گنجور

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۹ - جواب دادن منصور مدعی را

 

حقیقت این بزرگ پاکباز است

ز معنی و ز صورت بینیاز است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را

 

اگر حق است حق در جمله راز است

حقیقت را همیشه چشمم باز است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید

 

مرا معنی در اینجا دید باز است

تنم در عشق در سوز وگداز است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۶ - سخن گفتن شیخ کبیر با منصور از نموداری قصاص

 

بناز ما بسی جانها بناز است

نمود ما حقیقت در نیاز است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

اگر ماه است دائم در گداز است

گهی بدر و گهی در عین راز است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

اگر ماه است در شوقت گداز است

گهی در شیب و گاهی بر فراز است

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - پاسخ خسرو به شیرین

 

هنوز اندر سرم صد گونه ناز است

هنوز افسانهٔ زلفم دراز است

امیرخسرو دهلوی
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۶ - در تحقیق نماز

 

خشوع مومنان جان نماز است

از آن معنی که با او دوست راز است

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۶ - در تحقیق نماز

 

اگر چه افضل طاعت نماز است

فضیلت بیشتر اندر نیاز است

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۷ - در ذکر شیطان و لعنت کردن بر او

 

در لعنت بر او هرچند باز است

ولی اندر سرش بسیار ناز است

شیخ محمود شبستری
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۲۰

 

سر معشوق بر بالین ناز است

سر عشّاق بر خاک نیاز است

عذارت خستگان را جان فروز است

جمالت بیدلان را دلنواز است

غمت افتادگان را دستگیر است

[...]

جلال عضد
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹

 

مرا از چشم تو نازی نیاز است

به نازی کش مرا چندین چه ناز است

دلم بنواز یعنی سوز و بگداز

که دل مسکین غمت مسکین نواز است

رخت دارند و خط بیچارگان دوست

[...]

کمال خجندی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۵ - رسیدن خسرو به چشمه ماه و دیدن شیرین را در چشمه

 

که ای خوبان حدیث من دراز است

مع القصه به پرویزم نیاز است

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹۷ - گفتار در خاتمت کتاب

 

ببیند هر که او را دیده باز است

که سروش همچو طوبی سرفراز است

سلیمی جرونی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۱۰ - آغاز داستان شمع و پروانه

 

نه تنها عاشقش در سوز و ساز است

که دلبر همچو عاشق در گداز است

اهلی شیرازی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۷ - گفتار در آرایش و نکویی سخن

 

نوایی کاندر این قانون راز است

ز مضراب زبانها بی‌نیاز است

وحشی بافقی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode