چنین خواندم که در محشر جوانی
درآید وز خدا خواهد امانی
بغایت جُرمِ او بسیار باشد
ولی قاضی فضلش یار باشد
ملایک میکنند آنجا شتابش
که پیش آرند در دوزخ عذابش
همی حالی خطاب آید ز درگاه
که از چه میکشید او را درین راه
چنین گویند میتازیم او را
که تا در دوزخ اندازیم او را
خطاب آید دگر امّا معمّا
که هستیم ای عجب با او بهم ما
شما را این نمیباید شنودن
که ما هر دو بهم خواهیم بودن
ملایک این سخن نشنیده باشند
نه هرگز این کرامت دیده باشند
ازین هیبت همه خاموش گردند
بلرزند آنگهی بیهوش گردند
خطاب آید جوان را کای پریشان
چه میپائی هلا بگریز ازیشان
جوان گوید خدایا در چنین جای
که نه سر دارد این وادی ونه پای
کجا یارم شدن از رستخیزی
که نیست این جایگه راه گریزی
خطاب آید که ای در عین مستی
بیا در ما گریز از جمله رستی
جوان گوید مرا این یارگی نیست
که نقد من به جز بیچارگی نیست
مگر تو فضل خود در کار آری
مرا در پردهٔ اسرار آری
خداوندش بپوشد از کرامت
کند پنهانش از خلق قیامت
بدولت جای اسرارش رساند
بخلوتگاه دیدارش رساند
ملایک چون بهوش آیند آنگاه
نه بینند آن جوان را بر سر راه
بجویندش بسی امّا نیابند
بهر سوئی بمردی میشتابند
بحق گویند خصم ما کجا شد
مگر در عالم باقی فنا شد
بهشت و دوزخ این ساعت بجُستیم
نمیبینم و از وی دست شستیم
تو میدانی الهی کو کجا شد
اگر با ما نگوئی جان ما شد
خطاب آید که این از حکمت ماست
که در پرده سرای عصمت ماست
چو او را هست پیش ما قراری
شما را نیست با او هیچ کاری
کنون او داند و ما جاودانه
شما را رفت باید از میانه
عنایت چون ز پیشان یار باشد
کجا اندر میان اغیار باشد
ولی اوّل نبی را در هدایت
نماید آفتابی در عنایت
عنایت گر ترا با خاص گیرد
همه نقصان تو اخلاص گیرد
کند دیدار خویشت آشکاره
که تا کارت نباشد جز نظاره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به بیان حالتی در روز قیامت میپردازد که جوانی با وجود گناهان زیاد به درگاه خداوند مراجعه میکند و از او درخواست کمک میکند. فرشتگان سعی در آوردن او به دوزخ دارند اما در میانه راه به یکدیگر میفهمانند که نباید او را به عذاب بیندازند، چون او در نهایت به رحمت و کرامت خداوند وابسته است. جوان در حالی که در اضطراب است، به خداوند میگوید که در این وضعیت هیچ راه نجاتی ندارد. در نهایت، خداوند او را از انظار دیگران مخفی میکند و او را به مقام و جایگاهی خاص میرساند. فرشتگان که به دنبال او هستند، نمیتوانند او را پیدا کنند و متوجه میشوند که او در رحمت الهی قرار دارد. این متن نشاندهندهی عظمت رحمت الهی و کرامت انسانی است.
هوش مصنوعی: در روز قیامت جوانی خواهد آمد و از خدا درخواست پناه میکند.
هوش مصنوعی: جرم او ممکن است بسیار بزرگ باشد، اما قاضی به خاطر فضل و کرامتش، به او کمک خواهد کرد.
هوش مصنوعی: فرشتگان در آنجا با عجله عمل میکنند تا عذاب او را در دوزخ به پیش ببرند.
هوش مصنوعی: پیامی از درگاه میآید که از او میپرسند چرا چنین سختیها را در این مسیر تحمل میکند.
هوش مصنوعی: برخی میگویند ما او را میرانیم تا اینکه او را به دوزخ بفرستیم.
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به ویژگیهای خاص و حیرتانگیز وجود انسان اشاره دارد. گویی با وجود تجربیات و سوالات بسیار، هنوز هم در فهم خود از وجود و هویتمان، معماهایی باقی مانده است. به نوعی، معماهای وجود خود را با دیگری، که شاید خود ما باشیم، در میان میگذاریم و در عجب از این رابطه و شناختهای ناقص هستیم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نباید به حرفهایی که ما درباره روابطمان میزنیم گوش فرا دهید، زیرا ما هر دو قصد داریم که همیشه با هم باشیم.
هوش مصنوعی: فرشتگان هرگز این سخن را نشنیدهاند و هرگز چنین کرامتی را ندیدهاند.
هوش مصنوعی: به خاطر این ظاهر و جلال، همه ناگهان ساکت میشوند و لرزان شده، سپس از حال میروند.
هوش مصنوعی: ای جوان، چرا در این نگرانی و آشفتگی به سر میبری؟ ای کاش از این مشکلات و سختیها فرار کنی و به دنبال راهی برای آرامش باشی.
هوش مصنوعی: جوانی در اینجا از خدا میخواهد که در این مکان، که نه سر دارد و نه پای، او را یاری کند. او احساس میکند که در وضعیتی نامشخص و گیجکننده قرار دارد، جایی که نمیتواند مسیر خود را بیابد و به کمک کسی نیاز دارد.
هوش مصنوعی: به کجا می توانم بروم در روز قیامت، جایی که هیچ راه فراری وجود ندارد؟
هوش مصنوعی: به شخصی گفته میشود که در حالی که در حال لذت و شادی است، بیا و از جمع ما جدا نشو و در کنار ما بمان.
هوش مصنوعی: جوان میگوید که این یاری که به من کمک کند وجود ندارد و در حال حاضر هیچ چیزی جز درد و رنج برای من باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: آیا تو لطف و کرم خود را به من نخواهی رساند و مرا به دنیای پنهان و اسرار خود راه نمیدهی؟
هوش مصنوعی: خداوند به او لطف میکند و او را از چشم مردم پنهان میسازد، به طوری که جایگاهش در روز قیامت مخفی بماند.
هوش مصنوعی: با کمک نعمت و رحمت الهی، به رازهای او پی بردم و به مکان خلوتی که میتوانم او را ملاقات کنم، رسیدم.
هوش مصنوعی: وقتی فرشتگان به هوش میآیند، دیگر جوان را در مسیر نمیبینند.
هوش مصنوعی: آنها به دنبال او میگردند، اما موفق به پیدا کردنش نمیشوند. در هر طرف که میروند، به خاطر وجود مردی به تندروی میپردازند.
هوش مصنوعی: به راستی که میگویند دشمن ما کجا رفته است، جز اینکه در جهان باقی نابود شده است.
هوش مصنوعی: در این لحظه، نه بهشت را میبینیم و نه دوزخ را؛ به نظر میرسد که از هر دو فاصله گرفتهایم.
هوش مصنوعی: تو میدانی ای اللّه، حال آن الهی کجاست، اگر با ما سخن نگویی، جان ما به حالت افسردگی میرسد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که این موضوع ناشی از راهنمایی و دانایی ماست که در فضایی محفوظ و مقدس قرار دارد.
هوش مصنوعی: هر زمان که او در کنار ما قرار دارد، شما هیچگونه رابطهای با او ندارید.
هوش مصنوعی: حالا او میداند و ما باید از بین شما تا ابد دور شویم.
هوش مصنوعی: اگر لطف و محبت دوست در پیشانی او باشد، هیچ جای دیگری میان جمع دیگران نمیتواند باشد.
هوش مصنوعی: ولی در آغاز، پیامبر را در راه هدایت مانند آفتابی میسازد که به او لطف و رحمت میکند.
هوش مصنوعی: اگر لطف و توجه الهی شامل حال تو شود، همه عیوب و کوتاهیهای تو به واسطه اخلاص و صداقت از بین میرود.
هوش مصنوعی: در دیدار خودت آشکار میشود که تا کار و فعالیتی نداشته باشی، فقط نظارهگر خواهی بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.