پدر بگشاد راهش در هدایت
به پیش او فرو گفت این حکایت
|  | غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات | 
|  | راهنمای نوار ابزار | 
|  | پیشخان کاربر | 
|  | اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر | 
|  | اعلانهای کاربر | 
|  | ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) | 
|  | خروج از حساب کاربری گنجور | 
|  | لغزش به پایین صفحه | 
|  | لغزش به بالای صفحه | 
|  | لغزش به بخش اطلاعات شعر | 
|  | فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش | 
|  | فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط | 
|  | کپی نشانی شعر جاری در گنجور | 
|  | کپی متن شعر جاری در گنجور | 
|  | همرسانی متن شعر جاری در گنجور | 
|  | نشان کردن شعر جاری | 
|  | ویرایش شعر جاری | 
|  | ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری | 
|  | شعر یا بخش قبلی | 
|  | شعر یا بخش بعدی | 



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: پدر راه هدایت را برای فرزندش باز کرد و داستانی را به او گفت.
هوش مصنوعی: پدر مسیر هدایت را برای او باز کرد و درباره این موضوع داستانی را بیان کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو صافی گشت شهر و آن ولایت
از آنجا سوی ری آورد رایت
جهان بیرون مباد از حکم و رایت
زمین خالی مباد از خاکِ پایت
پدر در پیش او کرد این حکایت
ز افلاطون یونانی روایت
ندانستند قدر فضل و رایت
وگرنه سر نهادندی به پایت
به دیدار تو مشتاقم به غایت
ندارد آرزومندی نهایت
اگر خواهی توانی تافت بر ما
عنانی از سر لطف و عنایت
بیا بنشین دمی با ما چنان کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.