گنجور

 
۱
۲
۳
۱۱
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

چو ایزد را دهشها بی کران است

پذیرفتن مرو را همچنان است

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

به کان اندر مرو را زرعیان است

و لیک از دیدهٔ مردم نهان است

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین

 

و گر ویروست بر من بد‌گمان است

به چشم من چو دینار کسان است

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد

 

کنون غمگین و آشفته بدان است

که او بی یار زنده در جهان است

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

مرا خانه ز رویت بوستان است

به دی مه از رخانت گلفشان است

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل

 

گلش با گلستان سرو روان است

کجا دانی که چونین گلستان است‌؟

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۵

 

بگردان روی دل از فکرت بد

که بد کردن نه کار بخردان است

بدی اندیشه کردن در حق خلق

بدی کار تو در وی نهان است

کسی که نیکی اندیشد به هر کس

[...]

۶ بیت
ادیب صابر
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم

 

اساس شرع او ختم جهان است

شریعت‌ها بدو منسوخ از آن است

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸ - ستایش اتابک اعظم شمس‌الدین ابوجعفر محمدبن ایلدگز

 

جهان زنده بدین صاحب‌قران است

درین شک نیست کاو جان جهان است

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان

 

مراد شه که مقصود جهان است

به عینه با برادر هم چنان است

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب

 

سخن جان است و جان‌دارو‌ی جان است

مگر چون جان عزیز از بهر آن است

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه‌سار

 

گر آن صورت بُد‌‌، این رخشنده‌، جان است

خبر بود آن و این باری عیان است

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رفتن شاپور دیگر بار به طلب شیرین

 

حساب باج بَرسَم آن چنان است

که او بر چاشنی‌گیری نشان است

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

اگر نازی کنم مقصودم آن است

که در گرمی شکر خوردن زیان است

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

قصب بر رخ که گر نوشم نهان است

بناگوشم به خرده در میان است

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

یکی را گفتم این جان و جهان است

جهان بستد کنون دربند جان است

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

زبانم خود چنین پرزخم از آن است

که هرچ او می‌دهد زخم زبان است

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر

 

چه یار آن یار کاو شیرین زبان است

مرا صد بار شیرین‌تر ز جان است

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

ز شیرین تا شِکر فرقی عیان است

که شیرین جان و شِکر جای جان است

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی

 

اگر مرغ زبان تسبیح‌خوان است

چه تسبیح آرد آن کاو بی‌زبان است‌؟

۱ بیت
نظامی
 
 
۱
۲
۳
۱۱
 
تعداد کل نتایج: ۲۰۱