کجا در عصر او مردم که بودند

فصاحت با شجاعت می‌نمودند

بداَندیشان سلطان آنچه بودند

همین روز و همین حال آزمودند

هنر در فارسی گفتن نمودند

کجا در فارسی استاد بودند

بزرگانی که پیش شاه بودند

همه دندان به دندان بربسودند

گناه رفته را پوزش نمودند

به پوزش کینه را از دل زدودند

بزرگانی که پیرامُنْش بودند

همه فرمانْش را طاعت نمودند

نشاطی نیم رغبت می‌نمودند

به تدریج اندک‌اندک می‌فزودند

گوزن و شیر بازی می‌نمودند

تَذرو و باز غارت می‌ربودند

حریفان جنس و یاران اهل بودند

به هر حرفی که می‌شد دست سودند

که و مه هرکسی کان می‌شنودند

ز حال زن تعجب می‌نمودند

بزرگان و امیرانی که بودند

همه در دیدنش رغبت نمودند

بچشم از یکدیگر جان می‌ربودند

زلب بر همدگر جان می‌فزودند

بزرگانی که سر در چرخ سودند

همه در خدمت محمود بودند

زنان چون این سخن از وی شنودند

همه پنهان ز هم شادی نمودند

جهان را پادشاهانی که بودند

که سر در گنبد گردنده سودند

نمودی بود که‌ایشان می‌نمودند

نماند آن هم که بس نابود بودند

چو برسیدند و روزی چند بودند

چو تخمی زیر چرخ چرخ سودند

بداروخانه پانصد شخص بودند

که در هر روز نبضم مینمودند

چو برگ گندنا تیغی ربودند

ز تن چون گندناسر میدرودند

بزرگانی که پیش تخت بودند

بصد نوع امتحانش آزمودند