گنجور

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

مملکت شاه عشق جز دل درویش نیست

دل بطلب کائنات مملکتی بیش نیست

بگذرد از خویشتن در طلب روی یار

هر که بجانان رسید معتقدی بیش نیست

عشق بود کیش ما دولت اینست و بس

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰

 

بسکه شدم سالها معتکف کوی دوست

کس ندهد امتیاز روی من از روی دوست

در حرم دلنواز از دل و جان بی نیاز

هست سر من بناز بر سر زانوی دوست

هندو و خورشید من هر دو بدار دلست

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در منقبت و مدح حضرت خاتم النبیین و سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم

 

نیم شب از بام دل اول و بانگ خروس

از گلوی مرغ عشق زد ملک العرش کوس

کرد بعرش وجود خسرو وحدت جلوس

غیبت شمس سما از فلک آبنوس

گشت سوید ای دل مطلع شمس الشموس

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

صبح عیان گشت باز خلق به خواب اندرون

سر ز خمار شراب برده به جیب سکون

مرغ صراحی ز حلق در دل بط ریخت خون

از دل بط خون مرغ باید خوردن کنون

قومو اضاق المجال یا ایها النائمون

[...]

صفای اصفهانی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱

 

صبح مؤذن چو کرد وصف تو بر بام، داد

باده روشن بزن، تا به شب از بامداد

گیتی فرتوت شد باز، به عهدت جوان

از سر پیر و جوان سایه تو کم مباد

ای که بود عقل کل طفل دبستان تو

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

به می کشان صبحدم داد صلا پیر دیر

که ای صبوحی کشان صبح سعادت بخیر

باده وحدت کشید تا که بخود پی برید

چون ز، دوئی بگذرید نیست در این دیر غیر

سیر در آفاق کن تا که به انفس رسی

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

ساقی شب زنده دار وقت صبوح است خیز

باده همرنگ صبح جم شو، در جام ریز

معنی یوسف توئی، از چه زندان در آی

ای مه کنعان حسن در همه مصری عزیز

کیستی ای ذات غیب کت زقدم بوده است

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۴ - مسمط در میلاد با سعادت امام زمان علیه السلام

 

شد صبح وصل روشن یا ایهاالنائمون

قومو وقت الصباح یا معشرالمؤمنون

باده فراز آورید فانکم قادرون

عیان شد از جیب غیب ماکانو یوعدون

منعم مطلب رسید لعلکم تشکرون

[...]

حاجب شیرازی
 

شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷ - سودای دوست

 

رفت دلم همچو گوی، در خم چوگان دوست

وه که ز من برگرفت، رفت به قربان دوست

نی متصوّر مراست خوبتر از صورتش

ماه برآرد اگر سر ز گریبان دوست

بر سر سودای دوست گر برود سر ز دست

[...]

شاطر عباس صبوحی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - کنگره آسمان در برج دلو

 

شامگهی کز افق گشت نهان آفتاب

پرده زرین گرفت مهر زنیلی قباب

از علم لاجورد پرچم زرین گسست

خیمه و خرگاه شب بست به مشکین طناب

شام سه شنبه که بود آخر ماه صفر

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - تجدید مطلع

 

کای شه والاگهر وی مه مالکرقاب

ای پدر نامجوی ای ملک کامیاب

از من و مریخ جو باقی این گفتگو

مسئله از ما بپرس گمشده از ما بیاب

ما بزمین اقربیم آگه از این مطلبیم

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶

 

تا شه افلاکیان نوبت پیکار زد

با سپه خاکیان شعبده در کار زد

مرغ سحر نیمشب از صف بستان گریخت

ابر سیه بامداد خیمه به گلزار زد

رنگ سیاهی ز خاک سترد برف سفید

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - المطلع الثانی

 

باز بهم آن پری طره طرار زد

باد صبا در مشام نافه تاتار زد

جادوی چشمش دو صد عربده آغاز کرد

هندوی خالش هزار شعبده در کار زد

محفل آزادگان رونق بستان گرفت

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - المطلع الثالث

 

تا به ورق دست میر کلک درربار زد

بر سر تیر دبیر دفتر و طومار زد

تیغش شنگرفت سود بر فلک لاجورد

فکرش خورشید را بر رخ زنگار زد

تا پی تقویم چرخ کرد کمانرا بزه

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰ - ماده تاریخ تجدید یکی از بناهای شهر قم

 

ای فلک لاجورد گر بزمین بنگری

تن بتواضع دهی سر بسجود آوری

چرخی بینی بخاک مطلع جانهای پاک

گشته در آن تابناک مهر و مه و مشتری

روضه فردوس را نیست بر او افتخار

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹۵ - ماده تاریخ میرزا علی اکبرخان پسر میرزاعلی قائم مقام در ۲۶ صفر ۱۳۲۹

 

ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما

شد تنگنا غم قصر فراخ ما

آن روح تابناک بر ذروه سپهر

شد در صف ملک از دیولاخ ما

پرسیدم از خرد تاریخ فوت وی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۷ - ماده تاریخ میرزاعلی اکبرخان پسر میرزاعلی قائم مقامی در ۲۶ صفر ۱۳۲۹

 

ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما

شد تنگنای غم قصر فراخ ما

آن روح تابناک بر ذروه سپهر

شد در صف ملک از دیولاخ ما

پرسیدم از خرد تاریخ فوت وی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۱ - یشتهای اوستا

 

نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد

در اوستا برنهاد از دانش و فرهنگ و داد

اورمزد، آبان و خورشید است و مهر و فرودین

پس «ورهرام » است و دین آنگاه «ارد» و زامیاد

ادیب الممالک
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

قامت دلجوی او سرو گلستان کیست؟!

عارض تابان او شمع شبستان کیست؟!

گر نبود تیر او سوی منش دم به دم

بر دل مجروح من ناوک پیکان کیست؟!

باد صبا می‌برد قافله بر قافله

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

سرخط مشق جنون زلف پریشان کیست؟!

سرمه بخت سیه نرگس فتان کیست؟!

گر نه خدنگ تو را سینه من شد هدف

بر دل مجروح من ناوک پیکان کیست؟!

ضبط عنان نفس بس که مرا مشکل است

[...]

طغرل احراری
 
 
۱
۴۶
۴۷
۴۸
۴۹
۵۰
sunny dark_mode