گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۵ - روان شدن شه‌زادگان در ممالک پدر بعد از وداع کردن ایشان شاه را و اعادت کردن شاه وقت وداع وصیت را الی آخره

 

عزم ره کردند آن هر سه پسر

سوی املاک پدر رسم سفر

در طواف شهرها و قلعه‌هاش

از پی تدبیر دیوان و معاش

دست‌بوس شاه کردند و وداع

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۷ - دیدن ایشان در قصر این قلعهٔ ذات الصور نقش روی دختر شاه چین را و بیهوش شدن هر سه و در فتنه افتادن و تفحص کردن کی این صورت کیست

 

این سخن پایان ندارد آن گروه

صورتی دیدند با حسن و شکوه

خوب‌تر زان دیده بودند آن فریق

لیک زین رفتند در بحر عمیق

زانک افیونشان درین کاسه رسید

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۱ - بحث کردن آن سه شه‌زاده در تدبیر آن واقعه

 

رو به هم کردند هر سه مفتتن

هر سه را یک رنج و یک درد و حزن

هر سه در یک فکر و یک سودا ندیم

هر سه از یک رنج و یک علت سقیم

در خموشی هر سه را خطرت یکی

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۲ - مقالت برادر بزرگین

 

آن بزرگین گفت ای اخوان خیر

ما نه نر بودیم اندر نصح غیر

از حشم هر که به ما کردی گله

از بلا و فقر و خوف و زلزله

ما همی‌گفتیم کم نال از حرج

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۹ - سبب تاخیر اجابت دعای مؤمن

 

ای بسا مخلص که نالد در دعا

تا رود دود خلوصش بر سما

تا رود بالای این سقف برین

بوی مجمر از انین المذنبین

پس ملایک با خدا نالند زار

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۰ - رجوع کردن به قصهٔ آن شخص کی به او گنج نشان دادند به مصر و بیان تضرع او از درویشی به حضرت حق

 

مرد میراثی چو خورد و شد فقیر

آمد اندر یا رب و گریه و نفیر

خود کی کوبد این در رحمت‌نثار

که نیابد در اجابت صد بهار

خواب دید او هاتفی گفت ، او شنید

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۲ - بیان این خبر کی الکذب ریبة والصدق طمانینة

 

قصهٔ آن خواب و گنج زر بگفت

پس ز صدق او دل آن کس شکفت

بوی صدقش آمد از سوگند او

سوز او پیدا شد و اسپند او

دل بیارامد به گفتار صواب

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۳ - مثل

 

گفت با درویش روزی یک خسی

که ترا این‌جا نمی‌داند کسی

گفت او گر می‌نداند عامیم

خویش را من نیک می‌دانم کیم

وای اگر بر عکس بودی درد و ریش

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۴ - بازگشتن آن شخص شادمان و مراد یافته و خدای را شکر گویان و سجده کنان و حیران در غرایب اشارات حق و ظهور تاویلات آن در وجهی کی هیچ عقلی و فهمی بدانجا نرسد

 

باز گشت از مصر تا بغداد او

ساجد و راکع ثناگر شکرگو

جمله ره حیران و مست او زین عجب

ز انعکاس روزی و راه طلب

کز کجا اومیدوارم کرده بود

[...]

مولانا
 
 
۱
۴۷
۴۸
۴۹
۵۰
sunny dark_mode