گنجور

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳ - برهان قاطع در حدوث آفرینش

 

بینیم زمین و آسمان را

جوییم یکایک این و آن را

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دادن پدر لیلی را به ابن‌سلام

 

داد آب ز نرگس ارغوان را

در حوضه کشید خیزران را

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون

 

آراست به نور عقل جان را

وافروخت به هر دو این جهان را

نظامی
 

عطار » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

ساقی بشکن خمار جان را

دریاب حیات جاودان را

کین یک دوسه روز عمر باقی است

از دست مده می مغان را

وان دم که تهی شود صراحی

[...]

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴

 

ساقی تو شراب لامکان را

آن نام و نشان بی‌نشان را

بفزا که فزایش روانی

سرمست و روانه کن روان را

یک بار دگر بیا درآموز

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶

 

گستاخ مکن تو ناکسان را

در چشم میار این خسان را

درزی دزدی چو یافت فرصت

کم آرد جامه رسان را

ایشان را دار حلقه بر در

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰

 

بیدار کنید مستیان را

از بهر نبیذ همچو جان را

ای ساقی باده بقایی

از خم قدیم گیر آن را

بر راه گلو گذر ندارد

[...]

مولانا
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » مثنویات » شمارهٔ ۵

 

گلبانگ زنیم آسمان را

هی هوی کنیم اختران را

نسیمی
 

وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۷ - صفت زرگران

 

انگشت کنم مگر زبان را

انگشتر لعل آن دهان را

وحیدالزمان قزوینی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷

 

عشق توگرفت جای جان را

جان نیست به جز غمت روان را

تا بخت بهار حسنت آراست

بستند براو ره ی خزان را

بر سر مزن آستین اکراه

[...]

صفایی جندقی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

ای مایه خرّمی جهان را

و ای راحت جان جهانیان را

از حسرت نوش لعلکانت

خون در جگر است لعل و کان را

گل بیند اگر خویت به عارض

[...]

افسر کرمانی