عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸ - در معنی من عرف نفسه فقد عرف ربه فرماید
زبانت جوهر اسرار دارد
بفرق سالکان ایثار دارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
درون او سماع یار دارد
دل از جمله جهان بیزار دارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
دل و جانش یقین عطّار دارد
از اینسان نافهٔ اسرار دارد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
سخن اندر یکی دیدار دارد
کسی کو همچو خود او یار دارد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
اگردل هست هم دلدار دارد
در اینجاگه خبر از یار دارد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
کف خاک این همه دیدار دارد
که اینجا از توکل اسرار دارد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹
دلم امروز خوی یار دارد
هوای روی چون گلنار دارد
که طاووس آن طرف پر میفشاند
که بلبل آن طرف تکرار دارد
صدای نای آن جا نکته گوید
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۵
از آن سنبل که گل سر بار دارد
گل طبع مرا پر خار دارد
ندارد گوییا قطعا سر من
سر زلفش که سر بسیار دارد
خط شیرین به زیر لب چو طوطی ست
[...]
جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۶۸
از آن سنبل که بر گلنار دارد
گل طبع مرا پر خار دارد
ندارد گوییا قطعاً سَرِ ما
سر زلفش که سر بسیار دارد
خط سبزش به گرد لب چو طوطی ست
[...]
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳ - گفتار در مناجات
جهود از ملت من عار دارد
زمن به آنکه او زنار دارد
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۷ - گوی باختن خسرو و شیرین بار دوم و مجلس داشتن
صبا گویی که عنبر بار دارد
بنفشه بوی زلف یار دارد
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - تعریف قحط دکن
فلک ما را پی آزار دارد
بآدم این ستمگر کار دارد
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » مثنوی: آوازه شناس گشت خامه - از دولت این سرودنامه
مقام نغمه زان بسیار دارد
که از نه چرخ، موسیقار دارد
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹
کسی کو چشم دل بیدار دارد
زهر مو دیده دیدار دارد
وصالش هر کرا گردد میسر
سرمست و دل هشیار دارد
کجا بیند رخش آنگوز پستی
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰
کسی کو چشم دل بیدار دارد
نظر پیوسته با دلدار دارد
بهر جا بنگرد چشم خدا بین
تماشای جمال یار دارد
تماشا در تماشا باشد آن را
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » چمن و انجمن » بخش ۲ - کف نیاز به دربار بی نیاز به دعا گشودن و گوهر مدعا از نیسان عطا ربودن
چه آسایش، تن بیمار دارد؟
که پهلو بر گُل بی خار دارد
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۱۳۸
مسلسل زلف عنبر بار دارد
مکحل نرگس خمار دارد
ز ابروی کمند و تیر مژگان
چو فایز کشته بسیار دارد