گنجور

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » جواب پدر

 

پدر بگشاد راهش در هدایت

به پیش او فرو گفت این حکایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » جواب پدر

 

پدر در پیش او کرد این حکایت

ز افلاطون یونانی روایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت صدیق رضی الله عنه

 

چو جانش بود مشغول اندر آیة

ازو هجده حدیث آمد روایة

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » جواب پدر

 

ولیکن چون رسد شهوة بغایت

ز شهوة عشق زاید بی‌نهایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۱۰) حکایت ابوالفضل حسن و کلمات او در وقت نزع

 

چو جائی تشنگی باشد بغایت

کشد در خویشتن آبی نهایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۵) حکایت یعقوب و یوسف علیهما السلام

 

ترا حجّت درین کُنه ولایت

تمامست ای پسر این یک حکایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۹) سؤال کردن آن درویش از مجنون که سال عمر تو چندست

 

چو دریابد وجود بی‌نهایت

دو عالم را عدم ماند ولایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۷) حکایت شیخ ابوسعید رحمةالله علیه

 

خموشش یافتم دایم بغایت

فرو رفته به بحری بی‌نهایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام

 

حکیم ترمذی کرد این حکایت

ز حال آدم و حوا روایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۴) حکایت

 

همه تن گر شود چون مار پایت

گریزی نیست ممکن هیچ جایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۷) حکایت شیخ بایزید و آن قلّاش که او را حدّ می‬زدند

 

چنان می‌زد کسی حدّش بغایت

که خون می‌ریخت بی‌حدّ و نهایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۸) حکایت ایاز با سلطان

 

دران ساعت که دیدم جان فزایت

نبودی تو که من بودم بجایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۴) حکایت دیوانه‌ای که گلیم فروخت

 

چو مَردت می نه‌بینم در هدایت

ز کافر مُردنت ترسم بغایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۳) حکایت مجنون

 

چو کار افتادگی نبود بغایت

ترا بس خنده آید زین حکایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۷) گفتار جعفر صادق

 

چنین کردند اصحاب ولایت

ز لفظ جعفر صادق روایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » جواب پدر

 

اگر آگه نگشتی زین روایت

ترا دایم تمامست این حکایت

عطار
 

عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهی‌نامه » در آغاز آلهی نامه

 

بآغازش تو دادستی نهایت

بانجامش تو کن این را کفایت

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۶ - حکایت هاروت و ماروت

 

از اول کرده بودند این حکایت

که بر ما هست اولی‌تر ولایت

عطار
 
 
۱
۲
۳
۶
sunny dark_mode