گنجور

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۰

 

هشیار باش و خفته مرو تیز بر ستور

تا نوفتد ستور تو ناگه به جر و لور

موری تو و فلک به مثل زنده پیل مست

دارد هگرز طاقت با پیل مست، مور؟

شور است آب او ننشاندت تشنگی

[...]

ناصرخسرو
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در شکایت از روزگار

 

گویند شغل خویش بدشمن مده بزور

بورک لصاحبه نشنیدی ز لوح گور

خورشید رخت خویش بمغرب نه زان برد

کش زحمتی همیبود از مرغ روز کور

نزضعف زنده پیل ز پشه حذر کند

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۹

 

ای دل ز خوابِ جهل برآور سر غرور

تا بو که بگذری به سلامت ازین فتور

گر بایدت که حشرِ تو با صالحان بود

در موقفِ جزا که بود موعدِ نشور

این جا ز خود بمیر و به حق زنده باز شو

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۰

 

باز آمدیم در سر از آشوبِ عقل شور

بر آتش از حرارتِ دل سینه چون تنور

ما بس نیازمندِ وصالیم و راه نیست

آری گران‌بهاست مراد و مرید عور

مارانِ موش حرص رقیبانِ کویِ دوست

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۵

 

زان پیش کآفتاب ز مشرق کند ظهور

آثار فیض حق متجلّی شود ز طور

ای ساقی‌ای که رشک برند و خجل شوند

از قامت تو طوبی و از طلعت تو حور

زآن آب ده کز آتش طبعش به خاصیت

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۶

 

ساقی بیار می که فلک می‌کند ظهور

زان می که گیرد از اثرش آفتاب نور

مطرب بساز چنگ که از چنگ روزگار

کس جان نبرد جان من آخر پس از غرور

آواز چنگ تربیت روح می‌کند

[...]

حکیم نزاری
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۸

 

ای ساربان، که رنج کشیدی ز راه دور

آمد شتر به منزل لیلی، مکن عبور

اینست خارها که ازو چیده‌ایم گل

وین جای خیمها که درو دیده‌ایم حور

این لحظه آتشست به جایی که بود آب

[...]

اوحدی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۸۴ - قطعه

 

بزمی که از نوای نوالش به بزم خلد

روحانیان نواله برند از برای حور

بزمی که مانده اند هم از یاد مجلسش

حوران بزم روضه فردوس در قصور

بود از فروغ باده و عکس صفای جام

[...]

سلمان ساوجی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۲

 

بیچاره دل به درد تو تا کی بود صبور

جان را تو قوّتی و دلم را تویی سرور

تا چند صبر باشدم از روی مهوشت

تا کی بود شکیب بگو دیده را ز نور

آنچ از فراق تو به سر ما گذشت دوش

[...]

جهان ملک خاتون
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴

 

دیگر ز شاخِ سروِ سَهی بلبلِ صبور

گلبانگ زد که چشمِ بد از رویِ گُل به دور

ای گُل به شُکرِ آن که تویی پادشاهِ حُسن

با بلبلانِ بی‌دلِ شیدا مَکُن غرور

از دستِ غیبتِ تو شکایت نمی‌کنم

[...]

حافظ
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۰

 

شطرنج صحبت من و آن مایهٔ سرور

با آن که قایم است ز من می‌برد به زور

کارم درین بساط به شاهی فتاده است

کز اسب کین پیاده نمی‌گردد از غرور

چندم به بزم خود نگذاری چه میشود

[...]

محتشم کاشانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴

 

از بس گرفته خو بخیالت دل صبور

از غیبت تو نیز برد لذت حضور

بنمای روی خویش به بیگانه وقت مرگ

حیف است کآرزوی تو را او برد به گور

نه تو مرا شناسی و نه من تو را زبس

[...]

سحاب اصفهانی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۱۰۱

 

هرگه کنم به واقعه ی کربلا مرور

مغزم رود ز هوش و فتد عقلم از شعور

تا در نظر نوایب این فتنه نقش بست

دل جست نفرت از تن و تن شد ز جان نفور

هر جا حدیث حادثه زای تو سر کنند

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۸۵

 

حکم جزای قاتلش ار یافتی صدور

ضیق زمان و تنگی جا یافتی ظهور

صفایی جندقی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

دومش که بود دل ز غم عشق پر ز شور

سوزان بنار فرقتم این جان ناصور

ناگه کشید جذبه عشقم بکوه طور

بر کوی آن نگار بر انداخت دل عبور

صفی علیشاه
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۷ - در نیمه شعبان و مدح حضرت حجت(ع)

 

یاجوج جور وظلم ز هر سو گرفته زور

شد آشکار فسق و پدیدار شد فجور

رخشنده کن به سیر جهان کوکب ظهور

دشمن به عمد و دوست به نادانی و غرور

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - و برای او علیه الرحمه

 

مهلت اگر دهند تو را نا به نفخ صور

آخر بود مقام تو در تخت گاه گور

(صامت) به فکر توشه کم باش و راه دور

فرداست بلبلان همه با صد فغان و شور

صامت بروجردی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸ - اصطلاحات عکاسی

 

ای عقل دوربین تو در اولین ظهور

بر کرسی ثبوت حقایق فکنده نور

تاریکخانه زمی از عکس چهره ات

روشن چنانکه صبح بهشت از جمال حور

ایجاد بر سه پایه گذارد پی وجود

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۸ - در مقدمه طبع شاهنامه در وصف دربار مظفرالدین شاه

 

در بوستان سروش همی روید از درخت

وز آسمان ببارد دانش ز ماه و هور

تابد هنر ز گوی گریبان بخردان

چون ماه نو ز چرخ و می کهنه از خنور

با فر شهریار تواناست پای لنگ

[...]

ادیب الممالک
 
 
sunny dark_mode