امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۵ - داستان در حک کردن نقش کفر به پلارک چند از دیباچه عشق خضر خان که شاهی از سواد هندوستان و حرفی خان خانان بود
بدین گونه که باید پایه بالا
مکر هم زادهٔ او شمس والا
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۶ - آغاز انشعاب عشقهٔ عشق خضر خان از شاخ سبز و تر دول رانی
حرمهای مهین رای والا
سرا پا غرقه در لولوی لالا
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۶ - آغاز انشعاب عشقهٔ عشق خضر خان از شاخ سبز و تر دول رانی
متاع قیمتی صد پیل بالا
ز دیبا و خز و لولوی لالا
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۱ - صفت آرایش شهر و کشور، چون عروس، از برای تزویج شاه و شاهزادهٔ بی جفت، خضرخان، زادت خضره راسه، و شاهت وجه العدو بباسه!
پرنده همچو طاوسان والا
معلق زن کبوتر سان به بالا
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۶ - راز نامه عتاب آمیز ظل الله سوی شمس الحق خضر خان
هم اکنون بازت آرد بخت والا
بر افسر سادت لو لوی لالا
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۷ - عزم سلطان عالم سوی عالم دیگر، و سلب کردن کافور مجبوب رجولیت فحول ملک و به روشنائی در چشم ملوک نشستن، و دیده قرة العین علائی را، کافور وام گردانیدن، و در آن قصاص، دیده و سر به هم باد دادن!
نهانی رفت سوی خان والا
حکایت کرد سر حق تعالی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۸ - کشیدن اجل، شمشیر الوقت سیف قاطع، بر سر تاجوران سر پر، و شهادت آن بهشتیان بر دست زبانی چند، و گزاردن تیغ بر سر ایشان به خبر مشهور، که «السیف محاء الذنوب»
شد اندر غصه شادی خان والا
مدد جست از پناه حق تعالی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۷ - حدیث عهد و پیمان لشکر غازی، که در کام نهنگ اندر روند و دیدهٔ اژدر!
سواران بیشتر ز اقلیم بالا
نه هندوستانی و هندو و لالا
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۹ - حدیث بخشش جان و نوازش از ملک غازی مسلمانان دهلی را به لطف بی حد و بی مر
اسیر و اسپ و مال و رخت و کالا
زر و سیم و در و لولوی لالا
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۱ - خبر یافتن شیرین از عقد کردن خسرو شکر را و به صحرا رفتن و ملاقاتش با فرهاد
به دست ناز برقع کرد بالا
که چون پوشد کسی زانگونه کالا
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۲ - رفتن خسرو به سوی قصر شیرین و در بستن شیرین به روی خسرو
چو سر بر کرد سوی قصر والا
زمین بوسیده ماه سرو بالا
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم
درون جان خیال زلف و بالا
چو دزد خانگی جاسوس کالا
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۵ - مشکلات راه کشمیر و کوه پیرپنجال
سراپا گشته حیرت چرخ والا
که راه این کوه را چون رفته بالا؟
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳۳ - رفتن رام از چترکوت به صحرای اتره زاهد و دیدن سیتا زن او را و فرود آمدن حله ها از عالم بالا برای سیتا به دعای زن زاهد
مرصع زیور ی لولوی لالا
برای تو فرود آید ز بالا
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۷ - ملاقات با سنپات کرگس و همراه دادن پسر خود را به سپارش رام
ازین ترک ادب خورشید والا
سرافشاند آتش غیرت ز بالا
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - مثنوی توصیف کوه پیر پنچال و سختی راه و تعریف کشمیر مینو نظر
در او افتد چو عکس قصر والا
شود کیفیت سیرش دو بالا