خداوندی چنین بخشنده داریم
که با چندین گنه امیدواریم
که بگشاید دری کایزد ببندد
بیا تا هم بدین درگه بزاریم
خدایا گر بخوانی ور برانی
جز انعامت دری دیگر نداریم
سر افرازیم اگر بر بنده بخشی
وگرنه از گنه سر بر نیاریم
ز مشتی خاک ما را آفریدی
چگونه شکر این نعمت گزاریم
تو بخشیدی روان و عقل و ایمان
وگرنه ما همان مشتی غباریم
تو با ما روز و شب در خلوت و ما
شب و روزی به غفلت میگذاریم
نگویم خدمت آوردیم و طاعت
که از تقصیر خدمت شرمساریم
مباد آن روز کز درگاه لطفت
به دست ناامیدی سر بخاریم
خداوندا به لطفت با صلاح آر
که مسکین و پریشان روزگاریم
ز درویشان کوی انگار ما را
گر از خاصان حضرت برکناریم
ندانم دیدنش را خود صفت چیست
جز این را کز سماعش بیقراریم
شرابی در ازل در داد ما را
هنوز از تاب آن می در خماریم
چو عقل اندر نمیگنجید سعدی
بیا تا سر به شیدایی برآریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره امید و اعتماد به خداوند است. شاعر به بیان بخشندگی و رحمت خدا اشاره میکند و به رغم گناهانش، امیدوار است که درهای رحمت الهی به روی او گشوده شود. او از خداوند درخواست میکند که با لطف خود، او و بندگانش را در این دنیا و آخرت یاری کند. شاعر به یادآوری خلقت انسان از خاک میپردازد و میگوید که شکر این نعمتها کار سختی است؛ چرا که ما فقط مشتی غباریم. او به غفلتهای خود از یاد خدا در روز و شب اشاره میکند و از ناامیدی در روزی که از درگاه الهی طرد شود، میترسد. در پایان، شاعر به شیدایی و عشق به خدا اشاره میکند و از شربت عشق الهی سخن میگوید که او را مست و بیقرار کرده است.
هوش مصنوعی: ما خدای مهربانی داریم که با وجود گناهان زیادی که داریم، باز هم به رحمت ایشان امیدواریم.
هوش مصنوعی: کسی دری را باز کند که دیگران بستهاند، بیا تا به این درگاه بیاییم و در کنار هم بایستیم.
هوش مصنوعی: خدایا، اگر ما را بپذیری و قبول کنی یا اینکه ما را طرد کنی، ما چیزی جز لطف و رحمت تو نداریم که به آن امید داریم.
هوش مصنوعی: اگر به ما لطف کنی و ما را مورد بخشش قرار دهی، سر بلندی خواهیم داشت، وگرنه به خاطر گناهانمان شرمنده خواهیم بود و نمیتوانیم سرمون را بالا بگیریم.
هوش مصنوعی: از خاکی که ما را ساختهای، چطور میتوانیم از این نعمت سپاسگزاری کنیم؟
هوش مصنوعی: تو به ما روح و عقل و ایمان بخشیدی وگرنه ما فقط یک مشت خاک و غبار هستیم.
هوش مصنوعی: تو همیشه در کنار ما هستی و ما بیخبر از حضور تو، روزها و شبها را میگذرانیم.
هوش مصنوعی: ما نمیگوییم که خدمت کردهایم و از شما اطاعت کردهایم، زیرا از کمبودها و کوتاهیهای خود در خدمت به شما شرمندهایم.
هوش مصنوعی: خدای ناکرده آن روزی نرسد که به خاطر ناامیدی از لطف و رحمت تو، سرمان را پایین بیاوریم.
هوش مصنوعی: خداوندا، با رحمتت ما را به خوبی سامان ده، زیرا ما در این دوران به شدت نیازمند و آشفتهایم.
هوش مصنوعی: اگر ما را از جمع خاصان و بزرگان دور کنند، گویی که همچون درویشان در کوی و برزن رها شدهایم.
هوش مصنوعی: نمیدانم که دیدن او چه ویژگیای دارد، جز این که از شنیدن صدایش لحظهای آرام ندارم.
هوش مصنوعی: در آغاز، نوشیدنیای به ما دادند که هنوز هم از اثر آن در حالت مستی به سر میبریم.
هوش مصنوعی: وقتی که عقل و فهم در نمیگنجد، سعدی، بیا تا به حالت شیدایی و عشق بپردازیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
سپاس و شکر ایزد چون گزاریم
مگر جان را به شکر او سپاریم
بیا تا دست ازین عالم بداریم
بیا تا پای دل از گل برآریم
بیا تا بردباری پیشه سازیم
بیا تا تخم نیکوئی بکاریم
به نقدْ امشب چو با هم سازگاریم
نظر بر نسیهٔ فردا چه داریم؟
که تا امروز ازینجا بهره داریم
برای دیگران ما هم بکاریم
بیا کامروز شه را ما شکاریم
سر خویش و سر عالم نداریم
بیا کامروز چون موسی عمران
به مردی گرد از دریا برآریم
همه شب چون عصا افتاده بودیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.