چنین گفتست اینجا بایزید او
که اندر عشق دیدست دید دید او
که من در عشق دل بودم طلبکار
نمیدیدم حقیقت دید دیدار
بسی در منزل جان راه کردم
که تا در دل عیان آگاه گردم
طلب میکردم اینجاگنج جانان
بسی اینجاکشیدم رنج جانان
بآخرچون رسیدم بر سر گنج
حقیقت بود بودم این همه رنج
چودیده خویشتن گردیده بودم
حقیقت نور کل در دیده بودم
حقیقت دیده بُد چون دیدم او را
ز حُسن ظاهرش بگزیدم او را
بنور دیده دیدم عین هستی
چه پیش و پس چه بالا و چه پستی
بنوردیده دیدم جمله اشیاء
عیان بد جملگی در دیده او را
بنور دیده دیدم نور خورشید
حقیقت مشتری و ماه و ناهید
بنور دیده دیدم جمله انجم
که اندر دیده بُد چون قطرهٔ گم
بنور دیده دیدم راز اینجا
یقین انجام و هم آغاز اینجا
بنور دیده دیدم نور تابان
که میشد برفلک هر دم شتابان
بنور دیده دیدم عرش و افلاک
همه گردان شده بر کرهٔ خاک
بنور دیده دیدم تخت و کرسی
که نور دیده دانم نور قدسی
بنور دیده دیدم در قلم لوح
ز نور دیده دیدم بیشکی روح
بنور دیده دیدم آتش و باد
که اندر دیده بُد آنکه شدم شاد
بنور دیده دیدم آب با خاکر
که نوردیده دیدم صنع آن پاک
بنور دیده دیدم هر نباتی
که رسته زاده از وی مر نباتی
بنور دیده دیدم کوه و دریا
حقیقت خوش بدیدم عین الّا
بنور دیده دیدم دید دنیا
حقیقت نیز هم توحید مولا
بنور دیده اینجا ذات دیدم
یقین مر جملهٔ ذرّات دیدم
بنور دیده دیدم هرچه بُد آن
حقیقت بی نشان و با نشان آن
بنور دیده دیدم من سراسر
حقیقت هرچه اینجا ساخت داور
ز دیده هر که اینجا راز بیند
یقین اعیان کل را باز بیند
ز نور دیده اینجا میتوان یافت
حقیقت اندر اینجا جان جان یافت
ز نور دیده گرواصل شوی هان
حیقت هم در او یابی تو جانان
زهی خورشید بر چرخ برین تو
که هستی اندر اینجا پیش بین تو
ندیدی خویشتن را زان تو یکتا
حقیقت هستی اندر جمله یکتا
ندیدی خویشتن را در حقیقت
همان آمد از آن تو بدیدت
تو دیداری از آنت دیده خوانند
درون جزو و کل گردیده دانند
تو دیداری از آن بیچون نمودی
که درخود قبّهٔ گردون بدیدی
تو دیداری از آنی عین دیدار
که از تو جملگی آمد پدیدار
تو دیداری از آن اندر همه نور
توئی اینجایگه در جمله مشهور
تو دیداری تمامت سالکانی
نمودار عیان واصلانی
تو دیداری از آن خورشید بودی
که سرتاسر ز نور خود نمودی
تو دیداری از آنی در جهان فاش
درونت را عیان دیدیم نقّاش
تو دیداری از آن نور تجلّی
عیان در تست کل دیدار مولی
تو دیداری از آن بود الهی
که اینجاگه تو مقصود الهی
تو دیداری از آن در روشنائی
تو داری این زمان دید خدائی
تو دیداری و هستی راز دیده
که خویشی هم حقیقت باز دیده
تو دیداری که درجمله یقینی
حقیقت جملگی اینجا تو بینی
بتو پیداست اینجا جسم و جانم
ز تو شد در عیان عین العیانم
بتو پیداست اسرار جهان کل
حقیقت بیشکی کون و مکان کل
بتو پیداست ای خورشید جانها
توئی اینجایگه امّید جانها
بتو پیداست ای خورشید اعلی
که دیداری تو از نور تجلّی
بتو پیداست ای خورشید انور
حقیقت مهر و ماه و بود اختر
بتو پیداست اندر تو نهانست
که دیدار تو اینجا جان جانست
زهی دیدار تو جان کرده روشن
فتاده نور تو در هفت گلشن
تمامت دیدهٔ گردیدهٔ تو
از آن اینجای صاحب دیدهٔ تو
حقیقت دیدهٔ کون و مکانت
کنون افتادهٔ در این مکانت
مکانت روشنست از نور خودبین
حقیقت نور خود در نور خودبین
مکانت روشن و دیدار تو دوست
حقیقت جملگی اسرارت از اوست
مکانت روشن و اعیان تو بودی
در این نقش فنا دائم تو بودی
در این نقش فنائی این دم اظهار
ز تو اسرار کل اینجا پدیدار
در این نقش فنائی این زمان تو
گذشته از همه کون و مکان تو
مکان و کون اینجا سیرداری
حقیقت بت درون دیر داری
مکان و کون درتو هست موجود
تو داری در عیان دیدار معبود
مکان و کون دیدار تو آمد
حقیقت چرخ پرگار تو آمد
بتو پیداست عقل و جان و ادراک
تو خورشیدی فتاده در سوی خاک
بتو پیداست وز تو راز بینم
ز تو هر چیز در خود باز بینم
بتو پیداست اینجاگاه جانم
توئی اینجا نشان بی نشانم
بتو پیداست اینجا بود عطّار
حقیقت هم توئی مقصود عطّار
درون دیدهٔ و راز گفتی
حقیقت شرح دید باز گفتی
درون دیدهٔ در جمله موجود
حقیقت دیدهٔ ودیده مقصود
بتو عطّار اینجاگه نموداست
که درتو دید پاک اللّه بود است
صفات دیده اینجا اینچنین است
که اندر خویشتن او جمله بین است
صفات دیده ای عطّار کردی
مر او را سرّ کل دیدار کردی
صفات دیده کردی آشکاره
کز او دار یتو در عالم نظاره
صفات دیده موجود است در ذات
حقیقت نقش بسته جمله ذرات
صفات دیده اینجا مصطفی یافت
در آن دید حقیقت کل خدا یافت
صفات دیدهٔ خودبین در اینجا
بنور ذات کل در جزو پیدا
عجائب جوهر یبی منتهایست
که در دیده نمودار بقایست
سخن از دیده میگوئیم اینجا
وصال دیده میجوئیم اینجا
سخن از دیده گفتم تا بدانی
سخن ازدیده گو گر کاردانی
سخن از دیده گفتستم یقین من
ز دیده آمدستم پیش بین من
سخن از دیده گفتم پیش هرکس
تو نیز از دیده بشنو کین ترا بس
سخن از دیده گوی و عین دیدار
ز دیده هر معانی را پدید آر
سخن از دیده گوی و عین توحید
مگو نادیده جانا سرّ تقلید
سخن از دیده گو اینجایگه باز
چو دیدی از درون دیدهات راز
سخن از دیده گوی ای مرد اسرار
سخن از دیده گوئی سرّ اسرار
سخن از دیده گوی و دیده کن باز
حقیقت گفتن بیهوده انداز
سخن از دیده گوی اینجا حقیقت
اگر بیناست اینجا دید دیدت
سخن از دیده گو اینجا یقین تو
هم از دیده شنو مر راز بین تو
سخن از دیده چون بسیار گفتم
حقیقت جملگی با یار گفتم
سخن از دیده گفتم در لقا من
نمودم پیش هرکس رازها من
سخن از دیده خواهم گفت دیگر
زهیلاجت شود این سر میسّر
سخن از دیده خواهم گفت اینجا
دُرِ اسرار خواهم سُفت اینجا
سخن از دیده اینجا باز گویم
حقیقت جملگی از راز گویم
سخن از دیده شد اینجا عیانم
در اینجا بنگری شرح و بیانم
در اینجا راز کل پیداست آخر
حقیقت ذات کل اینجاست آخر
در اینجا جملگی وصلست پیدا
ترا تحقیق در اصل است پیدا
در اینجا راز بیچون بازیابی
ز گنجشک خودت شهباز یابی
دگر آرایشی بودآن در اینجا
حقیقت جزو و کل خود دان دراینجا
حقیقت چون سخن از دیده گفتم
نه ازتقلید وز نادیده گفتم
حقیقت چون سخن از دیده شد باز
مراد کل در اینجا دیده شد باز
بچشم دل جمال دوست دیدم
چنان کآنجا جمال اوست دیدم
بچشم جان جمال یار در دید
حقیقت دیدهام در اصل توحید
بچشم صورت و دل هر دو پیداست
جمال جان و جانانم هویداست
بچشم صورت و دل در مکانم
گذشته من ز کوْن اندر مکانم
بچشم جان و دل اینجا بدیدم
جمال ذات بی همتا بدیدم
بچشم جان و دل واصل شدم من
حقیقت جان جان حاصل شدم من
بچشم جان و دل در چشم صورت
توانی یافت در هر سه حضورت
چو هر سه با هم اندر داخل هم
حقیقت در یکی هم واصل هم
چو هر سه در یکی دیدار دارند
حقیقت هر سه بود یار دارند
چو هر سه در یکی اعیان رازند
حقیقت هر سه اینجا دیده بازند
چو هر سه در یکی موجود بودند
در آخر هر سه در یکی نمودند
چو هر سه در یکی موجود ذاتند
حقیقت هر سه اعیان صفاتند
چو هر سه در یکی اسرار دیدند
در اینجا راز اعیان باز دیدند
چو هر سه در یکی دیدند دلدار
کنون هستنداز اعیان خبردار
از آن جوهر حقیقت بازدانند
سوی جوهر ره خود باز دانند
از آن جوهر گر اینجا آگهی تو
خبرداری وگرنه ابلهی تو
از آن جوهر که اینجا دیدهٔ باز
حقیقت نی ز کس بشنیدهٔ باز
نظر کن هر سه جوهر خویشتن بین
مر این هر سه درون جان و تن بین
ترا این هر سه جوهر در نمودست
حقیقت هر سه اعیان وجودست
ترا این هر سه جوهر بایدت دید
که ایشانند در اعیان توحید
ترا این هر سه جوهر هست موصوف
وز ایشان رازها اینجاست مکشوف
ترا این هر سه جوهر گر بدانی
تو باشی صاحب راز معانی
ترا این هر سه جوهر نور ذاتند
که بنموده رخت اندر صفاتند
ترا این هر سه جوهر هست بر حق
حقیقت دیده دیدارست مطلق
بدین هر سه تو داری روشنائی
توانی یافت اعیان خدائی
بدین هر سه جمال یار بینی
در اینجاگه جلال یار بینی
بدین هر سه بیابی در صفاتت
حقیقت درجهان اعیانِ ذاتت
بدین هر سه بیابی راز بیچون
در اینجاگه عیان هفت گردون
بدین هر سه حقیقت شد نمودار
از این هر سه عیان شد دید دیدار
بدین هر سه شدم واصل حقیقت
ازاین هر سه عیان شد دید دیدت
بدین هر سه منم کل راز دیده
جمال یار در خود باز دیده
بدین هر سه اگر ره میبری تو
سزد گر جز که ایشان بنگری تو
بدیشان بیشکی دیدار یابی
در ایشان کل عیان دلدار یابی
بدیشان بنگر و دیدار خود بین
در ایشان جملگی اسرار خودبین
بدیشانست قائم ذات موجود
که ایشانند اینجا جوهر بود
اگر ایشان نبودی در دوعالم
کجا پیدا شدی دیدار آدم
اگر ایشان نبودی در حقیقت
که دانستی یقین سرّ شریعت
گر ایشان اندر این عالم نبودی
وجود عالم و آدم نبودی
حقیقت عشق از ایشانم عیانست
اگرچه هر سه اینجا جان جانست
حقیقت عشق از ایشان میشناسم
از ایشان من ابا شکر و سپاسم
حقیقت عشق موجودست از ایشان
که ایشانند دائم رازبینان
چو ایاشن صاحب رازند دریاب
هم از ایشان از ایشان کل خبر یاب
چو ایشان صاحب اسرار جهانند
حقیقت در عیان کل عیانند
عیان هر سه را بین و بقا شو
وز ایشان آخر اینجا کدخدا شو
عیان هر سه را بین بنگرت راز
از این هر سه عیان انجام و آغاز
عیان هر سه بین تا راز بینی
وز ایشان جمله اشیا بازبینی
عیان هر سه اینجا مصطفی دید
در ایشان بیشکی آنجا لقا دید
عیان هر سه اینجا مرتضی نیز
حقیقت یافت در اسرار هرچیز
عیان هر سه را بین و لقا شو
در ایشان آخر اینجا کدخدا شو
عیان هر سه در ایشانست پیدا
حقیقت درتو آن پیداست پیدا
عیان هر سه اینجا در درونست
دواَت دراندرون یکی برونست
حققت اندرون مر ذات بیند
برون بیشک همه ذرّات بیند
حقیقت آنچه کلّ اندرونند
یقین میدان که درتو رهنمونند
حقیقت ظاهرت ظاهر نماید
از آن هم باطنت قادر نماید
از آنِ ظاهرت عین صفاتست
وزان باطنت دیدار ذاتست
از آنِ ظاهرت موجود جسمست
از آن اینجایگه مر بود اسمست
از آنِ باطنت دید الهست
حقیقت هر دو توحید اله است
از آنِ باطنت بنماید اینجا
در تحقیق میبگشاید اینجا
از آنِ باطنت بشناس و حق یاب
که خورشیدند از حق حق بحق یاب
از آنِ باطنت گر رهبری تو
حقیقت ذات کل را بنگری تو
از آنِ ظاهرت اشیا نماید
ترا اشیا یقین پیدا نماید
از آنِ ظاهرت بنگر که غالب
شوی آخر چو هستی مر تو طالب
در اوّل ظاهرت گردد صفاتت
در آخر بازیابی عین ذاتت
حقیقت مصطفی را سر نمودار
ز باطن شد حقیقت کل پدیدار
در آخر ظاهرش در خواست از حق
که تا ظاهر بیابد راز مطلق
بحق گفتا که اشیاام تو بنما
در اینجا راز پیداام تو بنما
حقیقت چون ز باطن کاردان شد
عیان ظاهرش آخر عیان شد
حقیقت شرح آن از جسم و جان بین
همه در خویشتن بیشک عیان بین
ولکین این بیان را شرح گویم
در آن هیلاج کانجا راز گویم
حقیقت شرح هیلاجم چنان است
که شرح کل در اینجاگه عیانست
یقین عین اشیا را از آن یاب
درون را در یقین راز نهان یاب
اگر با دیدهٔ اشیا تو بنگر
ز پنهانی مگو پیدا تو بنگر
چه خواهی دید از پنهان که بودست
نظر کن سرّ اشیا کان نموداست
حقیقت جوهری خوش آفرینش
ترا اینجایگه در نور بینش
حقیقت جوهری خوب و لطیفست
حقیقت هم ثقیل و هم خفیفست
بیانی دیگر است این سرّ اسرار
ز هیلاجت کنم اینجا بدیدار
ز این جوهر که نام آمد صفاتش
از این پیداست مر اعیان ذاتش
ازاین جوهر بیابی کام اینجا
یقین آغازت و انجام اینجا
از این جوهر نمودت جسم در دید
که این جوهر عیان آمد ز توحید
از این جوهر نظام عالم آمد
صفاتش جمله عین آدم آمد
از این جوهر عیان شد هر چه بنمود
حقیقت این ز ذاتِ کل عیان بود
از این جوهر عیان شد جوهر ذات
از این جوهر نمودارست ذرّات
از این جوهر ببین تابنده اختر
حقیقت هر شبی اعیانست جوهر
از این جوهر ببین تابنده خورشید
حقیقت مشتری و عین ناهید
از این جوهر نظر کن جوهر ماه
که میتابد ز اعیان بهر او ماه
بسی اسرارها یابی از این باز
اگرداری یقین چشم یقین باز
ترا چشم یقین میباید ای دوست
که تا یابی که این جوهرهم از اوست
ترا چشم یقین میابد اینجا
که تا چشم دلت بگشاید اینجا
ترا چشم یقین میباید ای دل
که مقصودست بیشک جمله حاصل
ترا چشم یقین امروز بازست
نشیبی این زمان وقت فراز است
ترا چشم یقین ازدید دیدست
کز آن اسرار جزو و کل بدیدست
ترا چشم یقین پیداست بنگر
حقیقت ذات بیهمتاست بنگر
اگر امروز یابی از یقین تو
حقیقت دانم اینجا پیش بین تو
اگر امروز یابی آنچه جوئی
حقیقت چون بدانی خود تو اوئی
اگر امروز چشم دل کنی باز
بیابی از صفات انجام وآغاز
اگر امروز چشم جان بیابی
حقیقت ذات از اعیان بیابی
ترا چون چشم جان اینجا یقین است
حقیقت در همه عین الیقین است
وگر مر چشم دلت امروز بازست
حقیقت او در اینجا عین رازست
وگر چشم صورت هست دیدار
حقیقت شرح گفتستم ترا یار
یقین از چشم جان مقصود ذاتست
دگر از چشم دل دید صفاتست
حقیقت چشم صورت آفرینش
یقین چندی همی بیند ز بینش
حقیقت هر سه در هم راز دانند
حقیقت چون ببینی باز دانند
ولی چشم یقین از جوهر کل
یقین دیدار ذاتست از دَرِ کُل
حقیقت آنست گر تو باز دانی
بدان دیدار سر را باز دانی
کسی کو را در اینجاگه حضور است
سراپایش حقیقت غرق نورست
حضور خود طلب گر راز دانی
که از عین حضور اینها بدانی
حضور از ذات دان ای مرد عاشق
اگر هستی در اینجاگه تو صادق
حضوری را طلب کن آخر کار
که آید از حضورت آن بدیدار
حضورت را طلب در زندگانی
که از اینجا بیابی هر معانی
حضوری را طلب در طاعت خویش
که تا یابی در آن سر راحت خویش
حضوری را طلب در صبحگاهی
که تا یابی در آن سرّ الهی
ضوری را طلب در وقت آن دم
که مکشوفت شود اسرار عالم
حضور جان ودل اندر سحرگاه
ترا بنماید اینجا بیشکی شاه
حضور جان ودل آن وقت یابی
اگر از دل سوی طاعت شتابی
حضور طاعت اینجاگاه دریاب
ز طاعت در بر جانان نظر یاب
حضور طاعت اینجاگاه مردان
یقین دیدند اینجا جان جانان
حضور طاعت از ذاتست پیدا
از آن اعیان ذرّاتست اینجا
بطاعت کوش و پیش آور حضوری
که تا یابی در اینجاگه حضوری
بطاعت کوش اندر زندگانی
نماز صبح کن گر کاردانی
بطاعت یاب جانان را تو در راز
که چشم جانت از طاعت شود باز
بطاعت خوی کن مانند منصور
که تا حقت شود اینجای مشهور
بطاعت خوی کن چون انبیا تو
که از طاعت بیابی مر لقا تو
بطاعت خوی کن تا آخر کار
براندازد حجابت را بیکبار
بطاعت راحت جان بازیابی
در اینجا تو عیان راز یابی
بطاعت جمله مردان راز دیدند
جمال جان ز طاعت باز دیدند
ز طاعت آفرینش رخ نماید
ترا آن عین بینش رخ نماید
ز طاعت انبیا بردند کل گوی
ز طاعت هر سخن از راز کل گوی
ز طاعت انبیا اسرار دیدند
در آخر جملگی دیدار دیدند
بطاعت انبیا اینجا عیانند
که ایشان پیشوایان جهانند
هر آنکو طاعت مولی کند او
چو مردان پشت بر دنیا کند او
شود او را عیان دیدار کل فاش
بطاعت یابد اینجا دید نقّاش
از اوّل در صفا باشی همیشه
اگر طاعت کنی ای مرد پیشه
از اوّل در صفای طاعت آویز
ز خوفت در گذر در راحت آویز
از اوّل در وضو میدان تو اسرار
که اینجا از چه خواهی کرد این کار
حقیقت میشودهر نفس کل پاک
از اوّل تا بدانی عین دل پاک
وگر چون آب آری در دهان تو
مگردان ذکر او جز بر زبان تو
زبانت را حقیقت نطق اللّه
شوی بیشک تو از اسرار آگاه
ز تو برخیزد آن عین نجاست
حقیقت پاک گردانی حواست
وگر چون دست شوئی راز میگوی
پس آنگه دست ازدنیا فروشوی
وگر چون آب آری سوی بینی
یقین مر ذات از هر سوی بینی
در آن دم باشدت ز آندم فراغت
رسانی آب مر سوی دماغت
حقیقت بوی جان اندر مشامت
رسد روشن کند مرجان بجامت
چوآب آید همی سوی رخانت
نماید روی بیشک جان جانت
بگردان روی جان از سوی دنیا
مبین تو هیچ ز دیدار مولا
وگر چون هر دودست ای دوست شوئی
یقین میدان که جمله دید اوئی
حقیقت دوست را ازدست مگذار
دو روزی دست او فرصت نگهدار
که اندردست خود یابی سراسر
برایشان دست چون یابی سراسر
وگر چون آب در پیشانی آری
یقین میدان که آن دم راز داری
چو پیشانی کنی از آب او تر
ترا این سر بود هر بار خوشتر
حقیقت پیش بینی پیش گیری
بمانی زنده دل هرگز نمیری
همه در پیش بینی آن زمان باز
حقیقت در سرت انجام و آغاز
بیابی سرّ پیشان آخر ای دوست
برون آئی مثال مغز از پوست
وگر چون می بشوئی مر قدم تو
بیابی در عیان سرّ قدم تو
نهی آنگه قدم در کوی دلدار
شوی آنگه ز راز او خبردار
قدم در راه جانان نه دمی تو
فرو باران ز شوقت شبنمی تو
قدم در کوی جانان نه بتحقیق
که تا یابی در اینجاگاه توفیق
قدم در کوی جانان نه در اینجا
که تادر آن وضو باشی تو یکتا
قدم در کوی جانان نه حقیقت
چنان بسیار در راه شریعت
قدم در کوی جانان نه یقین تو
که تا یابی عیان عین الیقین تو
قدم در کوی جانان نه در اسرار
که تا باشی از این معنی خبردار
قدم چون در ره جانان نهادی
حقیقت درد آندم برگشادی
قدم را اینچنین نه اندر این کوی
که تا یکی از آن یابی ز هر سوی
وگر چون در سجود دوست آئی
حقیقت مغز جان بی پوست آئی
چنان باید چو آئی در نمازت
دَرِ اسرار باشد جمله بازت
در اسرار این دم باز بینی
حقیقت اندر آندم راز بینی
چنان باید چو تو تکبیر بستی
یقین ازدام زرق و مکر رستی
چو گفتی آن زمان اللّه و اکبر
درون خویشتن اللّه بنگر
چو گفتی آن زمان اللّه از جان
درون بینی حقیقت راز پنهان
چو گفتی آن زمان اللّه از دید
یکی بینی در آندم عین توحید
چو گفتی آن زمان اللّه در راز
حقیقت ذات کل بینی زخود باز
چو گفتی آن زمان اللّه ناگاه
درون خویشتن بینی رخ شاه
حضورت آن زمان حاصل نماید
دل و جانت از آن واصل نماید
حضورت آن زمان باشد عیانی
که آندم هم عیان و هم نهانی
حضور آندم بود مردان عالم
که حق زان میتوانی یافت آندم
حضور آندم بود گردی تو واصل
همه مقصود از این آید بحاصل
حضور آندم توان دم باشد ای جان
که ذات کل بود در دید جانان
طبیعت آندم از خود دور گردان
سراپایت بکلّی نور گردان
طبیعت آندم ازخود دورانداز
دل و جان در بر آن نور انداز
سجود دوست کن اندر حضورت
نظر کن جان و دل در غرق نورت
سجود دوست کن اندر سجودت
حقیقت یاب کل اعیان بودت
مباش آندم دلا غافل در اسرار
نظر در سوی هر چیزی تو بگمار
درونت پاک دار و با صفا باش
در آن لحظه تو دیدار خدا باش
درونت پاک دار آن لحظه در جان
که درجانت نماید روی جانان
حقیقت سجدهٔ حق میکنی باز
حقیقت باشی آندم صاحب راز
چو حق درجان و اندر جانست موجود
حقیقت میکنی سجده ز معبود
حقیقت سجده پیش او چو کردی
حقیقت از همه آزاد و فردی
حقیقت سجدهٔ جانان کن اینجا
دلت چون مهر و مه رخشان کن اینجا
تو سجده سجدهٔ او میکنی دوست
حقیقت جسم و جان وجملگی اوست
چو کردی سجده پیش یار اینجا
شدی کل صاحب اسرار اینجا
چو کردی سجده پیش او حقیقت
شدی اینجا مصفّی از طبیعت
چو کردی سجده صافی گشتی از خویش
حجاب جسم و جان بردار از پیش
درون را با برون گردان مصفّا
برای اسم و گم شو در مسمّا
درون را با برون کن غرق در نور
که تا باشی بکل نورٌ علی نور
درون خویش اندر سوی حضرت
یقین دریاب وانگه رو بقربت
بخواه از حق تعالی او یقینت
از او میخواه در عین الیقینت
بجز او هیچ ازو اینجا مجو تو
بجز دیدار او یاری مجو تو
از او او خواه اینجا در حقیقت
که تا پیدا نماید دید دیدت
از او او بین حقیقت آشکاره
هم از وی هم بدو میکن نظاره
از او او بین که بود تو یقین اوست
حقیقت هرچه بینی مغز با پوست
از او او بین که ذاتش هست موجود
ترا دیدار او چون هست مقصود
از او او بین که سرتاپایت اینجا
حقیقت اوستی هستی تو یکتا
از او او بین اگر تو راز دانی
که او در خویشتن می بازدانی
از او او بین که او آمد وجودت
نمود خویش در صورت نمودت
از او او بین اگر هستی تو آگاه
که دیدار تو آمد حضرت شاه
تو او در خود نگر اینجا حقیقت
درون تست پیدا دید دیدت
تو اوئی او تو نادانی در اسرار
کنون از سرّ کل اینجا خبردار
حقیقت اوّل و آخر تو باشی
یقین مر باطن و ظاهر تو باشی
سجود خویش کردی در عیان باز
تو اینجایگه در انجام و آغاز
بتو پیداست اینجا هرچه دیدی
خدائی این زمان در دید دیدی
حقیقت گوئی وهم در مکانی
یکی اندر یکی و جان جانی
از اوّل تا بآخر در تو موجود
حقیقت کل توئی اسرار معبود
در اوّل تا بآخر ذات پاکی
نه نار و باد و نی از آب و خاکی
حقیقت در خدائی خدا تو
ز یکتائی خود هستی لقا تو
تومنصوری دوئی اینجا نداری
حقیقت بود خود را پایداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، بایزید از تجربیات خود در عشق و وحدت با حقیقت صحبت میکند. او به کشف عمیقتری از هستی و عشق میپردازد و بیان میکند که چگونه در جستجوی شناخت عمیقتر از خود و خداوند، از طریق عشق و مشقت به حقیقت رسیده است. او تأکید میکند که همه چیز درون او و در عشق نهفته است و برای دیدن حقیقت، لازم است که انسان با توجه و بصیرت به درون خود نگاه کند.
بایزید همچنین به نور و تجلیات الهی اشاره میکند و میگوید که همه چیز از نور و حقیقت ناشی میشود. او میگوید که در عالم هستی، تمامی موجودات درون او و خداوند هستند و این شناخت میتواند به انسان کمک کند تا رازهای وجود را درک کند.
وی در نهایت، با تأکید بر اهمیت عشق و طاعت، به مخاطب میگوید که باید در زندگی روزمره به دنبال کسب معرفت و اتصال به حقیقت و خداوند باشد و از این طریق به روشنایی و علم حقیقی برسد.
هوش مصنوعی: بایزید گفته است که کسی که در عشق تجربه کرده، میتواند به درک عمیقتری از آنچه عشق واقعا هست، برسد.
هوش مصنوعی: من در عشق، شوق و خواستههایم را در دل داشتم و هیچوقت حقیقت را نمیدیدم، تنها چهرهی معشوق را میدیدم.
هوش مصنوعی: اکثر اوقات در دلم و درون خودم سیر و سفر کردم تا بتوانم به حقیقتی روشنی دست پیدا کنم.
هوش مصنوعی: من برای رسیدن به دوست و گنج او در اینجا بسیار تلاش کردهام و در این مسیر سختیهای زیادی را هم تحمل کردهام.
هوش مصنوعی: در نهایت که به حقیقت و گنج واقعی رسیدم، متوجه شدم که همهی این سختیها و زحمات بیهوده نبودهاند.
هوش مصنوعی: وقتی به درون خود نگاه کردم و خودم را شناختم، حقیقتی را دیدم که نور کلی در چشمانم بوده است.
هوش مصنوعی: وقتی حقیقت را دیدم، به خاطر زیبایی ظاهریاش او را انتخاب کردم.
هوش مصنوعی: با چشم دل حقیقت وجود را مشاهده کردم؛ هم در جلو و هم در عقب، هم بالاتر و هم پایینتر.
هوش مصنوعی: در برابر چشم او، همه چیز را به وضوح مشاهده کردم. همه چیز به وضوح در نظر او بود.
هوش مصنوعی: با چشمان خود، نور خورشید را مشاهده کردم که حقیقت سیارههای مشتری، ماه و ناهید را به روشنی مینمایاند.
هوش مصنوعی: با چشم خود، همهٔ ستارهها را دیدم که در واقع، مانند قطرهای گم شده در دریا بودند.
هوش مصنوعی: با چشم دل خود، راز اینجا را درک کردم؛ اینجا آغاز و پایان همه چیز به وضوح نمایان است.
هوش مصنوعی: با چشمانم نوری درخشان را دیدم که هر لحظه با شتاب بر آسمان میتابید.
هوش مصنوعی: با چشم نورانیام، تمام آسمانها و عرش را مشاهده کردم که همه بر روی کره زمین در حال چرخش هستند.
هوش مصنوعی: با چشمانم تخت و جایگاهی را دیدم که میدانم نوری الهی و مقدس دارد.
هوش مصنوعی: با دیدگانم نوری را مشاهده کردم که در لوح نوشته شده است و از آن نور، روحی را دیدم.
هوش مصنوعی: با چشم خود آتش و باد را دیدم، و دیدم کسی که در آن حال باعث شادی من شد.
هوش مصنوعی: با چشمانم دیدم که آب و خاک، به هم آمیختهاند و در این آمیختگی، خالق آن مخلوق پاک را مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: با چشم بصیرت خود، هر گیاهی را که میبینم، میدانم که از همان خاک و محیطی که در آن رشد کرده، متولد شده است.
هوش مصنوعی: با چشمانم کوه و دریا را دیدم و حقیقتی را که بسیار زیبا بود، به روشنی مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: با نور چشمانم، حقیقت جهان را دیدم و فهمیدم که در آن، تنها توحید خداوند وجود دارد.
هوش مصنوعی: به نور چشمهایم اینجا حقیقتی را دیدم که باعث شد همهٔ ذرات عالم را احساس کنم و درک کنم.
هوش مصنوعی: با چشم جان خود هر آنچه را که حقیقت داشت و بینشان بود، مشاهده کردم و نیز آنچه با نشانهای ظاهر شده بود.
هوش مصنوعی: با چشمان خود حقیقت را بهطور کامل مشاهده کردم، هر چیزی که در اینجا ساخته شده، از طرف داور است.
هوش مصنوعی: هر که از دیدگاه خود نگریسته است، بازیافتن حقیقت را در تمام موجودات مشاهده میکند.
هوش مصنوعی: از روشنایی دیدگان میتوان حقیقت را در اینجا پیدا کرد و جان را در اینجا بهدست آورد.
هوش مصنوعی: اگر از نور چشم خود دور شوی، حتماً حقیقت را در او مییابی، ای محبوب.
هوش مصنوعی: ای خورشید روشن که در آسمان میدرخشی، تو که در اینجا در برابر چشمان ما حاضر هستی!
هوش مصنوعی: تو هرگز خود را ندیدهای، در حالی که تو حقیقتی یکتا هستی و در میان همهی یکتاییها، تنها یک حقیقت وجود دارد.
هوش مصنوعی: آیا ندیدهای که واقعاً خودت را چگونه میبینی؟ در واقع، آنچه که میبینی، به خاطر وجود توست.
هوش مصنوعی: در این بیت گفته میشود که تو به دیدن فقط جنبههای سطحی چیزها عادت کردهای، اما اگر به عمق آنها نگاهی بیندازی، میتوانی رابطه بین اجزای مختلف و کل آن چیز را درک نکنی.
هوش مصنوعی: تو مشاهده کردی که چقدر بینظیر و شگفتانگیز است، همانطور که در درون خودت عظمت و زیبایی آسمان را دیدی.
هوش مصنوعی: تو درک و مشاهدهای داری که همانند دیدار دیگری است که از تو به وجود آمده و نمایان گشته است.
هوش مصنوعی: تو در نظر همه، نور و روشنی هستی و در این مکان معروف، تو جلوهگاه آن نور هستی.
هوش مصنوعی: تو در دیدهات همهی مسافرانی را میبینی که به روشنی به مقصد رسیدهاند و حقیقت را درک کردهاند.
هوش مصنوعی: تو عکسی از آن خورشید هستی که با نور خود همه جا را روشن کردهای.
هوش مصنوعی: تو به حقیقتی در جهان دست یافتهای و درونت را به وضوح میتوانیم ببینیم، مانند نقاشی که تصویر را به عیان ترسیم میکند.
هوش مصنوعی: شما نوری را مشاهده کردهاید که به وضوح در وجود شما نمایان است و این نور نشانهی حضور معشوق است.
هوش مصنوعی: اینجا اشاره به این دارد که آنچه تو مشاهده کردهای، از نوعی الهام و ارشاد الهی است، به گونهای که این مکان، مقصد و هدفی الهی برای تو به شمار میرود.
هوش مصنوعی: تو اکنون بیداری و در روشنایی خود، وجود خدا را تجربه میکنی.
هوش مصنوعی: تو میبینی و به خوبی میدانی که نگاه تو خود نشاندهندهی حقیقت است.
هوش مصنوعی: شما به وضوح میبینید که در اینجا همه چیز به وضوح نشاندهنده حقیقت است.
هوش مصنوعی: تو میتوانی ببینی که در اینجا روح و جسم من به وضوح از تو آشکار شده است.
هوش مصنوعی: به تو درک و شناخت اسرار جهانی داده شده است، حقیقتی که فراتر از وجود و مکان است.
هوش مصنوعی: تو ای خورشید جانها، روشنایی و امید جانها هستی و در اینجا درخشان و نمایان هستی.
هوش مصنوعی: ای خورشید برتر، برای تو کاملاً روشن است که دیدار تو از نور روشنایی تو اثر میگیرد.
هوش مصنوعی: ای تابشگر نور، حقیقت ماه و خورشید بر تو آشکار است و تو همچون ستارهای درخشان میدرخشی.
هوش مصنوعی: در وجود تو چیزی نهفته است که نشانگر آن است که ملاقات با تو، روح و جان زندگی است.
هوش مصنوعی: دیدن تو جانم را روشن کرده و نور تو در هفت گلشن تابیده است.
هوش مصنوعی: تمام نگاه تو به سوی اینجا و با صاحب این چشم است.
هوش مصنوعی: حقیقت وجود و هستی اکنون در اینجا به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: جایگاه تو به خاطر حقیقتی که در درون خودت نهفته است، روشن و درخشان است. این نور در واقع نشاندهنده خودت است که به روشنی وجود دارد.
هوش مصنوعی: مکانی که تو در آن قرار داری روشن و پرنور است و دیدن تو، ای دوست، واقعیت تمام رازهای تو را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: محل تو همیشه روشن و نمایان است و در این تصویر، عمر و وجود تو از بین نخواهد رفت.
هوش مصنوعی: در این تصویر فنا و نابودی، در این لحظه رازهای بزرگ تو به وضوح نمایان شده است.
هوش مصنوعی: در این تصویر، اهمیت تو فراتر از تمام وجود و مکانهاست و نشان میدهد که جایگاه تو در این دوران بسیار بالاتر از هر چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: در اینجا، مکان و جهان بهخوبی نشاندهندهی وجود حقیقی هستند و درون ما نیاز به درک و تجلی این حقیقت وجود دارد.
هوش مصنوعی: در وجود تو همه جا و همه چیز وجود دارد و تو در حالی که به وضوح معبود خود را میبینی، در حقیقت خود را در او مییابی.
هوش مصنوعی: دیدار تو در مکان و دنیا چنان است که همانند چرخ و پرگار، هر چیز به دور تو میچرخد و حقیقت وجود تو را شکل میدهد.
هوش مصنوعی: تو به وضوح عقل و جان و فهمت را نشان میدهی، مانند خورشیدی که به سوی زمین تابیده است.
هوش مصنوعی: من از تو چیزهای پنهان و رازها را میبینم و در وجود خودم، هر چیزی را به واسطه تو درک میکنم.
هوش مصنوعی: تو برای من روشن و واضحی، اینجا مکان واقعی جان من تو هستی و تو همان نشانهای هستی که بی نشانیم را به من نشان میدهی.
هوش مصنوعی: تو میدانی که حضور تو در اینجا به معنای آن است که عطّار حقیقت در پی توست و تو هدف اصلی او هستی.
هوش مصنوعی: در چشمانت رازی نهفته است که حقیقت را به وضوح بیان میکنی و افشای آن را با بیان خود توضیح میدهی.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در نگاه انسان، هر چیزی که وجود دارد، در واقع حقیقتی است که در آن دیده میشود. به عبارتی، همه چیزهایی که مشاهده میکنیم، حقیقتی عمیقتر و مقصود خاصی را در خود نهفته دارند که باید به آن توجه کنیم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شما به قدری زیبا و خالص هستید که به نوعی نمایش دهندهی جمال الهی به شمار میآیید. در واقع، در شما نشانهها و ویژگیهای زیبایی و پاکی تجلی یافته است.
هوش مصنوعی: در اینجا ویژگیهای چشم به این شکل است که هرچیزی را در درون خود مشاهده میکند.
هوش مصنوعی: تو ویژگیها و صفات را به خوبی درک کردی و به او فهماندی که راز اصلی همه دیدنها را کشف کردهای.
هوش مصنوعی: صفات چشم را دیدی که چگونه در عالم خود را نمایان میکند. به همین دلیل از او در مورد عالم نظارت کن.
هوش مصنوعی: ویژگیهای بینایی در ذات حقیقت بهطور کامل و در همه اجزا وجود دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا، به ویژگیهای چشمهای پیامبر اسلام اشاره شده اما در عین حال، او به حقیقتی عمیقتر دست یافته است. در این دیدگاه، او عظمت و تمامیت الوهیت را درک کرده و درک میکند.
هوش مصنوعی: ویژگیهای چشمی که فقط به خود مینگرد، در اینجا به نور وجود کل در جزئیات قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: عجایب جوهر این است که درچشم انسان نمایان است و نشاندهنده بقای آن میباشد.
هوش مصنوعی: در اینجا درباره گفت و گو صحبت میکنیم و از دیدن همدیگر و رسیدن به هم لذت میبریم.
هوش مصنوعی: من از چشم و نگاه سخن میگویم تا تو بفهمی که اگر کسی دانا باشد، باید از آنچه میبیند سخن بگوید.
هوش مصنوعی: من از طریق دیده به حقیقت پی بردم و یقین دارم که وجود من نیز ناشی از دیدگاه من است.
هوش مصنوعی: صحبتهایی که من در مورد تو کردم را به دیگران بگو، ولی تو هم از دیگران بشنو که این موضوع برای تو خیلی اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: با دیدن، میتوانی تنها از آنچه که دیدهای سخن بگویی و از طریق تجربههای خود، معانی و مفاهیم مختلف را روشن کنی.
هوش مصنوعی: در گفتارت از دیده و چشم حرف بزن و به عین حقیقت توحید اشاره نکن، ای عزیز! راز تقلید را از دیدگان نادیده بپوشان.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از درون دل و چشمت سخن بگویی، باید به خوبی درک کنی که حقیقت و راز درونیات چه چیزی است. وقتی به چیزی توجه میکنی، باید به عمیقتر آن نیز نگاه کنی و رازهای پنهان را دریابی.
هوش مصنوعی: ای مرد، رازهای گفت و گو را از طریق نگاه بگو، زیرا حقیقت در نظرت نهفته است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی حقیقت را بیان کنی، ابتدا باید خودت با دیدهات ببینی و بعد از آن صحبت کنی. در غیر این صورت، صحبت کردن درباره حقیقت بیفایده است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی حقیقت را درک کنی، باید با چشم دل و بصیرت نگاه کنی. آنچه میبینی گویای واقعیت است، پس به آنچه میبینی توجه کن.
هوش مصنوعی: هرچه از دل میگوید، از نگاه بدان گوش کن؛ زیرا تو نیز میتوانی از نگاه خود حقایق را بشناسی.
هوش مصنوعی: من بارها از دیده و احساساتم صحبت کردهام و همه چیز را در این مورد با عشق و محبوبم در میان گذاشتهام.
هوش مصنوعی: در دیدار با دیگران، از آنچه در دل دارم سخن گفتم و رازهایم را با هر کس در میان گذاشتم.
هوش مصنوعی: من میخواهم از چیزهایی بگویم که در دلم هست، اما به خاطر مشکلی که دارم، نمیتوانم به راحتی این احساسات را بیان کنم.
هوش مصنوعی: در این مکان، من به بیان رازها و سخنانی که در دل دارم خواهم پرداخت و به جمعآوری جواهرات ارزشمند این اسرار مشغول خواهم شد.
هوش مصنوعی: این جا میخواهم از آنچه در دل و ذهن دارم سخن بگویم و به بیان حقیقتی خواهم پرداخت که در پس این راز نهفته است.
هوش مصنوعی: در این مکان، سخن و گفتار من به وضوح نمایان است و اگر نگاهی بیندازی، توضیحات و بیان من را خواهی دید.
هوش مصنوعی: در اینجا تمامی رازها آشکار است و در نهایت حقیقت وجود کل در همین مکان قرار دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا همه چیز نشان از پیوند و ارتباط دارد و برای فهمیدن واقعیت، باید به ریشهها و اصل موضوع توجه کرد.
هوش مصنوعی: اگر به خودت اعتماد کنی و به درونت نگاهی بیندازی، میتوانی به استعدادها و تواناییهای بزرگتری دست پیدا کنی. در واقع، اگر به دنبال جواهرات وجود خودت باشی، میتوانی به قدرت و موفقیتهای بزرگتری دست یابی.
هوش مصنوعی: در اینجا، زیبایی و نوعی نوآوری وجود دارد که حقیقت را به عنوان بخشهای بزرگ و کوچک خود ببینید.
هوش مصنوعی: حقیقت را زمانی بیان کردم که به آنچه دیدم و تجربه کردم اشاره داشتم، نه اینکه فقط از دیگران تقلید کرده باشم یا چیزی را که نمیدانم بگویم.
هوش مصنوعی: حقیقت وقتی که از نظر ناپدید شود، دیگر هدف اصلی در اینجا نمایان میشود.
هوش مصنوعی: با دیدگان دل، زیبایی دوست را چنان دیدم که انگار در آنجا خود زیبایی او وجود دارد.
هوش مصنوعی: چشمان من به زیبایی محبوب نگاه کرده و در حقیقت، درک کردهام که همه چیز در اصل به یکتایی و وحدت برمیگردد.
هوش مصنوعی: به چشمان من میتوان هم زیبایی صورت را دید و هم درون دل را؛ زیرا زیبایی روح و معشوق من به وضوح نمایان است.
هوش مصنوعی: چشم من به زیباییها و دل من در مکانهایی که بودم، حیران است و من از وجودم در این دنیا غافل ماندهام.
هوش مصنوعی: در اینجا با جان و دل خود زیبایی یگانه و بینظیر را مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: من با چشم و وجود خود به حقیقت واقعی رسیدم و اکنون به بهترین حالت ممکن از زندگی و وجود خود بهرهمند شدم.
هوش مصنوعی: با نگاه جان و دل میتوان در چشمان تو زیبایی و جذابیت را مشاهده کرد و در هر سه جهات وجود تجلی تو را یافت.
هوش مصنوعی: زمانی که هر سه وجود در هم تنیده و به یکدیگر متصل شوند، حقیقت در آن واحد به وحدت و یکیتی میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی هر سه نفر در یک دیدار حضور دارند، واقعیت این است که همه آنها دوست یکدیگر هستند.
هوش مصنوعی: وقتی هر سه وجود با هم ترکیب شوند، حقیقت آنها در اینجا به روشنی نمایان میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که هر سه موجود در یک وجود هستند، در نهایت هر سه به یک وجود تبدیل میشوند.
هوش مصنوعی: هر سه وجود در یک هستی نهفتهاند و واقعیت آنها به صفات همدیگر برمیگردد.
هوش مصنوعی: وقتی که هر سه نفر به درک و فهم عمیقتری رسیدند، در اینجا رازهایی از حقیقتهای موجود را مشاهده کردند.
هوش مصنوعی: وقتی که آن سه نفر محبوب را در یک جا دیدند، حالا از حال و وضع او باخبر شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر از حقیقت و جوهر واقعی خود دور شوند، دوباره به سمت جوهر و اصل وجودشان بازخواهند گشت.
هوش مصنوعی: اگر از آن گوهر واقعی باخبر باشی و آن را بشناسی، آگاه هستی؛ وگرنه نادان و بیخبر هستی.
هوش مصنوعی: این نکته روشن است که این حقیقتی که در اینجا مشاهده میشود، نه از کسی شنیده شده و نه به واسطهٔ دیگران به دست آمده است.
هوش مصنوعی: به خود نگاه کن و سه ویژگی اصلی وجودت را بشناس، چرا که هر سه این ویژگیها در درون جان و جسم تو قرار دارند.
هوش مصنوعی: این سه ویژگی که در تو دیده میشود، در حقیقت نشاندهنده وجود واقعی تو هستند.
هوش مصنوعی: این سه ویژگی را باید در خود ببینی، چرا که این خصوصیات در ذات شیء یکتایی وجود دارند.
هوش مصنوعی: تو این سه ویژگی را داری که وصف تو هستند، و رازهایی از این ویژگیها در اینجا نمایان است.
هوش مصنوعی: اگر این سه ویژگی را بشناسی، میتوانی به اسرار عمیق معانی دست یابی.
هوش مصنوعی: این سه ویژگی که در وجود توست، در واقع نور و ذات تو را به نمایش میگذارند و صفات تو را نمایان میکنند.
هوش مصنوعی: تو این سه جوهر را داری و حقیقت را به طور کامل در دیدار میبینی.
هوش مصنوعی: تو با این سه ویژگی که داری، میتوانی آگاهی و روشنایی خداوندی را در وجود خود بیابی.
هوش مصنوعی: در اینجا میتوانی زیباییهای محبوب را مشاهده کنی و عظمت او را نیز احساس کنی.
هوش مصنوعی: با این سه ویژگی، میتوانی حقیقت وجودت را در جهان به وضوح ببینی.
هوش مصنوعی: با این سه میتوانی راز بینهایت را بیابی، در این مکان به روشنی هفت آسمان نمایان است.
هوش مصنوعی: در اینجا به وضوح سه حقیقت به نمایش درآمده و از این سه حقیقت، ارتباط و مشاهدهای روشن به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: با درک هر سه ویژگی، به حقیقت پیوستم و از این سه جنبه، مشاهده و درک تو آشکار شد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این نکته اشاره میکند که با توجه به سه ویژگی مشخص، خودش توانسته به درک کاملی از زیبایی محبوبش دست یابد و این راز را در وجود خود احساس میکند.
هوش مصنوعی: اگر تو در این سه زمینه راه میبری، جایز است که به جز آنها به هیچکس دیگر نگاه نکنی.
هوش مصنوعی: با دیدن آنها به راحتی میتوانی محبوب را در میانشان پیدا کنی.
هوش مصنوعی: به آنها نگاه کن و خود را در میانشان ببین؛ زیرا همه آنها رازهای خود را در وجودشان پنهان دارند.
هوش مصنوعی: آنها را میشناسد که در اینجا هستند و وجود حقیقی دارند.
هوش مصنوعی: اگر تو در این دو جهان وجود نداشتی، دیدار آدمی چگونه ممکن میشد؟
هوش مصنوعی: اگر آن حقیقت وجود نداشت، تو هرگز نمیتوانستی به رازهای دین پی ببری.
هوش مصنوعی: اگر آنها در این جهان وجود نداشتند، نه جهانی بود و نه انسان.
هوش مصنوعی: حقیقت عشق از وجود آنها برای من روشن است، هرچند که هر سه نفر در اینجا عزیز و ارزشمند هستند.
هوش مصنوعی: من حقیقت عشق را از آنها میشناسم و به خاطر آنها از خداوند سپاسگزارم و شکرگزارم.
هوش مصنوعی: عشق واقعی در وجود افرادی نمایان است که همیشه به رازهای عشق واقف هستند و به درک عمیقتری از آن دست مییابند.
هوش مصنوعی: اگر با صاحبان علم و دانش آشنا شدی، حتماً از آنها بهرهمند شو و از اطلاعات و دانستههایشان استفاده کن.
هوش مصنوعی: آنها کسانی هستند که رازهای جهان را در دست دارند و حقیقت برای آنها به وضوح روشن است.
هوش مصنوعی: همه آنان را ببین و با آنها آشنا شو، و در نهایت از میان آنها در اینجا رهبری و سرپرستی را بر عهده بگیر.
هوش مصنوعی: هر سه را به روشنی ببین و در آنها رازهایی را مشاهده کن. از آغاز تا پایان، این رازها برای تو روشن است.
هوش مصنوعی: این اشیاء را به وضوح ببین تا رازها را کشف کنی و از میان آنها، هر یک را دوباره بررسی کن.
هوش مصنوعی: در اینجا، مصطفی شاهد وجود سه مورد مشخص است و به وضوح درمییابد که در آنجا، ملاقات و وصالی وجود دارد.
هوش مصنوعی: اینجا هر سه مورد به وضوح درک شدهاند و مرتضی نیز در درون اسرار هر چیزی حقیقت خود را پیدا کرد.
هوش مصنوعی: شخصیتهای مختلف را ببین و با آنها ارتباط برقرار کن، در نهایت به مقام و جایگاهی در میان آنها دست پیدا خواهی کرد.
هوش مصنوعی: حقیقت آنچه که هست، در وجود این سه نفر به روشنی قابل مشاهده است و تو نیز در درون خود آن حقیقت را آشکار میبینی.
هوش مصنوعی: اینجا نشان از وجود سه چیز در درون انسان دارد و میگوید که داروی درمان آنها نیز در دل انسان نهفته است، در حالی که ظاهراً یکی از آنها در بیرون قرار دارد.
هوش مصنوعی: حقیقت در وجود تو را مشاهده میکند و بدون تردید، همه ذرات را در بیرون میبیند.
هوش مصنوعی: حقیقت آنچه که در کل وجود دارد، به یقین در درون تو راهنمایی میکند.
هوش مصنوعی: ظاهر تو نشاندهندهی حقیقت توست و از همینرو باطنت نیز توانایی و قابلیتهای تو را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: ظاهر تو نشان دهنده صفات توست و باطن تو در واقع نمایانگر وجود حقیقیات است.
هوش مصنوعی: ظاهر تو یک موجود جسمی است، اما آنچه در اینجا وجود دارد، نام و ویژگیهای توست.
هوش مصنوعی: از اعماق وجودت حقیقت نهفتهای وجود دارد که هر دو به یک حقیقت واحد اشاره دارند.
هوش مصنوعی: باطن تو در اینجا خود را نشان میدهد و در واقع در حقیقت، اینجا حقایق روشن میشوند.
هوش مصنوعی: باطن خود را شناسایی کن و به حق دست یاب، زیرا خورشیدها از حقیقت سرچشمه میگیرند و باید به حق واقعی دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: اگر باطن خود را بشناسی و رهبریات را بر اساس آن شکل دهی، میتوانی به حقیقت وجود کل جهان دست یابی.
هوش مصنوعی: ظاهر تو به اشیا جلوه میدهد و باعث میشود که اشیا به وضوح درک شوند.
هوش مصنوعی: به ظاهرت توجه کن تا بتوانی بر مشکلات غلبه کنی، زیرا در این دنیا تو به دنبال دستاوردها هستی.
هوش مصنوعی: در آغاز، ویژگیها و صفات تو نمایان میشود و در پایان، به حقیقت وجودی خود برمیگردی.
هوش مصنوعی: حقیقت پیامبر (مصطفی) از درون خود به سطح آمد و در نتیجه، واقعیت کلی (حقیقت وجود) آشکار شد.
هوش مصنوعی: در پایان، او از خداوند تقاضا میکند تا پردهها کنار برود و حقیقت مطلق را ببیند.
هوش مصنوعی: به حق میگوید که جلوههای تو را در اینجا به نمایش بگذار و رازهای پنهانت را نمایان کن.
هوش مصنوعی: وقتی حقیقت از عمق و باطن کار آشکار میشود، در نهایت نمایان میگردد.
هوش مصنوعی: حقیقت موضوعی است که در درون خود هر کس به وضوح میتواند آن را مشاهده کند و بینش درونی او درباره جسم و جانش نمایان است.
هوش مصنوعی: اما اکنون میخواهم این توضیح را بگویم که در آنجا به مطالب پنهان و رازها اشاره کنم.
هوش مصنوعی: حقیقت مسئله به گونهای است که توضیح کامل آن در اینجا به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: با اطمینان به واقعیات، عمیقاً به جستجوی درون خود بپرداز و رازهای پنهان را در یقین و اعتماد پیدا کن.
هوش مصنوعی: اگر با چشمان خود واقعیتها را ببینی، هیچ چیز را از مخفی بودن نمیتوانی بگویی. فقط به آنچه میبینی توجه کن.
هوش مصنوعی: هرچه در عالم مخفی وجود دارد، به چشم تو نمایان است. به درون دقت کن، چون راز چیزها در بروز آنهاست.
هوش مصنوعی: حقیقت، ماهیتی زیبا و خالق در وجود توست، پس در این مکان، با روشنایی بینش خود آن را ببین.
هوش مصنوعی: حقیقت دارای زمینهای زیبا و ظریف است، اما در عین حال میتواند سنگین و دشوار هم باشد.
هوش مصنوعی: این جملات به نوعی به بیان رازهایی اشاره دارند که در عالم وجود دارند. گوینده میگوید که این رازها را در این مکان به نمایش میگذارد و میخواهد با دیگران به اشتراک بگذارد. به عبارت دیگر، او قصد دارد تجربه یا دانشی عمیق را که شاید ناشناخته باشد، به دیگران نشان دهد و در مورد آن گفتگو کند.
هوش مصنوعی: از این ویژگی که به آن اشاره شد، صفاتش آشکار است و وجود عینیاش از اینجا مشخص میشود.
هوش مصنوعی: از این ماده و ویژگی، مطمئناً در اینجا به هدف و مقصود خود میرسی و سرانجام و پایان کار تو نیز در اینجا خواهد بود.
هوش مصنوعی: از این جوهر وجود تو که در دید قرار دارد، میتوان فهمید که این جوهر از اصل یگانگی و توحید سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تمام ویژگیها و صفات نظام هستی از جوهر اصلی آن ناشی میشود و همه این صفات به نوعی به انسان مرتبط هستند. به عبارت دیگر، انسان تجلیای از آن جوهر کل هستی است و صفات و ویژگیهای عالم در او به طور متجلی وجود دارند.
هوش مصنوعی: از این حقیقت، هر آنچه که به وضوح دیده میشود، نشاندهندهی حقیقتی است که از ذات کلی پدید آمده است.
هوش مصنوعی: از این ماده، حقیقت وجود نشان داده میشود و همین ماده است که ذرات را نمایان میکند.
هوش مصنوعی: از این ماده، نور درخشانی از حقیقت را ببین که هر شبی، صورتهای واقعی را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: این جواهر را مشاهده کن که مانند خورشید حقیقت درخشان است و نماد زیبایی و جذابیت است.
هوش مصنوعی: به این زیبایی نگاه کن، شبیه به درخشندگی ماه است که از وجود او میتابد.
هوش مصنوعی: اگر با دقت و فکر در کنکاش اسرار بپردازی، در نهایت به شناخت و یقین واقعی خواهی رسید.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، برای اینکه بتوانی حقیقت را به خوبی درک کنی، بهجای مسائل ظاهری باید با چشمی مطمئن به درون بگردی و ببینی که این حقیقت نیز از منبع اصلی سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: تو با چشمانی مطمئن اینجا را میبینی تا زمانی که دلت بتواند عمیقتر به اینجا نگاه کند.
هوش مصنوعی: دل، باید با چشم یقین بنگری، زیرا هدف نهایی بهطور قطع بهدست خواهد آمد.
هوش مصنوعی: امروز چشمت به حقیقت باز شده است و این زمان، زمانی است که باید به اوج برسی، نه پایین.
هوش مصنوعی: چشمت به حقیقت مینگرد و از آنچه میبیند به اسرار موجود در جز و کل آگاه است.
هوش مصنوعی: به وضوح میتوانی ببینی که حقیقت ذات هیچگونه مشابهی ندارد. کمی به آن فکر کن و عمیقتر به این موضوع توجه کن.
هوش مصنوعی: اگر امروز به یقین به حقیقتی دست یابی، من اینجا منتظر تو هستم.
هوش مصنوعی: اگر امروز به آنچه که به دنبالش هستی دست یابی، وقتی حقیقت را بشناسی، متوجه میشوی که خود تو همان حقیقت هستی.
هوش مصنوعی: اگر امروز با دیده دل به چیزها نگاه کنی، میتوانی از ویژگیها و صفات آغاز و پایان آنها آگاهی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: اگر امروز با نگاهی عمیق و باطننگر به حقیقت وجود آشنا شوی، آنگاه میتوانی واقعیتهای اصلی را درک کنی.
هوش مصنوعی: تو برای من مانند چشمی هستی که جان را میبیند و در اینجا حقیقت به وضوح حضور دارد. در تمام وجود، یقین و باور عمیق حاکم است.
هوش مصنوعی: اگر امروز چشم دلت باز باشد، حقیقت او در اینجا به وضوح وجود دارد و این تنها یک راز نیست بلکه واقعیتی است که قابل درک است.
هوش مصنوعی: اگر چشمی برای دیدن زیبایی داشته باشد، حقیقتی را که دربارهات بیان کردهام، در ملاقات با تو درک میکنم.
هوش مصنوعی: حقیقت از منظر روح و جان به ذات خداوند نگریسته میشود، اما از دید دل، فقط صفات او قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: حقیقت دنیا چشمی دارد که به وسیله آن، واقعیتها را میبیند و از طریق درک خود، شناختی از آفرینش و وجود به دست میآورد.
هوش مصنوعی: حقیقت این سه به هم پیوسته است و کسانی که به حقیقت پی میبرند، آن را درک میکنند.
هوش مصنوعی: چشم یقین از اصل حقیقت، ارتباط با ذات را از در کلی میبیند.
هوش مصنوعی: اگر حقیقت را بشناسی، میتوانی رازها و معانی عمیق را درک کنی.
هوش مصنوعی: کسی که در این مکان حاضر است، تمام وجودش پر از حقیقت و نور است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی رازهای عمیق را درک کنی، باید به حضور واقعی و معنوی آنها توجه کنی.
هوش مصنوعی: اگر تو یک مرد عاشق هستی، باید بدانی که حضور واقعی در اینجا ناشی از ذات درونی توست و باید در این باره صادقانه عمل کنی.
هوش مصنوعی: در نهایت، برای دیدار شخصی که به تو نزدیک است و به او نیاز داری، باید حضورش را بخواهی. وقتی او حضور پیدا کند، آنچه را که از نظرها پنهان است، به تو نشان خواهد داد.
هوش مصنوعی: در زندگی خواهان حضور تو هستم، زیرا از اینجا میتوانی هر معنایی را پیدا کنی.
هوش مصنوعی: به دنبال حضوری باش که در آن بندگی و اطاعت خود را به جا آورده و از این طریق آرامش و آسایش خود را پیدا کنی.
هوش مصنوعی: در صبحی که میتوانی به رازهای الهی دست یابی، حضور را بجوی.
هوش مصنوعی: در زمانی که رازهای جهان آشکار میشود، به دنبال نیازها و خواستههایت باش.
هوش مصنوعی: در صبحگاه، روح و دل تو را در اینجا نشان خواهد داد، بیشک تو شهریار هستی.
هوش مصنوعی: زمانی میتوانی جان و دل را در کنار هم احساس کنی که با رغبت و اشتیاق به سمت اطاعت و بندگی بروی.
هوش مصنوعی: در این مکان، به حضور و اطاعت توجه کن و از اطاعت نزد محبوب نگاهی بینداز.
هوش مصنوعی: در اینجا، افرادی که به یقین و ایمان رسیدهاند، حضور عشق و خدایی را درک کرده و حقیقت وجود خود را در این مکان شگفتانگیز مشاهده میکنند.
هوش مصنوعی: حضور اطاعت از خود ذات مشخص است و این امر در همه موجودات و ذرات عالم نمایان است.
هوش مصنوعی: کوشش کن تا با اطاعت و بندگی، خود را در محضر حق قرار دهی؛ زیرا در اینجا، تنها با این حضور میتوانی به حقیقتی دست یابی.
هوش مصنوعی: در زندگی به انجام اطاعت و بندگی کوشش کن و اگر دانا هستی، نماز صبح را به جا بیاور.
هوش مصنوعی: هرگز راز دل خود را به کسی نگو؛ زیرا که وقتی از فرمان محبوب پیروی کنی، چشمان دلات به حقیقت باز خواهد شد.
هوش مصنوعی: به اطاعت و بندگی خویش ادامه بده مانند منصور که تا زمانی که حقیقت تو را به شهرت برساند، در این مقام باقی بمانی.
هوش مصنوعی: به فرمانبرداری و اطاعت بپرداز، همانطور که پیامبران این کار را کردند، زیرا از طریق این اطاعت به وصال و دیدار محبوب خواهی رسید.
هوش مصنوعی: به خداوند وفادار باش؛ در این صورت، در نهایت، حجاب و موانع را یکجا کنار میزند.
هوش مصنوعی: با اطاعت و تسلیم به راحتی جان، در این مکان میتوانی راز را شفاف ببینی.
هوش مصنوعی: همه مردان به خاطر اطاعت و بندگی، جمال جان را مشاهده کردند و از طریق اطاعت، به درک آن رسیدند.
هوش مصنوعی: با ادای احترام به خالق، تو زیباییها و حقیقتها را بهتر و واضحتر درمییابی.
هوش مصنوعی: از اطاعت پیامبران، کل علم و حقیقت به دست میآید و هر کلامی که از آنها بیان میشود، از رازهای بزرگ و عمیق نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: عبارت به این معناست که پیامبران از پیروی خود و اطاعت از خداوند، معرفت و اسراری را درک کردند و در نهایت همگی به چشم دیدار حقیقت دست یافتند.
هوش مصنوعی: در اینجا به وضوح دیده میشود که انبیا با پیروی از دستورات الهی، راهنمایان و رهبران جهانیان هستند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از خدا و ولیاش اطاعت کند، مانند مردان بزرگ و دلیر، دنیا را پشت سر میگذارد و به آن اهمیت نمیدهد.
هوش مصنوعی: اگر او را به روشنی ببینی، تمام اسرار و رازها برایت مشخص خواهد شد. در این حال، به واسطهی اطاعت و خدمت، میتوانی تصویر حقیقت را ببینی.
هوش مصنوعی: از ابتدا اگر در صداقت و پاکی باشی و همیشه به وظایف خود عمل کنی، زندگیات خوب و با صفا خواهد بود ای مرد کارگر.
هوش مصنوعی: از ابتدا در پاکی و عبادت به سر ببر و از خواب غفلت دوری کن، در کنار آرامش و راحتی زندگی کن.
هوش مصنوعی: ابتدا در وضو، رازهایی نهفته است که مشخص میکند اینجا چه اقداماتی باید انجام شود.
هوش مصنوعی: حقیقت در هر لحظه از ابتدا تا انتها، تنها زمانی نمایان میشود که دل انسان پاک باشد.
هوش مصنوعی: اگر مانند آب در دهان تو میآورند، ذکر او را جز بر زبانت مگردان.
هوش مصنوعی: اگر زبانت را وقف بیان حقیقت کنی، قطعاً به رازهای نهفته آگاه خواهی شد.
هوش مصنوعی: از تو سرچشمه میگیرد آن پلیدی، اما با دقت و توجه میتوانی آن را به واقعیت پاک تبدیل کنی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی رازهای خود را با کسی در میان بگذاری، اول باید از تعلقات دنیوی خود دست برداری.
هوش مصنوعی: اگر به سوی حقیقت بروی، به وضوح میتوانی ذات را از هر طرف مشاهده کنی.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، وقتی که آرامش و راحتی به تو میرسد، آب از طرف دماغت به سویت میآید.
هوش مصنوعی: حقیقت همچون بویی خوب به مشامت میرسد و این احساس را در قلبت روشن میکند و زیبایی و ارزش را در وجودت جلوهگر میسازد.
هوش مصنوعی: وقتی آب به سمت چهرهات بیاید، حاکی از زیبایی و جاذبه توست، بیتردید جانت در وجودت نمایان است.
هوش مصنوعی: به سوی دنیا نگاه نکن و روی خود را از آن برگردان، زیرا در دیدار با حقایق الهی از دیدار مولا چیزی نخواهی دید.
هوش مصنوعی: اگر تو مانند هر دو دست، دوست من را بشوئی، بیشک میدانی که همهچیز در دیده اوست.
هوش مصنوعی: دوست واقعی را از دست نده و تا زمانی که فرصتی داری، از او نگهداری کن.
هوش مصنوعی: اگر در دستانت چیزی پیدا کنی، تمام آن را برای آنها در نظر بگیر و به آنها بده.
هوش مصنوعی: اگر چهرهات مانند آب صاف و روشن باشد، میدان که در آن لحظه، رازهایی را در دل داری.
هوش مصنوعی: وقتی که پیشانی خود را در آب میزنی، هر بار که از آن بیرون میآیی، احساس تازهتری داری.
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت و واقعیتها توجه کنی و از آنها درس بگیری، همیشه زنده و شاداب خواهی ماند و هرگز از یاد نخواهی رفت.
هوش مصنوعی: همه به آینده و زمان رخدادهای آن فکر میکنند، اما در واقعیت، حقیقت همیشه در درون شما روان است و تغییرات از درون آغاز میشود.
هوش مصنوعی: ای دوست، اگر درک کنی و به عمق سرشت و حقیقت وجودی خود پی ببری، مانند مغز که از پوست بیرون میآید، به روشنی و واقعیات زندگی دست خواهید یافت.
هوش مصنوعی: اگر تو در حال نوشیدن شراب بشوی، خواهی دید که راز قدمت آشکار میشود.
هوش مصنوعی: وقتی قدم به کوی محبوب بگذاری، آنگاه از اسرار او آگاه میشوی.
هوش مصنوعی: به راه محبوب گام بگذار و لحظهای از شوق او غافل مشو، چون بارانهای نرم و لطیف شبنم.
هوش مصنوعی: به محله محبوب قدم بگذار، چرا که با اطمینان میتوانی در این مکان به موفقیت دست یابی.
هوش مصنوعی: به سرزمین محبوب پا بگذار و نه در این مکان، تا زمانی که تو به تنهایی قادر به پاکی و آرامش باشی.
هوش مصنوعی: وقتی قدم به مکان محبوب و مورد علاقه میگذاریم، واقعیات زیادی در مسیر قانون و اصول زندگی وجود دارد که باید رعایت شود.
هوش مصنوعی: اگر به سراغ محبوب واقعیات بروی، تنها با یقین و اطمینان به دست نمیآوری، بلکه باید او را به وضوح و عینیت تجربه کنی.
هوش مصنوعی: در کوی محبوب قدم بگذار و به رازهای پنهان نپرداز، تا از این حقیقت آگاه شوی.
هوش مصنوعی: وقتیکه قدم به راه محبوب گذاشتی، حقیقت درد و عشق در همان لحظه برایت روشن میشود.
هوش مصنوعی: در این مکان نباید به سادگی قدم بگذاری و به دنبال چیزی بگردی، زیرا اگر یک چیز را پیدا کنی، دیگر از هر طرف نمیتوانی به آن دسترسی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: اگر در حالت سجده، وجود دوست را درک کنی، در آن صورت به عمق وجودت، یعنی روح واقعیات، بدون هیچ پوششی پی میبری.
هوش مصنوعی: زمانی که در نماز حاضر شوی، باید به گونهای باشی که تمام اسرار و معانی برایت آشکار باشد.
هوش مصنوعی: در این لحظه، اگر به عمق وجود نگاه کنی، میتوانی حقیقت را ببینی و رازهای پنهان را درک کنی.
هوش مصنوعی: باید به گونهای زندگی کنی که مانند تو با ایمان و یقین از دامهای نیرنگ و فریب رهایی یابی.
هوش مصنوعی: وقتی که در دل خود "الله اکبر" میگویی، به حقیقت و وجود خداوند در درون خود توجه کن.
هوش مصنوعی: وقتی که بگویی "اللّه"، در آن لحظه، از عمق جان خود حقیقتی را خواهی دید که در پس پرده پنهان است.
هوش مصنوعی: وقتی که سخن از خدا به میان آمد و او را دیدی، در آن لحظه حقیقت توحید را احساس میکنی.
هوش مصنوعی: زمانی که بگویی "اللّه"، در آن لحظه به حقیقت کامل وجود پی میبری و از خودت جدا میشوی.
هوش مصنوعی: زمانی که نام خدا را بر زبان جاری کنی، ناگهان در درون خود، چهرهی شاه را میبینی.
هوش مصنوعی: وجود تو آنقدر تاثیرگذار است که قلب و روحت را به حقیقت مورد نظر میرساند و به آن پیوند میزند.
هوش مصنوعی: حضور تو زمانی واضح و روشن خواهد بود که آن لحظه هم نمایان باشد و هم پنهان.
هوش مصنوعی: در آن زمان، کسانی که در علم و معرفت برجسته بودند، میتوانستند حقیقت را درک کنند و از آن بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: در آن زمان که تو در کنار من بودی، همه آرزوها و مقاصد به تحقق میرسید.
هوش مصنوعی: در آن لحظه که تو توانایی پیدا میکنی، ای عزیز، ذات کل در دید دلبر قرار دارد.
هوش مصنوعی: در آن لحظه که طبیعت از تو فاصله میگیرد، تمام وجودت را روشن و پرنور میکند.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، طبیعت به دور از خود، دل و جانم را از من میگیرد و بر آن نور میافکند.
هوش مصنوعی: در حضور تو، به دوست سجده کن و به نور تو، جان و دل خود را غرق کن.
هوش مصنوعی: دوست را در حال سجودت پرستش کن تا به حقیقت دست یابی؛ اینکه تمام موجودات در این حالت در تو جمع شدهاند.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، ای دل، غافل نباش و در اسرار و رموز نگاه، تمرکز خود را به هر چیزی معطوف نکن.
هوش مصنوعی: در درون خود را پاک و صاف نگهدار و در آن لحظهها به خوبی با خدا ارتباط برقرار کن.
هوش مصنوعی: درونت را در آن لحظهای که روح تو تصویر معشوق را نشان میدهد، پاک نگهدار.
هوش مصنوعی: زمانی که در واقعیت و حقیقت خود را به خداوند میسپاری و سجده میکنی، در آن لحظه، به حقیقت وجودی خود نزدیکتر میشوی و رازهای عمیقتری را درک خواهی کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که حقیقت از درون وجود انسان جاری است، سجده کردن برای خداوند، در واقع نشاندهندهی حضور و وجود آن حقیقت در جان است.
هوش مصنوعی: وقتی که به حقیقت و واقعیت در برابر او تعظیم و سجده کنی، از تمامی وابستگیها و محدودیتها رهایی مییابی و به نوعی به فردیت و آزادی واقعی دست مییابی.
هوش مصنوعی: اینجا دل خود را مثل خورشید و ماه زیبا بساز و خود را در برابر حقیقت پرستش کن.
هوش مصنوعی: تو در برابر او به سجده در میآیی، در حالی که حقیقت وجود تو، هم جسم و هم جان، از آن اوست.
هوش مصنوعی: وقتی که در مقابل محبوب خود خضوع و عبادت کردی، در اینجا به مقام والایی دست یافته و به عالم رازها پیوستهای.
هوش مصنوعی: زمانی که در برابر او سجده میکنی، به حقیقت دست پیدا میکنی و در این حال از خصوصیات دنیوی و طبیعی خود پاک میشوی.
هوش مصنوعی: زمانی که در نماز سجده میکنی، از خودت خالص و پاک میگردی. بنابراین، باید از بدن و روح خود حجابها و موانع را کنار بگذاری.
هوش مصنوعی: درون خود را پاک کن و آن را به شکل ظاهر برسان، سپس در واقعیت خود گم شو.
هوش مصنوعی: درون خود را با نور پر کن تا در خارج هم همیشه در نور باشی و در نهایت به نور مطلق دست یابی.
هوش مصنوعی: در درون خود به سمت یقین برو و سپس به نزدیکی او بشتاب.
هوش مصنوعی: از خداوند درخواست کن و از او یقین و اطمینان بخواه؛ در حالی که با تمام وجودت به او ایمان داری.
هوش مصنوعی: جز او کسی را در اینجا جستوجو نکن و به جز دیدار او، هیچ کس را یاری نخواهی یافت.
هوش مصنوعی: این عبارت به نوعی به جستجوی حقیقت و شناخت عمیقتر اشاره دارد. گویا میگوید اگر بخواهی واقعیت را بفهمی و حقیقت را بشناسی، باید در این مکان و در این زمان به آن توجه کنی تا دیدگاه و بینش تازهای برای تو آشکار شود. در نتیجه، درک عمیقتری از آنچه که هست، به دست میآوری.
هوش مصنوعی: حقیقت به وضوح از او نمایان است و هم از او و هم به سوی او باید نگاه کرد.
هوش مصنوعی: به او نگاه کن تا دریابی که حقیقت چیست. او همان واقعیتی است که در هر آنچه میبینی، از مغز تا پوست، نهفته است.
هوش مصنوعی: به او نگاه کن که وجودش همواره در دسترس است، چرا که ملاقات با او هدف نهایی توست.
هوش مصنوعی: نگاه کن که تمام وجود تو در اینجا نماد حقیقت اوست؛ تو تنها و منحصر به فرد هستی.
هوش مصنوعی: اگر تو به حقیقت او پی ببری، متوجه میشوی که او در درون خودش را آشکار میکند.
هوش مصنوعی: به او نگاه کن که چگونه با آمدنش، وجود خودش را در تصویر تو به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: اگر تو از درون خود آگاه باشی و خود را شناخته باشی، متوجه خواهی شد که دیدن تو فرصتی است بزرگ و ارزشمند.
هوش مصنوعی: به خودت نگاه کن، اینجا واقعیت درون تو پیداست.
هوش مصنوعی: تو همان هستی که او هم هست. تو در واقع از حقایق بزرگ بیخبری و اکنون میتوانی از این حقیقت مطلع شوی.
هوش مصنوعی: حقیقت این است که تو آغاز و پایان همه چیز هستی، و مطمئناً باطن و ظاهر تو یکی است.
هوش مصنوعی: تو در ظاهر با خضوع و فروتنی سر به خاک میسایید، اما در منازل و مراحل مختلف زندگیات همچنان در عشقت پابرجا و ثابت هستی.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در اینجا دیدی، نشانهای از خداوند است و از آنجا که در این زمان به چشم تو آمده، میتوانی به وجود او پی ببری.
هوش مصنوعی: راستی و صداقت همواره در یک جا کنارتان هستند و حقیقت به گونهای عمیق و درونی با وجود انسان پیوند دارد.
هوش مصنوعی: از ابتدا تا انتهای وجودت، حقیقت تو تمام ابعاد و اسرار خداوند را در خود دارد.
هوش مصنوعی: در آغاز و انتهای هر چیزی، وجودی خالص و پاک وجود دارد که نه از آتش و باد تشکیل شده و نه از آب و خاک.
هوش مصنوعی: حقیقت الهی در وجود خدا نهفته است و تو به خاطر یکتایی و بیهمتاییات با او، به ملاقات و وصال او نائل میشوی.
هوش مصنوعی: در اینجا به نظر میرسد که هیچگونه جدایی و دوگانگی وجود ندارد و حقیقت این است که میتوانی به خودت اتکا کنی و ثابت قدم باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.