گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

نه بتواند مرو را چشم دیدن

نه اندیشه درو داند رسیدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

ولیکن تا بدیشان بد رسیدن

همی باید به چشم این روز دیدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۲ - رسیدن شاه موبد به مرو با ویس و جشن عروسى

 

به دل آفت همی آمد ز دیدن

به جان خویشی و شادی از شنیدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

نفرماید خرد آن را گزیدن

کزو آید همی پرده دریدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

نبایستی تو گفتارش شنیدن

چو بشنیدی به پیشم آوریدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد

 

و گر بینم چه ننگ آید ز دیدن

مرا از خواهرم نتوان بریدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد

 

دل مادر برست از رنج دیدن

تو گفتی خواست از شادی پریدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

ببایستم همی مرگ تو دیدن

به پیری زهر هجرانت چشیدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۱ - اندر پند دادن شاه موبد ویس را و سرزنش کردن

 

که یارد در جهان با تو چخیدن

دل از پیمان و فرمانت بریدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

چو رامین سیر گشت از رنج دیدن

شب و روز از پی جانان دویدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

چو من زو دل همی خواهم بریدن

چرا نالم ز بیغاره شنیدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۹
sunny dark_mode