گنجور

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۵

 

بر جانور و نبات و ارکان

سالار که کردت ای سخن‌دان؟

وز خاک سیه برون که آورد

این نعمت بی‌کران و الوان؟

خوانی است زمین پر ز نعمت

[...]

ناصرخسرو
 

مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۱۰ - آبان روز

 

آبان روز است روز آبان

خرم گردان به آب رز جان

بنشین به نشاط و دوستان را

ای دوست به عز و ناز بنشان

تا باده خوریم و شاد باشیم

[...]

مسعود سعد سلمان
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۷۲

 

آدینه و صبح و عید قربان

فرخنده گشاد هر سه یزدان

بر ناصر دین و تاج ملت

شاه عجم و پناه ایران

سنجر که نهیب خنجر او

[...]

امیر معزی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۹ - در نعت امام هشتم (ع)

 

دین را حرمیست در خراسان

دشوار ترا به محشر آسان

از معجزه‌های شرع احمد

از حجت‌های دین یزدان

همواره رهش مسیر حاجت

[...]

سنایی
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۵۹ - در مدح خاقان ارسلان خان کمال‌الدین ابوالقاسم محمد

 

ای روی تو آفتاب تابان

بردی دل و نیست بر تو تاوان

تو آفت جانی و جهانی

نام تو نهاده‌اند جانان

چون عهد تو پشت من شکسته

[...]

وطواط
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۵ - در ستایش موفق الدین عبد الغفار

 

ای نایب عیسی از دو مرجان

وی کرده ز آتش آب حیوان

ای زهر تو دستگیر تریاق

وی درد تو پای‌مرد درمان

از جام تو صاف نوش‌تر، تیغ

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۶ - مطلع دوم

 

اکنون که گشاد گل گریبان

دست من و دامن گلستان

بی‌بادهٔ زر فشان نباشم

چون باد شده است عنبرافشان

خاصه که به هر طرف نشسته است

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷ - مطلع سوم

 

یعقوب دلم، ندیم احزان

یوسف صفتم، مقیم زندان

او در چه آب بد ز اخوت

من در چه آتشم ز اخوان

چون صفر و الف تهی و تنها

[...]

خاقانی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

 

ای واهب عقل و باعث جان

با حکم تو هست و نیست یکسان

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴ - سبب نظم کتاب

 

خاصه ملکی چو شاه شروان

شروان چه که شهریار ایران

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی

 

پیغمبر گفت: «عِلمُ عِلمان

علم الادیان و علم الابدان»

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی

 

سیری که به گرسنه نهد خوان

خردک شکند به کاسه در نان

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - پند دادن پدر مجنون را

 

تو رود زنی و من زنم ران

تو جامه دری و من درم جان

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند

 

پندارم کاسیای دوران

پرداخته گشت از آب و از نان

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی

 

صبحی تو و با تو زیست نتوان

الا به یکی دل و دو صد جان

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی

 

خلق از پی لعل می‌کند کان

مجنون ز پی تو می‌کند جان

نظامی
 

عطار » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳

 

رفتند سران به بزم سلطان

ماندند جنیبه را به دربان

ریحان به ریاض انس پیوست

بردند سفال را به خمدان

پروردهٔ طبع گشت خاموش

[...]

عطار
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - مدح فخرالدین عربشاه پادشاه کهستان

 

ای روی تو عید عالم جان

خلقی ز تو روزه دار حرمان

خون ریختن اختیار کرده

بر کیش غم تو، عید قربان

تا گشته قلندران راهت

[...]

اثیر اخسیکتی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲۰

 

دیر آمده‌ای مرو شتابان

ای رفتن تو چو رفتن جان

دیر آمدن و شتاب رفتن

آیین گل است در گلستان

گفتی چونی چنانک ماهی

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲۲

 

ما شادتریم یا تو ای جان

ما صافتریم یا دل کان

در عشق خودیم جمله بی‌دل

در روی خودیم مست و حیران

ما مستتریم یا پیاله

[...]

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۹
sunny dark_mode