گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۴

 

هین کژ و راست می‌روی باز چه خورده‌ای بگو

مست و خراب می‌روی خانه به خانه کو به کو

با کی حریف بوده‌ای بوسه ز کی ربوده‌ای

زلف که را گشوده‌ای حلقه به حلقه مو به مو

نی تو حریف کی کنی ای همه چشم و روشنی

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۵

 

کی ز جهان برون شود جزو جهان هله بگو

کی برهد ز آب نم چون بجهد یکی ز دو

هیچ نمیرد آتشی ز آتش دیگر ای پسر

ای دل من ز عشق خون خون مرا به خون مشو

چند گریختم نشد سایه من ز من جدا

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۹

 

باده چو هست ای صنم بازمگیر و نی مگو

عرضه مکن دو دست تی پر کن زود آن سبو

ای طربون غم شکن سنگ بر این سبو مزن

از در حق به یک سبو کم نشده‌ست آب جو

زان قدحی که ساحران جان به فدا شدند از آن

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » هجدهم

 

بس کن و بحث این سخن در ترجیع بازگو

گرچه به پیش مستمع دارد هر سخن دورو

مولانا
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۲

 

گر شبکی نشستمی با بُتِ خویش رو به رو

وه که چه عیش کردمی تازه به تازه نو به نو

گه لبکش مزیدمی گه زنخش گزیدمی

گه گلِ وصل چیدمی رنگ به رنگ بو به بو

گه شکرش ربودمی گه کمرش گشودمی

[...]

حکیم نزاری
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷

 

هندوی زلف سرکشت با تو نشسته رو به رو

حال مشوش مرا با تو گشود مو به مو

از همه سوی می‌دهد، بوی حبیب لاجرم

می‌روم از هوای تو، همچو نسیم سو به سو

کرد ز سر حال من، مردم شهر را خبر

[...]

سلمان ساوجی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » ملمعات » ملمعات گیلکی » شمارهٔ ۴

 

قبله جان من تویی، گیل فرشته رنگ و بو

ماه سپهر مکرمت، سرو ریاض آرزو

گیل نه‌ای، فرشته‌ای، وز دل و جان سرشته‌ای

گیل که بو؟ که بو چنین حوروَش و فرشته‌خو؟

می دل و دین تی فدا، خوا ببری که وس خوشی

[...]

قاسم انوار
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۶

 

ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر مرو

مرهم سینه چون تویی مردم دیده هم تو شو

خرمن صبر شد به باد از غم عمر کاه تو

لیک بود هزار ازین بر چو تویی به نیم جو

من که و فکر عافیت خاصه که شد به عشق تو

[...]

جامی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۰

 

پیک صبا ز کوی او آمد و داد بوی او

گفت که ها بگیر هی‌ آیت رحمتی ز هو

از دم روح پرورش یافت حیات جان من

چون نفس مسیح کان یافت وفات را رفو

شد دم عنبرین او عطر مشام جان و دل

[...]

فیض کاشانی
 

قائم مقام فراهانی » منشآت » رساله‌ها » شمایل خاقان - قسمت دوم

 

دفع. گمان خلق را تا نشوند مطلع

دیده بسوی دیگران دارد و دل بسوی او

قائم مقام فراهانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۵۰

 

خیل حرامی از شره رانده برون ز چارسو

پشت به حرمت نبی در به حرم نهاده رو

اهل حرم شکسته دل خسته جگر گشاده مو

زیور و جامه و حلی رفته به غارت عدو

یغمای جندقی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۰

 

با مه و آفتاب شد طلعت تو چو روبه‌رو

عیب عیان چو آینه گفت ز هردو مو به مو

از همه سوی می‌وزد نفخه چین گیسویت

سوی ختا و چین روم من به هواش سو به سو

نیست به فرّ قامتت نیست چو آب دیده‌ام

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۴۱

 

حسرت زلف قاسم برد ز تاب تن گرو

سنبل جعد اکبرم حسرت کهنه ساخت نو

دل که اسیر سلسله تن نرود به تاز و دو

ای که مهار می کشی صبر کن و سبک مرو

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۴۱

 

در طلب تو از ازل چشم و دلم به چارسو

گشته زبان به گفتگو رفته نظر به جستجو

تا ابدم نهان و فاش از پی تست رای و رو

آخر قصد من تویی غایت جهد و آرزو

صفایی جندقی
 

شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸ - نکته به نکته، مو به مو

 

فصل بهار شد، بیا تا به خُم آوریم رو،

کز سر شط خُم کِشیم آب طَرَب سبو سبو

گریه نمی‌دهد امان تا به تو من بیان کنم

قصهٔ جور زلف تو، نکته به نکته مو به مو

دعوی حسن می‌کند، چهرهٔ گل به گلستان

[...]

شاطر عباس صبوحی
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۱ - نوای طاهره

 

گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو

شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو

از پی دیدن رخت همچو صبا فتاده‌ام

خانه به خانه، در به در، کوچه به کوچه، کو به کو

می‌رود از فراق تو خون دل از دو دیده‌ام

[...]

اقبال لاهوری
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۳ - ایضاً مخمس غزل شیخ سعدی در مصیبت

 

داس غم تو می کند حاصل عمر را درو

درد و بلا همی رسد از چپ و راست تو بتو

رفتم و دل بماند در سلسلۀ غمت گرو

ای که مهار می کشی صبر کن و سبک برو

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۳ - ایضاً مخمس غزل شیخ سعدی در مصیبت

 

ما به هوای کوی تو در بدریم و کو بکو

وز غم هجر روی تو با اجلیم روبرو

کی شود آنکه من کنم شرح غم تو مو بمو

آخر قصد من توئی غایت جهد آرزو

غروی اصفهانی
 
 
sunny dark_mode