شام عاشورا چو آن موج بلا
موج زن شد در زمین کربلا
آل بوسفیان «کذاب اشر»
عازم جنگ «ملیک مقتدر»
عتترت طه به صد شوق و شعف
بهر جانبازی گرفته جان به کف
کفر و ایمان گشت یک جا روبرو
حق و باطل هر دو با هم جنگجو
اندر آن اشم چون روز رستخیز
یک زنی دیدند زار و اشکریز
وه چه زن غم داده بنیادش به باد
بلکه غم او را غلام خانهزاد
غصهاش افزون و صبرش کم شده
در جوانی همچو پیران خم شده
خود یکی اشکش ز بیتابی هزار
دیدهاش چون ابر نیسان قطره بار
اندر آن شب همچو بخت خود ز آه
کرده روز هر دو عالم را سیاه
شعله افشانی به شمع آموخته
یک جهان جان را به آهی سوخته
تیر آهش در کمان قد بره
گریهاش اندر گلو بسته گره
تر نموده ز آب چشمان خاک را
رفتی از مژگان خس و خاشاک را
خاره و خاری که در آن بادیه
بود در خاک زمین ماریه
جمگلی را آن زن ژولیده مو
مینمودی اندر آن شب رفت و رو
کرد از وی حقشناسی این سئوال
کیستی تو ای زن افسرده حال؟
اندر این شب آه و افغانت ز چیست؟
جسجویت اندر اینجا بهر چیست
گفت: من خاتون اقلیم غمم
مالک الملک دیار ماتمم
نام من زهراستاندر خافقین
مادرم بر خسرو بیکس حسین
چون که فردا اوفتد از صدر زین
جسم مجروح حسینم بر زمین
ترسم اندر خاک چون شد مسکنش
گردد افزونتر جراحات تنش
میکنم در این دیار هولناک
این زمین را از خس و خاشاک پاک
زین حکایت بازشدن خون در دلم
گشت مشکلتر عزیزان مشکلم
بد ز روز آن شب محنت اثر
گوئیا خاتون محشر باخبر
کز سر زین زینت عرش اله
کرد جا اندر زمین کربلا
روسیاهی پیرهن برد از تنش
آن دگر عمامه آن یک جوشنش
خواهرش زینب دوان با اشک و آه
بیتامل کرد رو در قتلگاه
کرد چندی اندر آن هول هراس
در بر شمر ستمگر التماس
چون ز شمر سنگدل شد ناامید
نزد بن سعید لعین دون دوید
چون کسی بر بیکسی آرد پناه
دستها بر سر بدان حال تباه
گفت ای شیطان پرست بیادب
غیرتت کو آخر ای ننگ عرب
کردهای جا ظالم بزیر چتر زر
یک زمان کن بر حسین من نظر
میکنند از تن سر او را جدا
پیش چشم من بخواری از قفا
نیست یارای نوشتن خامه را
مختصر کن (صامت) این هنگامه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در شب عاشورا، در کربلا، جنگی سخت میان حق و باطل درگرفت. شخصیت اصلی داستان، زنی غمگین و دلشکسته به نام «زهرا» است که مادر حسین (ع) میباشد. او با دلی پر از درد و نگران از سرنوشت پسرش حسین، در آن شب دردناک به سوگواری و گریه پرداخته است. او به شدت نگران حرمت و وضعیت پسرش است و در حالی که اشکهایش بر چهرهاش جاری است، میخواهد زمین را از غم و غصه پاک کند.
زهرا درصدد است تا به هر قیمتی از حسین دفاع کند و در تلاش است تا محنت و عذابهای خود را نشان دهد. او به شمر، که قصد دارد سر حسین را از بدنش جدا کند، تذکر میدهد و از او میخواهد تا به وضعیت حسین توجه کند. این شب به گونهای توصیف شده که در آن غم و اندوه بیداد میکند و هر فردی که در آن حضور دارد، عذاب و نالههای قلبی را تجربه میکند.
در نهایت، این بخش از شعر تصویرگر حماسهای است که در دل وقایع عاشورا نهفته شده و نشاندهنده ارادت و دلسوزی عمیق مادرانه نسبت به حسین (ع) است.
هوش مصنوعی: شب عاشورا همچون موجی از بلا و مصیبت در سرزمین کربلا به اوج خود رسید.
هوش مصنوعی: آل بوسفیان، که دروغگوی بزرگ به شمار میرود، به سمت جنگ با پادشاه قدرتمند حرکت میکند.
هوش مصنوعی: با شوق و خوشحالی بسیار، به استقبال طه آمدهام و برای جانفشانی، جانم را در دست دارم.
هوش مصنوعی: کفر و ایمان در یک جا قرار گرفتند و در مواجهه با هم، حق و باطل نیز در حال نبرد هستند.
هوش مصنوعی: در آن موقعیت مانند روز قیامت، زنی را دیدند که بسیار غمگین و در حال گریه بود.
هوش مصنوعی: او به چه زنی که غمها و مشکلاتش را به هدر داده و حالا غم او مانند بردهای در خانهاش مانده است.
هوش مصنوعی: در جوانی، ناراحتیهایش بیشتر شده و صبرش کاهش یافته، مانند پیرانی که در درد و غم خمیده شدهاند.
هوش مصنوعی: اشک یکی از او به اندازهای بود که هزار چشم را به یاد میآورد، مثل باران در فصل بهار که به آرامی میبارد.
هوش مصنوعی: در آن شب، مانند سرنوشت خود، به خاطر ناله و اندوهی که داشتم، روز را برای خود و تمام جهان تاریک کردم.
هوش مصنوعی: شمع به شعلهور شدن یاد داده است و از این رو، یک دنیا جانها را با یک آه سوزانده است.
هوش مصنوعی: آتش دردش مانند تیر در کمان آماده است و گریهاش در گلویش مانده و نمیتواند بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: آب چشمان تو خاک را مرطوب کرد و با اشکهایت خس و خاشاک را از مژگانت پاک کردی و رفتی.
هوش مصنوعی: خار و خاری که در آن بیابان وجود دارد، در خاک زمین به ماری تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: آن زن با موهای ژولیده، در شب تار، خود را در جلوی جمگلی نشان میداد و از آنجا رفت و ناپدید شد.
هوش مصنوعی: این سوال از تو به عنوان یک زن غمگین این است که چه کسی هستی و چه ویژگیهایی داری که به این حالت دچار شدهای. احساس قدردانی و علاقمندی به شناختن تو در این پرسش نهفته است.
هوش مصنوعی: در این شب، دلتنگی و نالهات به خاطر چه چیزی است؟ چرا اینجا به دنبال چی هستی؟
هوش مصنوعی: گفت: من زن و صاحباختیار سرزمین ناراحتیهایم و فرمانروای سرزمین اندوههایم.
هوش مصنوعی: من به نام زهرا شناخته میشوم و مادرم فاطمه است که فرزند حسین، پادشاه و تنها کسی است که در عالم وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی فردا بدن مجروح حسین از روی زین پایین میافتد و به زمین میرسد.
هوش مصنوعی: میترسم وقتی که او در خاک آرام گیرد، زخمها و دردهایش بیشتر شود.
هوش مصنوعی: در این سرزمین ترسناک، تلاش میکنم تا این زمین را از زبالهها و چیزهای بیارزش پاکسازی کنم.
هوش مصنوعی: در این داستان، بر افراز شدن حس درد در دلم کار را برای عزیزانم سختتر کرده است.
هوش مصنوعی: از روز بد و شب سختی که تجربه کردم، گویا که آن بانوی بزرگ روز قیامت از حال من آگاه است.
هوش مصنوعی: از بالای عرش الهی، زینت و زیبایی را به زمین کربلا آورد.
هوش مصنوعی: زشت و سیاه شدن حال کسی است که بر اثر رفتار نادرست خود، دیگر در برابر مردم قابل احترام و قابل قبول نیست. پیرهن او که نشانه شخصیت و هویت اوست، از تنش برداشته شده و عمامه و زرهاش که نماد قدرت و مقام اوست نیز از او گرفته شده است. این به معنای از دست رفتن جایگاه و اعتبار اوست.
هوش مصنوعی: خواهرش زینب با دلتنگی و اندوه، بیدرنگ به سمت صحنه کشتار دوید و اشکهایش بر صورتش جاری شد.
هوش مصنوعی: مدتی در شرایط وحشت و ترس گذرانید، در آغوش کسی که ستم میکند، درخواست کمک کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که شمر بیرحم از امید ناامید شد، به سوی بن سعید، فردی پست و رذل، دوید.
هوش مصنوعی: وقتی کسی در تنهایی و ناامیدی به دیگران پناه میبرد، نشاندهندهی حال ناتوانی و بدبینی اوست.
هوش مصنوعی: ای بیادب شیطانپرست، غیرتت کجاست؟ آخر، تو چه ننگی برای عربها هستی؟
هوش مصنوعی: به زیر سایهی زرین تو، ظلم کردهای. کمی به حسین من توجه کن.
هوش مصنوعی: آنها سر او را از تنش جدا میکنند و در برابر چشمانم با بیاحترامی این کار را انجام میدهند.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که توان نوشتن وجود ندارد؛ بنابراین، لازم است که به طور خلاصه و مختصر صحبت کنیم و از این وضعیت پرهیاهو فرار کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.