گنجور

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳ - برهان قاطع در حدوث آفرینش

 

داننده هر آن سبب که بیند

داند که مسبب آفریند

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۱ - آغاز داستان

 

گر سرو بن کهن نبیند

در سایهٔ سرو نو نشیند

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - در احوال لیلی

 

تا مجنون را چگونه بیند

با او نفسی کجا نشیند

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - در احوال لیلی

 

تا سبزه باغ را ببیند

در سایه سرخ گل نشیند

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۹ - آگاهی مجنون از شوهر کردن لیلی

 

چون در بر دیگری نشیند

خواهد که دگر ترا نبیند

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون

 

هم‌صحبتی که می‌گزیند

یارش که و با که می‌نشیند

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - نامهٔ مجنون در پاسخ لیلی

 

آسوده کسی که در تو بیند

نه آنکه به‌روز من نشیند

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - خواندن لیلی مجنون را

 

کوشد که یکی دمت ببیند

با تو دو به دو بهم نشیند

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی

 

سالی دو به خانه در نشیند

او در کس و کس در او نبیند

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی

 

چون بر سر خاک من نشیند

مه جوید لیک خاک بیند

نظامی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - و قال ایضاً

 

اسبی دارم که هرگز ایزد

قانع ترازو نیافریند

تا روز ز عشق جو همه شب

از خرمن ماه خوشه چیند

با حشر فکند دیدن جو

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۱

 

رحمت صفت خدای باقیست

و آن را که خدای برگزیند

گر جرم و خطای ما نباشد

پس عفو تو بر کجا نشیند؟

سعدی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - جواب نوشتن مجنون نامه لیلی را

 

مرغی که به بام یار بیند

کو دانه ز بام یار چیند

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - جواب نوشتن مجنون نامه لیلی را

 

هر روز هزار بار بیند

هر لحظه به کام خویش چیند

جامی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در هجو کیدی (یاری) شاعر نما

 

هر جا به سخنوری نشیند

کناس دود که فضله چیند

وحشی بافقی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مدح حسن‌خان شاملو

 

بر عرش ز کبریا نبیند

بر طارم لامکان نشیند

فصیحی هروی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴۰

 

خوش آن که به گوشه ای نشیند

مردم چه که خویش را نبیند

چون بال شود وبال طاوس

نقشی که به مدعا نشیند

از وی چو ندید هیچ کس خیر

[...]

صائب تبریزی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode