برآمد آفتاب شاد کامی
زدوده شد هوای نیکنامی
نسیم باد پیروزی برآمد
بهار خرمی با او درآمد
بپیوست ابر دولت بر حوالی
همی بارد سعادت بر موالی
خجسته جشن و خرم روزگارست
زمین با زیب و هر کس شادخوارست
زمین از خز زرین حِلّه دارد
هوا از ابر سیمین کِلّه دارد
جهانبینم همه پر نور گشته
از آفتهای گردون دور گشته
شکفته نوبهار ملک و فرمان
به پیروزی چو ماه و مهر تابان
زیادت گشته شد روز سعادت
به هنگامی که شب گردد زیادت
گل دولت به وقتی گشت خندان
که در گیتی شده پژمرده ریحان
جهان دیگر شدهست و حال دیگر
مگر نو کرد یزدان گیتی از سر
همی بارد ز ابرش قطر رادی
همه روید ز خاکش تخم شادی
فلک را نیست تأثیری بجز داد
مگر مریخ و کیوان زو بیفتاد
چنین تأثیر کی بود آسمان را
چنین نو دولتی کی بد جهان را
مگر سایهیْ شب از فرّ هُمایست
چو نور روز از فر خدایست
زبان هر که بینی شکر گویست
روان هر که بینی مهر جویست
مگر تیمار مرگ از خلق برخاست
همه کس یافت آن کامی که میخواست
چو داد و راستی گیتی فروزست
شب مردم تو پنداری که روزست
هواداران همه شادند و خرم
سخندانان عزیزند و مکرم
همان دهر را باغ این زمانست
بدو در مملکت سرو روانست
چنان سروی که رنگ آبدارش
بماند در خزان و در بهارش
کنون نیکان چو گلها در بهارند
بداندیشان چو گلبن پر ز خارند
شهنشاهی که اورنگش خداییست
سپاهان را طراز پادشاییست
بهشت خلد را ماند سپاهان
کف خواجه عمیدش گشته رضوان
خداوندی به داد و دین مؤید
ابو الفتح مظفر بن محمد
خراسان را به نام نیک مفخر
سپاهان را به حکم داد داور
زمانه قبله کرده دولتش را
سعادت سجده برده طلعتش را
گذشته نامهٔ نامش ز جیحون
رسیده رایت رایش به گردون
ازین سفله جهان آمد چنان حُرّ
که لعل از سنگ آید وز صدف دُرّ
به گاه روشنایی ماه و انجم
بدو مانند همچون بت به مردم
ایا چون مال بر هر دل گرامی
چو جان پاکیزه و چون عقل نامی
قمر هرگز چو رای تو نتابد
خرد هرگز ضمیر تو نیابد
به چیزی تو فزونی از پیمبر
که بر فضل تو منکر نیست کافر
همیشه جود تو دل را نوازد
سموم قهر تو جان را گدازد
تو دریایی و دریا چون بجوشد
کرا زهره که با دریا بکوشد
چو تو گویی بگیرید آن فلان را
بلرزد هفت اندام آسمان را
اگر ترسی تو از آتش به محشر
ز بی باکی شوی در آتش اندر
به گاه نام جستن تیر باران
چنان رانی که برگ گل بهاران
خفرز آید ترا ریگ رونده
شمر آید ترا بحر دمنده
تنی با عز و با مقدار داری
چرا روز نبردش خوار داری
نترسی از بلا وز ننگ ترسی
همی از دانش و فرهنگ ترسی
همت آزادگی بینم طباعی
همت فرهنگها بینم سماعی
ز بس آزادگی و خوب کاری
قضا خواهی ز عالم بازداری
خنک آن کش توی شایسته فرزند
خنک آن کش توی زیبا خداوند
چه کرداری که از فضل تو آید
چه فرزندی که از نسل تو زاید
همه پر مایه باشند و ستوده
چو زر پالوده چون یاقوت سوده
به مشتق ماندت اصل خیاره
کزو ناید بجز ماه و ستاره
ادب کبر آرد از چون تو هنرجوی
سخن فخر آرد از چون تو سخنگوی
مهان کوهند و او چرخ بلندست
میان این و آنها بین که چندست
رسوم مهتران دردست بر جان
رسوم خواجه تریاکست و درمان
نه زو گاه کرم تأخیر یابی
نه زو گاه هنر تقصیر یابی
چنان گردد به گردش فر دادار
که گردد گرد مرکز خط پرگار
به گرد ملک تدبیرش حصارست
به باغ فخر پیمانش بهارست
از آن کش بخت فرخ هست بیدار
جهان چون خفته پندارست هموار
ضمیر و دلْش ماه و آفتابند
چو امر و هیبتش برق و سحابند
نیاز اندر جهان ماند به شیطان
سخای دست او ماند به قرآن
بکشت آز و نیاز مردمان را
زر جودش دیت شد هر دوان را
یکی شمشیر دارد دست ایام
کزو دشمنش را گیرد حسد نام
حسودش را ملامت بیش از من
که دولت را بود همواره دشمن
بخاصه دولتی قاهر بدین سان
که سیصد بنده دارد چون نریمان
نگویم کش مبادا هیچ بدخواه
یکی بادش و لیکن دست کوتاه
بقا بادا کریم بافرین را
بقای جود و علم و داد و دین را
بماند داد و دین تا وی بماند
بخواند دولت آن را کاو بخواند
نه گیتی را چنو بودهست فرزند
نه دولت را چنو بوده خداوند
به باغ ملک رسته چون صنوبر
سه گوهر چون فروزنده سه اختر
مهی بر صورت ایشان نبشته
بهی بر عادت ایشان سرشته
اگر باشند همچون تو عجب نیست
کجا خود بار خرما جز رطب نیست
ازیشان مهترین دریای علمست
جهان مردمی و کوه حلمست
مقر آمد خرد کش هست مهتر
ابو القاسم علی بن المظفر
پدر را از ادیبی قرة العین
گهر را از تمامی مفخر و زین
هنوزش بوی شیر اندر دهانست
ندانم دانشی کز وی نهانست
درخت علم را قولش بهارست
سرای جود را فعلش نگارست
بدان با شرم روی او پدیدست
که یزدانش ز پاکی آفریدهست
بدو دادهست برهان کفایت
برو باریده باران عنایت
جهان در فصل او بستهست اومید
فزونتر زانکه اندر نور خورشید
چو از خورشید آید روشنایی
ازو آید نظام پادشایی
چو از قوت به فعل آید کمالش
جلیلان عاجز آیند از جلالش
به سجده تاجداران پیشش آیند
دو رخ بر خاک ایوانش بسایند
همیشه تا جهانست این پسر باد
به پیروزی دل افروز پدر باد
ازو کهتر همایون خواجه بونصر
جمال روزگار و زینت عصر
فلک تا دید دیدار سلف را
همی گوید غلامم این خلف را
به اختر ماند آن فرخنده اختر
بزرگ از مخبر و کوچک به منظر
به منظر همچو تیغ ذوالفقارست
کجا هم کوچک و هم نامدارست
همش با کودکی فرهنگ پیران
همش با کوچکی طبع امیران
ز بس کاو شکرین گفتار دارد
ز بهروزی نشان بسیار دارد
بسا فخرا که او خواهد نمودن
بسا مدحا که او خواهد شنودن
فلک هر روز تاج آراید او را
که ماه و مهر افسر شاید او را
نبشتش عهد و منشور ولایت
ز پیروزی همی زیبدش رایت
همی سازد به تخت و کامگاری
همی جویدْش ساز بختیاری
چنین بادا که من گفتم چنین باد
هم او را هم پدر را آفرین باد
وَزو کهتر یکی شیرست دیگر
ابو طاهر محمد بن مظفر
چو عیسی همچو طفل روزافزون
چو موسی کید کفر و دشمن دون
چو عیسی هم ز گهواره سخنگوی
چو موسی هم به خردی داوری جوی
اگر در چشم خردست او به منظر
به عقل اندر بزرگست و به مخبر
به سان آتشست اندک به دیدار
و لیکن قوت و هیبتش بسیار
ز عمر خویش در فصل بهارست
ازیرا همچو اشکوفه به بارست
چو زین اشکوفه آید میوهٔ جاه
رهی گردد مرو را مهر با ماه
اگر هم باز باشد بچهٔ باز
پسر همچون پدر باشد سر افراز
دو چشم بد ز هر سه باد بسته
درخت عمرشان جاوید رسته
پسر خرم به اورنگ پدر باد
پدر نازان به فرهنگ پسر باد
ایا بر ماه برده منظرِ نام
بیاورده ز گردون اخترِ کام
به صدر اندر به پیروزی نشسته
به هیبت صدر بد خواهان شکسته
نثارت آوریدم مهرگانی
روان چون آب چشمهیْ زندگانی
بدین جشنت نیاورد ایچ کهتر
نثاری از نثار بنده مهتر
به فرمانت بگفتم داستانی
ز خوبی چون شکفته بوستانی
درو چون میوه از حکمت مثلها
چو ریحان بهاری خوش غزلها
توی بهتر بزرگان زمانه
به نامت مهر کردم این فسانه
سر نامه به نام تو گشادم
به پایان مهر نامت برنهادم
نگر کاین داستان چه نیکبختست
بهار نامت او را تاج و تختست
از آن کش نام تو بر هر کرانیست
تو پنداری که این دفتر جهانیست
مرو را شرق و غرب آغاز و انجام
چو خورشید اندرو گردنده این نام
تو خود دانی کزین سان گفته شعری
بماند تا بماند نظم شعری
به فر نام تو گفتار چاکر
رود بر هر زبانی تا به محشر
بماند جاودان او را جوانی
که خورد از جودت آب زندگانی
هر آنگاهی که تو باشی سخن جوی
چو من باید به پیش تو سخنگوی
اگر یابی ز هر کس نظمِ گفتار
ز من یابی تو نظمِ دُرّ شهوار
چو بر اسپ سخن آیم به جولان
مرا باشد مجرّه جای و کیوان
بیان من بود روشن چو شعری
به نکته چون ز گوهر تاج کسری
چو دریایست طبع من ز گفتار
شود از علم، دَر وی رود بسیار
بسی دانش بباید تا سخنگوی
تواند زد به میدانِ سخن گوی
بخاصه چون بود میدان چونین
به نام تو به یاد ویس و رامین
اگرچه رنج بردهستم فراوان
نکردم شکر بر یکروزه احسان
خداوندا شب رنجم سر آمد
کنون صبح رضای تو برآمد
بریدم راه بد روزی بریدم
به منزلگاه پیروزی رسیدم
کریما تا ترا دیدم چنانم
که کاری جز طرب کردن ندانم
ز جود تو همیشه شاد و مستم
تو گویی کیمیا آمد به دستم
به فرخنده لقایت چون ننازم
که با او از همه کس بی نیازم
تو خورشیدی و چون با تو نشینم
چراغ و شمع شاید گر نبینم
تو دریایی و من مرد گهر جوی
ز تو جویم گهر نز چشمه و جوی
ز شکرت شد دهان من شکرخوار
ز مدحت شد زبان من گهربار
چنان چون من ز تو شادم همه سال
ز شادی باد عمرت را همه حال
همایون باد بر تو روزگارت
همیشه کام راندن باد کارت
تو خسرو گشته کام دلْت شیرین
عدوی تو نشان تیر و ژوبین
الا تا در جهان باشد زمانه
زمانه عمر بادت جاودانه
الا تا بر فلک باشد سعادت
سعادتهات بادا بر زیادت
همیشه کام و فرمانت روان باد
همیشه دولت و بختت جوان باد
شب تو روز باد و روز نوروز
سرت پیروز رنگ و بخت پیروز
طناب عمر تو تا حشر بسته
ندیم خرمی با تو نشسته
دل و دست و در و رویت گشاده
سریر و مسند و خوانت نهاده
گهی کلکت به دست و گاه خنجر
گهی زلف بتان و گاه ساغر
چنین بادا که گفتم رسم و آیین
ز من بنده دعا وز بخت، آمین!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف یک روز شاد و خرم در دوران حکومت یک پادشاه نیکوکار میپردازد. شاعر با به تصویر کشیدن آفتاب درخشان، بهار سرشار از زندگی و خوشحالی، و آسمان آبی، فضایی پر از شادی و موفقیت را توصیف میکند. او از موفقیتهای پادشاه و دستاوردهای وی در برقراری عدالت و رونق اقتصادی سخن میگوید و بر اهمیت فضائل انسانی از جمله بخشش و علم تأکید میکند.
شاعر همچنین به فرزندان پادشاه و نسل آینده اشاره میکند و امیدوار است که آنها نیز همانند پدر خود نیکوکار و بزرگ خواهند بود. این شعر در کل بیانگر شادی، موفقیت و امید به آیندهای روشن و سرشار از برکت و خوشبختی است.
هوش مصنوعی: خورشید خوشبختی طلوع کرد و فضای نیک نامی پاک و خالص شد.
هوش مصنوعی: نسیم خوش و دلپذیری وزیدن گرفته و بهار با خود شادی و سرزندگی را به ارمغان آورده است.
هوش مصنوعی: ابر خوشبختی به دور و بر ما نزدیک شده و در حال باریدن سعادت بر بندگان خداست.
هوش مصنوعی: زمین در این روز زیبا و خوشیمن، به شکوه و زیبایی مزین شده و هر فردی در این جشن و هنگام شاد و خوشحال به سر میبرد.
هوش مصنوعی: زمین با زر زیبا و درخشان پوشیده شده است و آسمان از ابرهای نقرهای خوشنما پر شده است.
هوش مصنوعی: من دنیا را میبینم که همه جا روشن شده و از ظلمت و سختیهای زندگی رهایی یافته است.
هوش مصنوعی: بهار دلانگیز و زیبا نمایان شده و پیروزی مانند ماه و مهر روشن و درخشان به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: سعادت و خوشبختی بیشتر میشود زمانی که شب به عمیقترین حالت خود برسد.
هوش مصنوعی: گل خوشبختی زمانی شکوفا و شاداب میشود که در دنیای واقعی، گلهای دیگر پژمرده و از بین رفته باشند.
هوش مصنوعی: دنیا تغییر کرده و شرایط متفاوتی به وجود آمده است، مگر اینکه خداوند دوباره آفرینش را از نو آغاز کند.
هوش مصنوعی: از آسمان بارش باران، زندگی را به خاک میآورَد و از آن خاک، دانههای شادی رشد میکند.
هوش مصنوعی: آسمان هیچ تأثیری ندارد جز عدالت، مگر اینکه سیارههای مریخ و زحل از آن جدا شوند.
هوش مصنوعی: آسمان چه تأثیری داشته که این دولت نوین به وجود آمده و جهان را تغییر داده است؟
هوش مصنوعی: به جز سایهی شب که از زیبایی و شکوه هُما نشأت میگیرد، نور روز نیز از شکوه خداوند به وجود میآید.
هوش مصنوعی: هر که را ببینی، زبانش نرم و شیرین است و هر که را ببینی، دلش پر از محبت و محبتطلبی است.
هوش مصنوعی: آیا تا به حال انس و محبت به وجود مردن، از دل مردم برطرف شده است؟ همه افراد در زندگی به آنچه آرزو دارند، دست پیدا کردند.
هوش مصنوعی: وقتی که حقیقت و راستی در این دنیا روشنایی میبخشد، تو ممکن است تصور کنی که شب است.
هوش مصنوعی: طرفداران همگی خوشحال و شاداب هستند و سخنگویان محترم و گرامی به شمار میروند.
هوش مصنوعی: این زمان به مانند یک باغ است که در آن زندگی و سرسبزی جریان دارد و باغبان آن، زمانهای است که در آن شاخسار سروها به زیبایی رشد میکند.
هوش مصنوعی: شبیه درختی که رنگ شفاف و زیبای خود را حتی در فصل پاییز و بهار حفظ میکند.
هوش مصنوعی: هماکنون افراد خوب و نیکو مشابه گلها در فصل بهار هستند و افراد بداندیش مانند بتههای پر از خار و ناگواریاند.
هوش مصنوعی: شاهی که تخت و تاجش نشان خدایی است، سپاهان را به عنوان الگوی پادشاهی در نظر گرفته است.
هوش مصنوعی: بهشت به زیبایی اصفهان است و اهل آن مانند خادمان بزرگ و محترم در این باغ سکنی گزیدهاند.
هوش مصنوعی: خداوند به یاری و حمایت خود، ابو الفتح مظفر بن محمد را تأیید کرده است.
هوش مصنوعی: خراسان به خاطر ویژگیهای خوبش معروف است و سپاهان به دلیل عدالت و قضاوت درست تحت هدایت داور شناخته میشود.
هوش مصنوعی: زمانه به آنچه که به او سعادت و خوشبختی میآورد، ارزش و اهمیت میدهد و بر جمال و زیبایی او احترام میگذارد.
هوش مصنوعی: نام او از جیحون تا به امروز شناخته شده است و پرچم او به آسمان بلند شده است.
هوش مصنوعی: این فرد از میان آدمهای پست و بیارزش به وجود آمده، به گونهای که زیبایی و ارزش او مانند آن است که در سنگ جواهراتی گرانبها وجود داشته باشد یا از صدف، مرواریدها بیرون بیایند.
هوش مصنوعی: در زمان روشنایی ماه و ستارهها، او به زیبایی چون بت در برابر مردم است.
هوش مصنوعی: آیا مانند مال که برای هر دل با ارزش است، جان نیز پاک و معطر است و عقل هم دارای نام و اعتبار میباشد؟
هوش مصنوعی: هرگز ماهی مانند عقل و تدبیر تو درخشش نخواهد داشت و هیچگاه ذهن تو به درک و شناخت صحیح نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: شما از پیامبر نیز برتر هستید، زیرا کسی که به فضیلت شما اعتراف نکند، در حقیقت کافر است.
هوش مصنوعی: هرگز بخشش و generosity تو دل را تسکین میدهد و در عین حال خشم تو جان را میسوزاند و نابود میکند.
هوش مصنوعی: تو مانند دریا هستی و وقتی دریا خروشان میشود، چه کسی جرات دارد با آن مبارزه کند؟
هوش مصنوعی: وقتی تو صحبت میکنی، آن فلان (شخص) را بگیر و بدان که هفت بخش آسمان به لرزه درمیآید.
هوش مصنوعی: اگر از آتش روز قیامت بترسی، باید در این دنیا بیپروا و شجاع باشی تا در آتش قرار نگیری.
هوش مصنوعی: وقتی نام تو را بر زبان میآورند، مانند رانی در دل باران بهاری میدرخشی، همانطور که گلهای بهاری شکوفا میشوند.
هوش مصنوعی: زمانی که ریگ و شن به تو نزدیک میآید، به مانند جریانی که دائم در حال حرکت است، احساس رو به جلو بودن و پیشرفت را در خود حس کن.
هوش مصنوعی: تو دارای بدنی با عزت و ارزش هستی، پس چرا در روز نبرد آن را حقیر و بیارزش میکنی؟
هوش مصنوعی: از حوادث و مشکلات نترس، اما از دانش و فرهنگ بترس که ممکن است مسئولیتهایی برای تو ایجاد کند.
هوش مصنوعی: من روح آزادگی را میبینم و در دل خود طبعهایی را مشاهده میکنم که خاصیت فرهنگها و آداب مختلف را به گوش من میرسانند.
هوش مصنوعی: به خاطر آزادی و کارهای نیکو، مقدر میکنی که از جهان فاصله بگیری.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که فرزندی شایسته و زیبا دارد، زیرا این نعمت بزرگی است که از جانب خداوند به او داده شده است.
هوش مصنوعی: هر عملی که از محبت و دانش تو نشأت گیرد چه زیبایی دارد و هر فرزندی که از نسل تو به وجود آید چه ارزشمندی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: همه باید دارای ویژگیهای برجسته و شایستهای باشند، مانند طلا که خالص و ارزشمند است و مانند یاقوت که درخشان و زیباست.
هوش مصنوعی: اگر به ریشه و اصل یک چیز نگاه کنیم، تنها زیباییهایی مثل ماه و ستاره از آن برمیخیزد و هیچ چیز دیگری به جز این زیباییها از آن حاصل نمیشود.
هوش مصنوعی: افراد با ادب و با فرهنگ، از وجود تو که هنرجوی سخن هستی، به خود فخر میکنند و شایستگی تو در سخن گفتن باعث میشود که دیگران به خود ببالند.
هوش مصنوعی: مهمانان بزرگ مثل کوه هستند و آسمان هم در وسط آنها قرار دارد. حالا به این موضوع دقت کن که این دو چقدر از هم فاصله دارند.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که آداب و سنتهای بزرگترها و افراد با تجربه، به نوعی بر روح و جان آدمی تأثیرگذار است. همچنین، برخی از این اصول میتواند مانند یک تریاک، تسکیندهنده و آرامشبخش باشد، در حالی که در عین حال ممکن است مشکلاتی نیز به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: نه از او به خاطر خوبیهایش تأخیر میافتی و نه به خاطر هنر و مهارتهایش مورد سرزنش قرار میگیری.
هوش مصنوعی: به گونهای به چرخش میآید که مانند دایرهای در مرکز خود ثابت میماند.
هوش مصنوعی: در اطراف سرزمین او تدبیر و فکر با دقت محاصره شده است و در باغ افتخار او همواره بهاری از زیبایی و شادابی وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر شانس خوش با ما باشد، دنیا همواره با بیداری و آگاهی به نظر میرسد، در حالی که دیگران در خواب و غفلت به سر میبرند.
هوش مصنوعی: ضمیر و دل انسان مثل ماه و خورشید میدرخشند، در حالی که قدرت و تاثیر آن مانند رعد و ابر است.
هوش مصنوعی: در این دنیا نیاز و فقر همیشه وجود دارد و در واقع شیطان به نوعی خوشخویی و بخشندگی خود را در قرآن به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: او با بخشش و generosity خود، آز و نیاز مردم را از بین برد و به هر دو دسته، ثروت و نعمت زیادی عطا کرد.
هوش مصنوعی: یکی از مشخصههای زندگی این است که زمان همواره در حال تغییر و تحول است و مانند شمشیری عمل میکند که دشمنان را به حسادت واری میسازد. در واقع، زمان با قدرت خود میتواند برتری و موفقیت را برای شخصی به ارمغان آورد و دیگران را نسبت به او حسود کند.
هوش مصنوعی: حسود را بیشتر از من سرزنش کن، زیرا او همیشه دشمن خوشبختی و موفقیت دیگران بوده است.
هوش مصنوعی: بهویژه دولتی قوی و تسلطدار که به این شکل، سیصد خدمتگزار مثل نریمان دارد.
هوش مصنوعی: نمیگویم کسی را نرنجانید، حتی به فکر بدی برای او نباشید، اما در عین حال، با دستهای کوتاه خود نمیتوانم او را آسیب برسانم.
هوش مصنوعی: حیات و ماندگاری برای آن بخشندهای که همواره در حال نیکوکاری و علمآموزی است، و همچنین در مسیر عدالت و دین نیز ثابت قدم است.
هوش مصنوعی: اگر عدالت و دیانت پابرجا بماند، دولت و کامیابی به کسی میرسد که شایستگی و صلاحیت آن را داشته باشد.
هوش مصنوعی: نه، در دنیا دیگری مانند این وجود نداشته و نه، چنین حالت و وضعی در حکمرانی خداوند پیدا شده است.
هوش مصنوعی: در باغی که به طراوت و زیبایی شبیه درخت صنوبر است، سه گوهر درخشان مانند سه ستاره در آسمان میدرخشند.
هوش مصنوعی: چهره آنها را با زیبایی آراستهاند و در رفتارشان نیز لطف و نیکی جاری است.
هوش مصنوعی: اگر کسانی مانند تو وجود داشته باشند، تعجبی ندارد که بار خرما غیر از رطب نیست.
هوش مصنوعی: از میان همه، مهمترین منبع دانش در دنیا، انسانها هستند و صبر و بردباری نیز مانند کوهی بزرگ در برابر مشکلات است.
هوش مصنوعی: خرد و عقل به همراهی مهتری بزرگ و با دانش به وجود آمده است، که او ابوالقاسم علی بن مظفر است.
هوش مصنوعی: پدر به عنوان یک انسان فرهیخته و باسواد، به ارزشمندی و زیبایی یک گوهر در میان جواهرات اشاره دارد. در اینجا، به عظمت و برتری او نسبت به دیگران اشاره میشود.
هوش مصنوعی: هنوز بوی شیر در دهانش احساس میشود و نمیدانم چه دانشی در او پنهان است.
هوش مصنوعی: درخت علم با صحبت و گفتار خوب خود مانند بهار است و خانه بخشش و محبت با عمل و رفتار نیکو مانند نقش و نگار زیباست.
هوش مصنوعی: بدان که زیبایی و عفت چهره او ناشی از پاکی و نیکویی آفریدگارش است.
هوش مصنوعی: به او دلیلی دادهاند که از خودکفایی برخوردار شود و بر او رحمت و لطفی نازل شده است.
هوش مصنوعی: جهان در دوران او به طور گستردهای تحت تأثیر قرار گرفته و امیدها بیشتر شدهاند، زیرا در نور خورشید زندگی تازهای آغاز میشود.
هوش مصنوعی: وقتی روشنی از خورشید به وجود میآید، نظم و سامان پادشاهی نیز از آن سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی قوت و قدرت به فعلیت میرسد، افراد بزرگ و عالمانی که در جلال و شکوه شناخته شدهاند، از عظمت و جلال آن عاجز و ناتوان میشوند.
هوش مصنوعی: تاجداران با سر فرود آوردن و صورتشان را بر خاک درگاه او میگذارند، به نشان ادب و احترام نزد او حاضر میشوند.
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که دنیا پابرجا است، این پسر باید باعث شادی و افتخار پدرش باشد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتی بزرگ و باعظمت میپردازد که جمال و زیبایی در دوران خود را به نمایش میگذارد و به عنوان زینت و نماد آن عصر شناخته میشود. در واقع، به فردی اشاره دارد که در میان دیگران، مقام و ارزش ویژهای دارد.
هوش مصنوعی: آسمان وقتی دید که سلف (پدران) را ملاقات کرد، گفت: من خدمتگزار این نسل (فرزندان) هستم.
هوش مصنوعی: ستارهای که نورش درخشان و خوشیمن است، همچون ستارهای بزرگ به نظر میرسد که خبرهای خوشی را به همراه دارد و قابل مشاهده است، حتی اگر کوچک به نظر برسد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در جایی مانند تیغ ذوالفقار است، جایی که هم کوچک و هم معروف است.
هوش مصنوعی: این بیت به تنهایی به مسألهای از تفاوت سنین و تجارب اشاره دارد. در آن به این موضوع پرداخته میشود که در سنین کم، انسانها بیشتر تحت تأثیر فرهنگ و آموزههای بزرگترها قرار دارند و در سنین بزرگتر، ویژگیهای شخصیتی و روحی خود را توسعه میدهند. به نوعی، تأثیر گذشتگان بر نسلهای جوانتر و همچنین روند رشد و شکلگیری شخصیت فرد بیان میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر کلام شیرین و دلنشینی که دارد، نشانههای خوشبختی و سعادت در او فراوان دیده میشود.
هوش مصنوعی: او بارها به دیگران نشان خواهد داد که چقدر با افتخار است و بارها به ستایشهایی که دربارهاش میشود گوش خواهد داد.
هوش مصنوعی: هر روز آسمان برای او تاجی میسازد، چون ممکن است او مانند ماه و خورشید، که مصداق زیبایی و نور هستند، دارای تاج و افسری شود.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که او دستور و قوانین مربوط به رهبری و فرمانروایی را به نگارش درآورده است و به دنبال پیروزی، پرچمش شایسته و مناسب است.
هوش مصنوعی: او به دنبال دستیابی به خوشبختی و موفقیت است و برای رسیدن به این هدف، تلاش و کوشش میکند.
هوش مصنوعی: اینطور باشد که من بیان کردم، چنین باشد؛ هم او و هم پدرش را باید ستایش کرد.
هوش مصنوعی: در جمع دو شخصیت، یکی از آنها جوانی شجاع و دیگری فردی بزرگ و برجسته به نام ابو طاهر محمد بن مظفر است.
هوش مصنوعی: مانند عیسی که روز به روز در رشد و شکوفایی است، و مانند موسی که با دشمنانش به مبارزه برمیخیزد و نقشههای ناپاکی آنها را خنثی میکند.
هوش مصنوعی: نوزاد همچون عیسی قادر به سخن گفتن است و همچنین مانند موسی که در سنین بسیار پایین به قضاوت میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر در نگاه او خردمندانه بنگری، میبینی که در نظر عقل، او بزرگ و مهم به شمار میآید و در اخبار و اطلاعات نیز همینطور است.
هوش مصنوعی: دیدار با او شاید کمیاب باشد، اما قدرت و جذبهاش بسیار زیاد است.
هوش مصنوعی: زندگی انسان در دوران جوانی و شکوفایی مانند بهار است، چرا که در این زمان، مانند گلهای شکوفه زده، زیبا و پرنشاط به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی که از این درخت شکوفه بزند، میوهٔ مقام و اعتبار به دست میآید و در این صورت، مرو را با عشق و محبت به ماه تشبیه میکنند.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است پرندهای آزاد باشد، اما فرزندش هم مانند پدرش به افتخار و شجاعت دست پیدا خواهد کرد.
هوش مصنوعی: دو چشم بد، به تمامی سختیها و مشکلات زندگی اشاره دارد که درخت عمر را تحت تأثیر قرار میدهد، ولی با این حال عمرشان به خوبی و جاودانه ادامه مییابد.
هوش مصنوعی: پسر شاداب به چهره پدر شبیه است و پدر هم به نازش شان و شخصیت پسرش را میستاید.
هوش مصنوعی: آیا به زیبایی و نیکی چهرهای که از آسمان به او منتسب است، اشاره نکردهای؟
هوش مصنوعی: در بالاترین مقام، کسی نشسته که پیروزی را در آغوش دارد و با قدرتش، دشمنانش را شکست داده است.
هوش مصنوعی: من مهر و محبت را به تو هدیه میدهم، همچون آب زلال و زندهکنندهی چشمهای.
هوش مصنوعی: در این جشن تو، هیچ شخص کوچکی چیزی از هدیههای من به بزرگترها نیاورده است.
هوش مصنوعی: به دلیل خواستهات، برایت از خوبیها صحبت کردم، مانند داستانی که درختان یک بوستان شکوفا شدهاند.
هوش مصنوعی: به مانند میوهای که از درخت حکمت میرسد، مثالهای زیبا و دلانگیز بهارانهاند، همانند گلهای خوشبو که شعرهای دلنشین را شکل میدهند.
هوش مصنوعی: من در میان بزرگترین شخصیتهای زمانه، به خاطر نام تو، داستانی را با محبت و عشق پر کردم.
هوش مصنوعی: در ابتدای نامهام نام تو را نوشتم و در انتها، با عشق نامت را قرار دادم.
هوش مصنوعی: ببین که این ماجرا چقدر خوشیمن و شاداب است؛ بهار نام تو را همچون تاج و تختی زیبا به خود اختصاص داده است.
هوش مصنوعی: اینکه نام تو در هر جا و در هر مکانی شنیده میشود، باعث میشود فکر کنی که این دفتر به جهانی بزرگ ارتباط دارد.
هوش مصنوعی: مرو، نه آغاز و نه انجامی دارد؛ مانند خورشید که در این فضا در حال حرکت است و نامش جاودانه است.
هوش مصنوعی: تو خود میدانی که اگر شعری به این شکل بماند، نظم آن نیز باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: نام تو باعث شده است تا خادم تو در هر زبانی سخن بگوید و این سخن تا روز قیامت ادامه داشته باشد.
هوش مصنوعی: جوانی که از بخشش و generosity تو بهرهمند شده باشد، همیشه در یاد و خاطرها باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: هر زمان که تو حضور داشته باشی، من هم باید به عنوان کسی که به دنبال کلمات و سخنان هستم، در مقابل تو حرف بزنم.
هوش مصنوعی: اگر از هر کسی صحبت و نظم کلامش را دریابی، از من هم میتوانی زیبایی و عطر کلام را بشنوی.
هوش مصنوعی: وقتی که بر اسب سوار میشوم و به راندن میپردازم، احساس میکنم که در مکانی آزاد و وسیع و در آسمان ستارهها قرار دارم.
هوش مصنوعی: بیان من واضح و روشن است، مثل شعری که با نکتۀ خاصی نوشته شده باشد، همچون جواهر تاج کسری.
هوش مصنوعی: طرز فکر و طبیعت من مانند دریا است؛ از دانش و علم، گفتار و سخنان زیادی از آن به بیرون میریزد.
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی در عرصه سخنوری به خوبی صحبت کنی، نیاز به دانش فراوانی داری.
هوش مصنوعی: به ویژه وقتی که میدانی چنین به نام توست و یادآور داستان ویس و رامین است.
هوش مصنوعی: با اینکه درد و رنج زیادی کشیدم، اما برای یک روز لطف و مهربانی کسی قدردانی نکردم.
هوش مصنوعی: خدایا، شب پر از رنج و سختیام به پایان رسید و اکنون صبحی که نشاندهنده رضایت توست، فرا رسیده است.
هوش مصنوعی: از مسیر نادرست و سختیها گذشتم و اکنون به جایگاهی موفق و پیروز رسیدهام.
هوش مصنوعی: ای کریم، وقتی تو را دیدم، احساس میکنم که جز شادی و خوشحالی کار دیگری نمیتوانم انجام دهم.
هوش مصنوعی: زیرا بخشش و کرامت تو همیشه باعث شادمانی و شگفتی من شده، گویی که در دستانم چیزی ارزشمند و افسونگر چون کیمیا وجود دارد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم به خوشبختی دیدار تو افتخار نکنم، که با وجود تو از هر کسی مستقل و بینیاز هستم.
هوش مصنوعی: تو مانند خورشیدی و وقتی که با تو هستم، چنان میشود که دیگر نیازی به چراغ و شمع ندارم، حتی اگر آنها را نبینم.
هوش مصنوعی: تو مانند دریا هستی و من انسانی هستم که به دنبال گوهرها از تو میگردم؛ من این گوهرها را از تو میطلبم و نه از چشمه یا جوی.
هوش مصنوعی: از لطافت تو دهانم شیرین شده و به خاطر ستایشت، زبانم مانند مروارید پر از ارزشی شده است.
هوش مصنوعی: من به اندازهی شادیای که از تو میبرم، از زندگیام خوشحالم و همیشه آرزو میکنم که عمرت پر از خوشحالی باشد.
هوش مصنوعی: باد خوش و خرم همیشه همراه تو باشد و روزگارت پر از موفقیت و خوشی.
هوش مصنوعی: تو اکنون همچون خسرو شدهای و زندگیات به کام است، اما دشمن تو همچنان نشانه تیر و نیزه است.
هوش مصنوعی: ای کاش در این دنیا زمانی تا عمر تو جاودانه باشد.
هوش مصنوعی: ای کاش سعادت همیشه بر آسمان باقی بماند و بر خوشبختیهایت افزوده شود.
هوش مصنوعی: همواره کام و خواستهات برآورده باشد و همیشه خوشبختی و موفقیت به همراهت باشد.
هوش مصنوعی: شب تو مانند روز است و روز، مانند جشن نوروز، برایت موفقیت و خوشبختی به ارمغان بیاورد.
هوش مصنوعی: عمر تو به پایان نمیرسد و برای همیشه ادامه دارد. بنابراین، از خوشی و شادیای که با تو هست، لذت ببر.
هوش مصنوعی: دل و دست و در و رویت باز است، پادشاهی و جایگاه و سفرهات آماده است.
هوش مصنوعی: گاهی موهایت را در دست میگیری و گاهی با شمشیر دست و پنجه نرم میکنی، گاهی به زلفهای معشوقهها مینگری و گاهی مشغول نوشیدن میشوی.
هوش مصنوعی: به این صورت است که من به سرنوشتم دعا میکنم و آرزو دارم که آنچه را که گفتهام، به حقیقت بپیوندد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.