاه تشنه‌جگر

 

روز عاشورا چو شاه کربلا

سید مظلوم سبط مصطفی

جمله یار و یاورانش کشته شد

پیکر ایشان به خون آغشته شد

طرف هامون ز اشک گلگون گشتیم

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۳ - جنگ شداد با رب‌العالمین جل ذکره

 

کرد چون شداد از راه عناد

سرکشی بنیاد با رب العباد

وز عنایت کردگارمهربان

هرچه او را داد در دنیا امان

تا مگر از گمرهی آید براه

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۵ - ورود سر مطهر به دیر راهب

 

چون سر مهر افسر سبط رسول

ساخت اندر دیر نصرانی نزول

کرد در آن شب ز راه احترام

راهب اندر خدمت آن سر قیام

شست شو بنمود او را از وفا

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۶ - در بیان شهادت میثم تمار

 

ای که داری شور دین داری بسر

گوش کن بر حال دین‌داران نگر

میثم تمار مردی از عجم

بود در سلک غلامان منتظم

یافت آزادی و شد آن پاک دین

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۷ - در بیان شهادت جناب حر(ع)

 

روز عاشورا چو حر نامدار

دید شد شور قیامت آشکار

چون خلیل‌الله در کوی منا

گشته شاه دین مهیای فدا

کوفیان کافر دنیارست

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۸ - شهادت حضرت جواد(ع)

 

چونان باورنک خلافت زد قدم

بعد مامون ستمگر متعتصم

گفت راوی کز قضای کردگار

جانب بغداد بنمودم گذار

بود ام‌الفضل را کاشانه‌ای

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۹ - قصه گرگ با رسول خدا(ص)

 

کرد رحلت چون به حکم دادگر

مادر نیک اختر خیرالبشر

پی پرستار و دل افکار و الیم

بود آن در گردان قیمت یتیم

جستجو کردند در حی عرب

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - وقایع بعد از قتل

 

دوش کردم خالی از اغیار و یار

گوشه‌ای را در تفکر اختیار

شد سفر وهم را چابک عنان

ساخت اندر وادی عبرت مکان

عرصه‌ای دیدم وسیع و هولناک

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۱ - قصه معراج و شهادت حضرت امیر(ع)

 

در شب معراج هادی سبل

خواجه امکان محمد(ص) عقل کل

دید اندر آسمان پنجمین

شکل زیبای امیرالمومنین(ع)

گفت یا جبریل تصویر چیست

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۲ - واقعه شب عاشوراء

 

شام عاشورا چو آن موج بلا

موج زن شد در زمین کربلا

آل بوسفیان «کذاب اشر»

عازم جنگ «ملیک مقتدر»

عتترت طه به صد شوق و شعف

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۳ - دفن اجساد شهدا

 

از سموم ظلم اعوان یزید

چون خزان بر گلشن یاسین رسید

سبز خطان را ز پیکان هلاک

شد بدن چون پرده گل چاکچاک

کربلا گردید چون خاک تتار

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۴ - در بیان افتادن چهار دست

 

چاردست ای شیعیان پاکزاد

در ره حق اوفتاد اندر جهاد

دست اول از معاد نیک قدر

اوفتاد از جسم وی در جنگ بدر

چون به جنگ بدر سرها گرم شد

[...]

صامت بروجردی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode