نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - جنگ کردن نوفل با قبیلهٔ لیلی
قاصد چو شنید کام و ناکام
باز آمد و باز داد پیغام
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دادن پدر لیلی را به ابنسلام
نزدیک دهن شکسته شد جام
پالوده که پخته بود شد خام
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
از توسنی تو پر شد ایام
روزی دو سه رام شو بیارام
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - وداع کردن پدر مجنون را
مرغ فلکی برون شد از دام
در مقعد صدق یافت آرام
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - انس مجنون با وحوش و سباع
نه خوی دد و نه حیطهٔ دام
با دام و ددش هماره آرام
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی
ای در کف تو کلید هر کام
در جرعهٔ تو رحیق هر جام
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون
پیغامگزار داد پیغام
کای طالع توسنت شده رام
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او
کز خوردن دانههای ایام
بس مرغ که اوفتاد در دام
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - خواندن لیلی مجنون را
زآنسوترِ یارِ خود به ده گام
آرام گرفت و رفت از آرام
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی
منشین که نشستن اندر این وام
مسمار تن است و میخ اندام
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی
لیلی ز فراق شوی بیکام
میجَست ز جا چو گور از دام
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - وفات مجنون بر روضه لیلی
شد سال گذشته وآن دد و دام
آواره شدند کام و ناکام
عراقی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ (میبین رخ جان فزای ساقی - در جام جهان نمای باقی)
عشق است که هم می است و هم جام
عشق است می حریف آشام
این جام جهاننمای اول
عکسی بود از صفای آن جام
وین غمزهٔ نیم مست ساقی
[...]
عراقی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۴ (در میکده میکشم سبویی - باشد که بیابم از تو بویی)
ساقی، چه کنم به ساغر و جام؟
مستم کن از این مَیِ غمانجام
با یاد لب تو عاشقان را
حاجت نبود به ساغر و جام
گوشم سخن لب تو بشنود
[...]
عراقی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۴ (در میکده میکشم سبویی - باشد که بیابم از تو بویی)
ساقی، مَیِ مِهر ریز در کام
بنما به شب، آفتاب از جام
آن جام جهاننما به من ده
تا بنگرم اندرو سرانجام
بینم مگر آفتابِ رویت
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۶
ای برده نماز من ز هنگام
هین وقت نماز شد بیارام
ای خورده تو خون صد قلندر
ای بر تو حلال خون بیاشام
عشق تو و آنگهی سلامت
[...]
سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند
گل را مبرید پیش من نام
با حسن وجود آن گل اندام
انگشتنمای خلق بودیم
مانند هلال از آن مه تام
بر ما همه عیبها بگفتند
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۱
آن مرغ که بود زیرکش نام
افتاده به هر دو پای در دام
در دام بلا فتاد ز آغاز
تا خود به کجا رسد سرانجام!
آیا تو کجا و ما کجاییم
[...]