نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
آنجا که دهی ز لطف یک تاب
زر گردد خاک و دُر شود آب
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
تا غرق نشد سفینه در آب
رحمت کن و دستگیر و دریاب
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲ - نعت پیغمبر اکرم (ص)
امشب شب قدر توست بشتاب
قدر شب قدر خویش دریاب
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - در صفت عشق مجنون
مجنون رمیده دل چو سیماب
با آن دو سه یار ناز برتاب
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی
گر بیند طفل تشنه در خواب
کاو را به سبوی زر دهند آب
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه
با سید عامری در آن باب
گفت آفت نارسیده دریاب
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - در احوال لیلی
نرگس ز دماغ آتشین تاب
چون تب زدگان بجسته از خواب
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رسیدن نوفل به مجنون
افتاده چو زلف خویش در تاب
بیمونس و بیقرار و بیخواب
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۶ - سخن گفتن مجنون با زاغ
آن تشنه ز گرمی جگر تاب
زان آب چو سبزه گشت سیراب
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
ای جان پدر بیا و بشتاب
تا جان پدر نرفته دریاب
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - وداع کردن پدر مجنون را
تا غسل سفر کنم بدان آب
در مهد سفر خوشم برد خواب
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون
چشمش چو دو نرگس پر از خواب
رسته به کنار چشمهٔ آب
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - ایضا له
مخدوم بزرگ، صدر منعم
ای پایۀ تو ورای القاب
مظلومم و هیچ یاورم نیست
کار من دلشکسته دریاب
من کد یه کنم به شعر و بخشش
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶
ما را همه شب نمیبرد خواب
ای خفتهٔ روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه میرود آب
ای سخت کمان سست پیمان
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۴
ای جانِ به لب رسیده بشتاب
خود را و مرا به نقد دریاب
دل رفت و تو نیز بر سر پای
اندیشه نمی کنی در این باب
بر نسیه چه اعتبار زنهار
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۲ - خراب شدن مجنون به اول دور عشق، و از مستی، در پایهاء کو افتادن، و خبر یافتن پدر، وسوی آن بی خبر دویدن، و از آب دیده و باد سینه سلسله در پای مجنون کردن، و زنجیر کشانش پیش مادر آوردن
گریان به زمین فتاد بی تاب
بر خاک، مراغه کرد چون آب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۵ - شمشیر کشیدن نوفل، از جهت جفت مجنون، و در سواد لیلی کوکبه آراستن، و در قتال مردان کوشیدن
چون فتنهٔ ما برون زد این تاب
آن به که کنیم فتنه در خواب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۹ - جواب نبشتن مجنون مرفوع القلم، از سیاهی آب ناک دیده، جراحت نامه لیلی را، و ریشهای سربسته از نوک قلم خاریدن، و خون سوخته بر ورق چکانیدن، و دهانه جراحت را به کاغذ لیلی بستن
عشق، از دو صنم بود عنان تاب
چون دین ز توجهٔ دو محراب