یکی پرسید از مجنون که چونی
که بس بیچارهٔ و بس زبونی
چنین گفت او که هستم من خری پیر
بدن سوراخ از بار گلوگیر
تنم گرچه نزار و ناتوانست
همه روزی همه بارش گرانست
وگر آسایشی را بعدِ صد غم
ز پشتش جامه برگیرند یک دم
هزاران خرمگس آید گزنده
همه در ریشِ او نیش اوفکنده
که گویم کاش این بیچاره هرگز
ندیدی از چنین آسایشی عز
اگر باشی تو کار افتادهٔ راه
چنین کارت بسی افتد باِکراه
چو کار افتادگی نبود بغایت
ترا بس خنده آید زین حکایت
چو مشغولی بناز و کامرانی
تو کار افتادگی را میندانی
کسی باید مرا افتاده در کار
بروزی ماتم خود کرده صد بار
بحق زنده شده وز خویش مرده
نه از پس ماندگان کز پیش مرده
تو تا عاشق نگردی نیک جانباز
نیابی سرِّ کار افتادگان باز
کسی کو در میان ناز ماندست
ز جان بازانِ عاشق باز ماندست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، مجنون به پرسشی درباره حالش پاسخ میدهد و خود را همچون یک خر پیر توصیف میکند که تحت بار سنگین مشکلات و غمها قرار دارد. او بیان میکند که اگرچه به نظر ناتوان و بیمار میآید، اما همچنان با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند. مجنون از حسرت و درد ناشی از این آسایش ظاهری میگوید و اشاره میکند که کسانی که در زندگی راحت هستند، نمیتوانند مشکلات واقعی او را درک کنند. او تأکید میکند که تنها کسی که با عشق و درد آشناست، میتواند واقعیت سختیهای زندگی را بفهمد و ارزیابی کند. در نهایت، او میگوید که تنها داشتن عاشقانههای واقعی است که ما را از رنجهای زندگی آگاه میسازد.
هوش مصنوعی: یک نفر از مجنون سؤال کرد که حال تو چطور است؟ چرا اینقدر بیچاره و ضعیف به نظر میرسی؟
هوش مصنوعی: او میگوید که من همچون یک خر پیر هستم که بدنم خسته و ناتوان شده و زیر بار سنگین، به زحمت نفس میکشم.
هوش مصنوعی: بدن من اگرچه ضعیف و ناتوان است، اما هر روز بار سنگینی بر دوش دارم.
هوش مصنوعی: اگر بعد از تحمل صد غم و رنج، یک لحظه آرامش به سراغش بیاید، آن را به آسانی از دست میدهد.
هوش مصنوعی: هزاران مگس شاد و سرخوش میآیند و همه بر روی ریش او نشسته و نیش خود را به او میزنند.
هوش مصنوعی: ای کاش این بیچاره هرگز این آرامش را ندید و این احساس خوشبختی را تجربه نکرد.
هوش مصنوعی: اگر در مسیر زندگی به مشکلات و سختیها بیفتی، ممکن است که خواسته یا ناخواسته، کارها به نیکی پیش نرود.
هوش مصنوعی: وقتی کار و فعالیتی در میان نباشد، ممکن است برایت این مسئله بسیار خندهدار به نظر برسد.
هوش مصنوعی: وقتی در خوشی و لذت مشغول هستی، نمیدانی که به چه مناصب و موقعیتهای خاصی دست مییابی.
هوش مصنوعی: کسی باید به حال من توجه کند که بارها در غم و اندوه خود غرق شده و به زمین افتادهام.
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم زنده بودن و در عین حال بیوجود بودن اشاره دارد. شخصی زنده است اما به نوعی از خود بیخبر و گویی مرده است. او به کسانی که از او جلوتر رفتهاند فکر میکند و میفهمد که عدهای پیش از او از دنیا رفتهاند و این پدیده زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است. زندگیاش به گونهای است که درگیر گذشته و یاد مردنهای دیگران است و خود را در پس آنها میبیند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عاشق نشوی، به مقام جانبازی حقیقی نخواهی رسید و از اسرار کسانی که ناکام ماندهاند، باخبر نخواهی شد.
هوش مصنوعی: کسی که در میان لذت و زیبایی غرق شده است، برای عاشقانی که جانشان را فدای عشق میکنند، چیزی از دست داده و از عشق واقعی دور مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.