گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

قضا رفتست و ما تسلیم یاریم

فتاده این زمان در پای داریم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

من و تو این زمان دیدار یاریم

در این خلوت حقیقت پایداریم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)

 

کنون ای عقل اینجا راز داریم

یقین ما هر دو در دیدار یاریم

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۱

 

بیا کامروز شه را ما شکاریم

سر خویش و سر عالم نداریم

بیا کامروز چون موسی عمران

به مردی گرد از دریا برآریم

همه شب چون عصا افتاده بودیم

[...]

مولانا
 

سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸

 

خداوندی چنین بخشنده داریم

که با چندین گنه امیدواریم

که بگشاید دری کایزد ببندد

بیا تا هم بدین درگه بزاریم

خدایا گر بخوانی ور برانی

[...]

سعدی
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۶ - در تحقیق نماز

 

اگر چه ما نمازی می‌گزاریم

ولی در وی حضور دل نداریم

شیخ محمود شبستری
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵۱ - نصیحت مهراب به جمشید

 

دمی با هم به کام دل برآریم

جهان را تا گذارد، خوش گذاریم

سلمان ساوجی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

ما مست شراب وصل یاریم

پروای خود و جهان نداریم

در آئینه جمال خوبان

ما دیده بروی یار داریم

ما صورت غیر یار هرگز

[...]

اسیری لاهیجی
 

هلالی جغتایی » صفات العاشقین » بخش ۲ - در صفت توحید حضرت باری عزاسمه

 

الهی، گر چه از خود بیم داریم

ولی از رحمتت امیدواریم

هلالی جغتایی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳ - در راز و نیاز با خداوند

 

بدیها در خودی خس پوش داریم

بده برقی که دود از خود برآریم

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۹ - گفتار در بیرون آمدن شیرین از مشکوی خسرو

 

نه آخر عزت داغ تو داریم

چرا زینگونه در پیش تو خواریم

وحشی بافقی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش پنجم - قسمت اول

 

بیا تا دست از این عالم بداریم

بیا تا پای دل از گل برآریم

بیا تا بردباری پیشه سازیم

بیا تا تخم نیکوئی بکاریم

بیا تا از غم دوری از اندر

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش پنجم - قسمت اول

 

بیا تا دست از این عالم بداریم

بیا تا پای دل از گل برآریم

شیخ بهایی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر

 

چو غواصان بیا همت گماریم

که همچون گوهر از آبش برآریم

سلیم تهرانی
 
 
۱
۲
۳