صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح صدیقه صغرا زینب کبرا(ع)
چون چشم نیم مست تو غارتگری کند
تاراج عقل و هوش ز جن و پری کند
نبود دلی که تا برد از دلبری و ناز
هر لحظه عشوه ز پی دلبری کند
دارم امید وصل تو بسیار و عاقبت
[...]

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح شاه اولیاء(ع)
در لوح چون قلم به سخن ابتدا نمود
دیباچه را به مدح شه اولیا نمود
شاهی که ساخت صف عدوقاع صفصفا
هر جا که رو بیاوری مصطفی نمود
بر جا نهاد کشف غطا را یقین وی
[...]

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - قصیده در مدح شاه ولایت امیر مومنان(ع)
هر دم خدنک آفت صیاد روزگار
شیر ارژینی ز بیشه شیران کند شکار
این بختی مهیب چو شد مست وروم گرفت
اندر کف کسی نگذارددگر مهار
مغرور کیف عشرت جام جهان مشو
[...]

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در مدح شاه لافتی(ع)
ای سروری که مدح سرایی برای تو
کرده به آیه آیه قرآن خدای تو
باشد معین دفتر آزادی سقر
روز حساب دفتر مدح و ثنای تو
کار نبی ز مهر نبوت گرفت سر
[...]

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - در مدح قاتل المشرکین امیرالمومنین(ع)
خواهی اگر مس تن خود کیمیا کنی
غواصوار در یم دریا شنا کنی
باید علی الدوام به گلزار زندگی
چون عندلیب منقبت مرتضی کنی
صغرای این مقدمه شد چیده در الست
[...]

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴
مرد خدا فریفته مال و جاه نیست
در بند مال و دولت و تاج و کلاه نیست
جان بردن از مهالک اسباب دنیوی
الا بعون و رایت فضل الله نیست
هرگز ز ظلم خلق مبر بر کسی پناه
[...]

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵
خوبان اگر که منع نگاهی به ما کنند
ما شکر میکنیم اگر اکتفا کنند
منت کشیم و ناز کشیم و ستم کشیم
حاشا کنند و جور کنند و جفا کنند
سهل است انتظار کشیدم تمام عمر
[...]

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹
ما از دو کون پای به دامن کشیدهایم
در سایه محبت یاری خزیدهایم
آن بلبلیم ما که چو از بیضه درشدیم
بر شاخسار زلف نکویان پریدهایم
ای باغبان برای گلی در بما مبند
[...]

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۲ - زبان حال علیاجناب صدیقه صغری
زینب چو دید بر سر نی راس شاه را
بر نه فلک نمود روان پیک آه را
از خاک و خون به نوک سنان دید منخسف
آن رخ که کرده بود خجل مهر و ماه را
گفتا به نالهای که نمودی به عهد مهد
[...]

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - جواب امام علیه السلام به خواهر
خواهر برو برو که خدا باد یار تو
ایزد رسد به درد دل داغدار تو
خواهر برو که درد و غم از کوفه تا به شام
در هر قدم نشسته کشد انتظار تو
خواهر برو که کعب نی و چوب اشقیا
[...]

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۱۵ - و برای او همچنین
چون بر بشر فلک ز ازل مهربان نبود
هرگز نشاط و خرمی اندر جهان نبود
یک بار آب خوش به گلوی کسی نیخت
کاغشته او به زهر غم جان ستان نبود
گشتند اولیا به بلا مبتلا همه
[...]

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۲۷ - زبان حال حضرت زینب(ع)
ای بیکفن فدای تو جسم اطهرت
زینب شو فدایی ببریده حنجرت
ای کاش خواهر تو نمیدید اینچنین
بر نوک نی سر تو و صدپاره پیکرت
آوردی ام به کرب و بلا بیکس و غریب
[...]

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۳۰ - زبان حال سکینه مظلومه با کشته پدر
جان پدر فدای تن پاره پارهات
قربان زخمهای فزون از ستارهات
با آن همه محبت بسیار از چه شد
یکباره از من ای تن بیسر کنارهات؟
از باد رفت العطش خویش و سوختن
[...]

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۳۵ - همچنین مرثیه
ای از ازل ز داغ تو آدم گریسته
آدم نه، بلکه جمله عالم گریسته
تا روز حشر دیده حواست اشکبار
در ماتم تو بسکه دمادم گریسته
در کشتی مصیبت تو تا نشسته است
[...]

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۳۹ - مصیبت اربعین کربلا
در شام چون یزید ز طغیان حیا نمود
شد خسته از شقاوت و ترک جفا نمود
تا رفت توسن ستم و جور و ظلم راند
چو لنک شد ز قهر در لطف وا نمود
یعنی ز رنج و محنت بیمنتهای شام
[...]

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۴۱ - در علو و دنو جنود عقل و جهل
آنان که مست باده قالوا بلی شدند
در کربلا به درد و یل مبتلا شدند
دیدند چون رضای خدا را به بذل جان
دادند تن ز شوق به قتل و رضا شدند
به یگانگی ز خلق نموددن اختیار
[...]

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۴۲ - خطاب به جناب علی اکبر(ع)
ای نور چشم پادشه بی سرالسلام
شبه رسول و زاده پیغمبر السلام
نو رسته نخل باغ شه لافتی علی
سبط نبی جناب علی اکبر السلام
آرام جان فاطمه و زینب و حسین
[...]

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۴۹ - و له فی المرثیه
گر شاه دین هوای شفاعت بسر نداشت
از روزگار این همه خون جگر نداشت
از زخمهای کاری و از داغهای دل
کاری به جز رضای خدا در نظر نداشت
دشمن ز صدهزار فزون بود و آنجناب
[...]

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۷ - در نیمه شعبان و مدح حضرت حجت(ع)
یمد بشر نیمه شعبان به خرمی
افکند در بسط جهان فرش خرمی
آورد جانب ملک و جن و آدمی
پیغام خوشدلی که نمائید همدمی
با یکدیگر به شکر خداوند ذوالنعم
[...]

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۱ - و برای او همچنین
ساقی بیا که دلبرم امروز در بر است
می دهد که عشرت دو جهانم میسر است
شام غمم به صبح سعادت برابر است
بر دستم آن شبی که سر زلف دلبر است
حقا که از هزار شب قدر بهتر است
[...]
