عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۱ - در نموداری سر توحید به هر نوع
حقیقت در خدائی رهبری تو
هم از کون و مکانت بگذری تو
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۴ - تحسین کردن جنید منصور را در اسرار عشق
چو میدانم که کلی جوهری تو
حقیقت نور ذات و سروری تو
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۱ - اسرار گفتن عبدالسلام با شیخ جنید از حقیقت منصور
اگر ازجان درین ره بگذری تو
جمال یار اینجا بنگری تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸ - در معنی من عرف نفسه فقد عرف ربه فرماید
نمیدانم چگویم جوهری تو
که در عین دو عالم رهبری تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸ - در معنی من عرف نفسه فقد عرف ربه فرماید
توئی حیدر که حی را بر دری تو
ز بهر قتل نفس کافری تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید
اگر در کافری بوئی بری تو
ز بود چرخ و انجم بگذری تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید
چو حوّایت گرفتی کافری تو
ز گندم خوردن اینجا غم خوری تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
دل و جان تادر اینجا ره بری تو
نمود اوّلین رابنگری تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۱ - در عیان دیدن جانان فرماید
منم بودِ رخت تا بنگری تو
ز وصلم هر زمانی برخوری تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید
تو چون بت میپرستی کافری تو
ز ناگاهی شوی از جان بری تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
حیاتی یافت خواهی آن سری تو
که معنی یافت خواهی جوهری تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
اگر بشناسی این ره رهبری تو
ز ذات حق در آخر برخوری تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
کجا در سوی کلّی رهبری تو
که مانده چون بَقَر بیشک خری تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
حقیقت گر بقرآن بنگری تو
بسی خوانی در این سر رهبری تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بت خود بین اگرچه کافری تو
که بیشک در ره و هم رهبری تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
بدین هر سه اگر ره میبری تو
سزد گر جز که ایشان بنگری تو