گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

به گِردَش زنده‌پیلانِ سُتوده.

به پَرخاش و دلیری، آزموده.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۲ - دادن شهرو ویس را به ویرو و مراد نیافتن هر دو

 

به بُرنایی همان حال آزموده؛

همان خاموشی او را نیز بوده.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان

 

چراغ گوهر و خورشید دوده

هم از پاکی هم از خوبی ستوده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد

 

یکی خوبیش را سد برفزوده

نه کس دیده چو او نه خود شنوده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۱ - آگاهى یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ

 

گهی اندوه و گه شادی ننوده

گهی بدخواه و گاهی دوست بوده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

هوا مانند تیغی شد زدوده

زمین چون زعفرانی گشت سوده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

به مشک آلوده فندق گل شخوده

ز خون آلوده نرگس دُر نموده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

ز گل بود اندرو صد جای توده

دمان بویش چو بوی مشک سوده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

همه پر مایه باشند و ستوده

چو زر پالوده چون یاقوت سوده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهین‌بانو شیرین را

 

تو گنجی سر به مُهری نا‌بسوده

بد و نیک جهان نا‌آزموده

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۹ - افسانه گفتن خسرو و شیرین و شاپور و دختران

 

صبا گرد از جبین جان زدوده

ستاره صبح را دندان نموده

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۱ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو

 

منم جو کشته و گندم دروده

ترا جو داده و گندم نموده

نظامی
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم

 

ز صنعش آدم از گِل رخ نموده

زوَی هر لحظه صد پاسخ شنوده

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

همه عالم ببیند بند بوده

کند آن بند بوده جمله سوده

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

دلش در غم پریشانی فزوده

ز کار خود پشیمانی نموده

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو

 

ز نرگسدان چشمم گل دروده

مژه چون نایژه بر در نموده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

کمال صنع تو آدم نموده

ابا او گفتهٔ و از خود شنوده

عطار
 
 
۱
۲
۳
۵
sunny dark_mode