داشت ابراهیم ادهم چون مکان

بر سریر شهریاری در جهان

روزی اندر پیشگاه عدل و داد

داشت جا بر روی اورنگِ وِداد

خیل خاصان از برای بار عام

[...]

بود مسافر یکی اندر به راه

توشه کم و راه فزون بی‌پناه

سی حُضر داشت شتاب از سفر

ایمن و وارسته ز خفو و خطر

نه نگهش جانب طی طریق

[...]

عابدی صومعه هفتاد سال

داشت در شغل عبادت اشتغال

نام وی مشهور خاص و عام بود

مستجاب الدعوه ایام بود

شد شبی در خانقاه وی زنی

[...]

شنیدستم که اسکندر چه شد وقت

که از دنیا سوی عقبی کشید رخت

وصیت کرد با یاران همزاد

که چون شد جانم از قید غم آزاد

ز تاج و تخت جویم چون کناره

[...]

جان بابا تشنگی زد شعله بر جان العطش

ای پدر جان العطش

تشنه‌کامی کرده حالم را پریشان العطش

ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش

یک مسلمان نیست تا آبی رساند بر لبم

[...]

ای داده شرف زینب تو کرببلا را

مظلوم حسینم

فرش در تو کرده خدا عرش علی را

مظلوم حسینم

گر قدرت حق جلوه نمی‌کرد به ذاتت

[...]

آه که صد پاره جگر شد حسن

داد ز زن داد ز بیداد زن

زهر معاویه کافر ز سر

کرد جهان را همه بیت‌الحزن

شیر خدا پادشه لو کشف

[...]

ای مسیب ز جهان سوی جنان در سفرم

شده پرخون جگرم

بنشین لحظه‌ای اندر دم آخر به برم

شده پرخون جگرم کو رضا کو پسرم

بس که کاهیده شد از صدمه زنجیر تنم

[...]

دلا نبود ثباتی پایه این چرخ کیهان را

چو خوش بگرفته سخت این بنای سست بنیان را

از این سوادی بی‌سود جهان صرف نظر بنما

کز این سودا در آخر کس ندیده غیر خسران را

مده سرمایه نقد حیات خویش را از کف

[...]

چو کرد قافله به یکسان به شام ورود

نمود صبح قیامت به چشم خلق قیام

هر آنچه بر سر آل علی گذشت ز جور

نمود تازه دگر باره عهد خود ایام

یکی به عیش که آل علی قتیل شدند

[...]

یا علی این عم تاجدار

ای بهر غم بی‌کسان را غمگسار

یاورم شو گشته محنت کار من

برد اجل نزدیک منزل یار من

جان زهرا می‌شود قربان تو

[...]

هزار شکر که از لطف حضرت دادار

بگشت نخل امیدم در این جهان پادار

چو کرد صامت از ین وادی فنا رحلت

به قرب خویش خدایش بداد قرب جوار

ز صالحات ریاض الشهاده بنهاده

[...]

شنیدستم این قصه معتبر

من از راویان صحیح الخبر

که از دست قدرت چه روز نخست

گل بوالبشر را به تصویر جست

چو تلبیس ابلیس منظور شد

[...]

ای ذوالجناح باوفا کو حسین من نور عین من

ای توسن فرخ لقا کو حسین من نور عین من

گو ای براق براق سیر سبط احمد را

ای رفرف صدره مقام کو محمد را

اندر کجا بگذاشتی شاه امجد را

[...]

یا رب خجل از نعمت و احسان توام

من عاصی و مستحق غفران توام

هر گلّه که باشد به سگی محتاج است

من هم سگ گلّهٔ محبان توام

نیست دردی که ز هر گوشه مهیای تو نیست

خیز کاین جای تو نیست

شمیر نیلی کند که از ظلم رخ دختر تو

کودک مضطر تو

مگر این سوخته دل دخت دل‌آرای تو نیست

[...]