خواهی اگر مس تن خود کیمیا کنی
غواصوار در یم دریا شنا کنی
باید علی الدوام به گلزار زندگی
چون عندلیب منقبت مرتضی کنی
صغرای این مقدمه شد چیده در الست
تکلیف این نتیجه تو باید ادا کنی
کبرای وی به عالم امکان کند بروز
گر غوص در معانی قالوا بلی کنی
گر در حقیقت سه موالید بگذری
یک یک توان سعید و شقی را جدا کنی
سهل است اگر که کار خدایی کند علی
باید ز بندگیش تو کار خدا کنی
ای نفس قدرت احدی یا علی مگر
خوانم تو را خدا ز خدایی ابا کنی
با آنکه کن فکان عدم صرف میشود
سبابه از اشاره بأرض و سما کنی
حکم ار بعکس خلقت اشیا کنی رقم
معدوم را وجود و فنا را بقا کنی
کردی به ممکنات خلقت اشیا کنی رقم
معدوم را وجود و فنا را بقا کنی
کردی به ممکنات تجلّی ز بزم قرب
تا یاری پسر عمّ خود مصطفی کنی
وز نوک ذوالفقار سر سرکشان دهر
غلطان بروز معرکه در پیش پا کنی
ورنه ز جیب غیب در این آشیان پست
با آن علو مرتبه جا از کجا کنی
قربان حلم و حوصله و قدرتت شوم
خوش بود گر عنان تحمل رها کنی
یعنی برای نصرت فرزند خود حسین
با ذوالفقار رو به صف کربلا کنی
اول برای العطش کودکان وی
تحصیل آبی از سپه بیحیا کنی
کردند دستهای علمدار او جدا
بر پا برای سستی دشمن لوا کنی
آن ظالمی که قاسم او را برید سر
با تیغ قهر شادی او را عزا کنی
از منقذ بن مرّه مردود سنگدل
خون علی اکبر خود ادّعا کنی
صبر آنقدر که شمر سر سینه حسین
بنمود جا و باز تو در خلد جا کنی
میخواستی ز ضربت سیلی شمر دون
امدادی از سکینه بیاقربا کنی
یا آن زمان که در کف دشمن اسیر شد
خود را به چشم زینب خود آشنا کنی
از این مه گذشته چه خوش بود گر به شام
دلجویی از غریبی زین العبا کنی
در مجلس یزید ز حق بیخبر نظر
بر آن سر بریده و طشت طلا کنی
(صامت) بس است فخر تو در روز رستخیز
نزد رسول دختر خود را چو واکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در قالبی عرفانی و مذهبی به بررسی مقام و منزلت حضرت علی (ع) و همچنین رویدادهای عاشورا میپردازد. شاعر میگوید برای رسیدن به خودشناسی و کمال دینی باید مانند عندلیب در گلزار زندگی، مدح و ذکری از علی (ع) انجام دهد. او تأکید میکند که برای رسیدن به حقیقت و درک عالم، باید به عمق معانی و مفاهیم دست یازید و از بندگی خداوند فراموش نشود.
همچنین به موضوع کربلا و فداکاریهای حضرت حسین (ع) و یارانش اشاره میشود، از جمله مظلومیت کودکان و دلاوریهایی که در میدان جنگ رخ داد. شاعر در نهایت بر اهمیت صبر و استقامت در برابر ظلم تأکید میکند و به آرزوی ارتباط عاطفی و همدلی با اهل بیت اشاره دارد. شعر به نوعی دعوت به تجدید نظر در رفتار و باورهاست و از مخاطب خواسته میشود تا بیشتر به ارزشهای دینی و انسانی توجه کند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی تبدیل به چیزی ارزشمند و با ارزش شوی، باید مانند غواصی به عمق دریا بروی و به دنبال جواهرات و رازهای پنهان بگردی.
هوش مصنوعی: همواره باید در زیباییهای زندگی مانند بلبل، فضایل و کرامات حضرت علی را ستایش کنی.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که در آغاز یک موضوع یا بحث، نکات اساسی و مقدمات به خوبی آماده شدهاند، و حالا بر توست که نتیجه این مقدمات را به درستی بیان کنی و انجامش دهی.
هوش مصنوعی: اگر کبرای او در عالم وجود ظهور کند، حتی اگر در عمق معناها غوطهور شوی، باز هم میگویی بله.
هوش مصنوعی: اگر به دقت به سه منبع و دلیل مختلف توجه کنی، میتوانی سعادت و شقاوت افراد را به طور جداگانه بشناسی.
هوش مصنوعی: اگر علی، که در مقام خداوندی است، کارهایی از قدرت خود را انجام میدهد، تو هم باید از بندگیات فراتر بروی و کارهای خدایی انجام دهی.
هوش مصنوعی: ای نفس، تو قدرت و توان یکهتاز خداوندی. مگر میتوانی به من بگویی که خداوند خود را فراموش کند و از عظمتش دور شود؟
هوش مصنوعی: اگرچه وجود و عدم به سادگی قابل تغییر است، اما تو میتوانی با یک اشاره به آسمان و زمین، تأثیرگذار باشی.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به شکل مخالف آفرینش موجودات حکم کنی، میتوانی آنچه که وجود ندارد را به وجود بیاوری و فنا و نابودی را جاودانه کنی.
هوش مصنوعی: تو به موجودات این دنیا چنان قدرتی دادهای که امکان زنده شدن چیزهای غیرموجود را فراهم میکنی و همچنین فنا و زوال را به بقا و استمرار تبدیل میکنی.
هوش مصنوعی: تو در وجود ممکنات ظهور کردی از محفل نزدیک، تا به یاری پسر عمویت، مصطفی بپردازی.
هوش مصنوعی: با نوک شمشیر خود، سرسختان و دشمنان زمانه را به زیر میآوری و در میدان نبرد، کار را برایشان آسان میکنی.
هوش مصنوعی: اگر نبود اوج بزرگی و مقام والایی که در این مکان پایین وجود دارد، از کجا میتوانی چیزهایی را که از عالم غیب است در این جا بیاوری؟
هوش مصنوعی: قربان صبر و بردباری و تواناییات میشوم، خوشحال میشوم اگر کمکی کنی و زحمت را رها کنی.
هوش مصنوعی: یعنی برای حمایت از پسرت حسین، با شمشیر ذوالفقار به میدان کربلا بروی.
هوش مصنوعی: اول برای تشنگی کودکان و نیاز آنها به آب از سپاه بیعفت کمک بگیری.
هوش مصنوعی: دستهای علمدار او را جدا کردند تا برای مقابله با سستی و ضعف دشمن پرچم را برپا کنند.
هوش مصنوعی: این ظالمی که قاسم را با شمشیر قدرتش به خاک انداخت، اکنون باید در عزا و اندوه به سر ببرد.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که کسی که به نوعی به بیرحمی و سنگدلی مشهور است، نمیتواند ادعای نجات یا حمایت از دیگران را داشته باشد، به ویژه زمانی که خود در مرگ یا آسیب به دیگران، مثل علی اکبر، نقش داشته است. این بیان کنایه به رفتار ناپسند و عدم صداقت آن شخص دارد.
هوش مصنوعی: صبر آنقدر زیاد بود که شمر در برابر حسین ایستاده بود و حالا تو میخواهی در بهشت قرار بگیری.
هوش مصنوعی: میخواستید که از ضربههای سخت و بیرحمانه کمکی برای ساکت کردن سکینه بیابید، در حالی که در کارتان به او بیتوجهی کردید.
هوش مصنوعی: این بیت به لحظهای اشاره دارد که فردی در برابر دشمن قرار گرفته و در شرایط سختی اسیر شده است. در این حالت، او باید به یاد زینب بیفتد و خود را از طریق چشمان او بشناسد و باور کند که همچنان باید تحمل و شجاعت نشان دهد. این تصویر نمادی از استقامت و پایداری در برابر سختیهاست.
هوش مصنوعی: چه خوب میشد اگر از این ماه بگذریم و در شب با دلجویی از غریبی که زینالعباست، حال او را بپرسیم.
هوش مصنوعی: در جلسه یزید، بدون آگاهی از حق، به سر بریده و طشت طلایی نگاه میکنی.
هوش مصنوعی: کافی است که در روز قیامت به جای افتخار کردن، نزد پیامبر اسلام برسی و دختر خود را به او نشان دهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سوگند خوردهای که از این پس جفا کنی
سوگند بشکنی و جفا را رها کنی
امروز دامن تو گرفتیم و میکشیم
تا کی بهانه گیری و تا کی دغا کنی
میخندد آن لبت صنما مژده میدهد
[...]
گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کنی
سرهای ما کشان همه در زیر پا کنی
گفتی نمایمت رخ و گامت ز لب دهم
لطفیست این و مهر تو اینها کجا کنی
شوخی فراغ از آتش و آبت از آن مدام
[...]
جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی
رحمی به حال زار من بینوا کنی
ای لعل تو چو آتش و روی تو همچو ماه
باشد که از کرم گذری سوی ما کنی
دادی هزار وعده به وصلم ز لطف خویش
[...]
خواهم که حاجت من بیدل روا کنی
خواهم که با وصال خودم آشنا کنی
از فخر پای بر سر هفت آسمان نهم
روزی اگر نظر به من بینوا کنی
تا کی کمان چاچی ابرو کشی به من
[...]
کز قید جسم تیره، چو جان را رها کنی
حشر مرا به زمرهٔ آل عبا کنی؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.