گنجور

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴ - فی نعت سرور کائنات صلی الله علیه و آله و سلم

 

بدان جلوه به جان خاطر نهادی

به داد حسن خود انصاف دادی

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶ - حکایت بر سبیل تمثیل

 

بگفتم دل به عشقش زان نهادی

که خود انصاف دست خویش دادی

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸ - در بیان اوصاف پیر خود

 

من و دامان تو این نامرادی

مرا زین نامرادیهاست شادی

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۴ - آمدن راجه جسرت از شهر اوده در ترهت به جهت کدخدائی رام

 

چو داد این مژده بخت کیقبادی

زده کوس سفر با طبل شادی

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۶ - آوردن رام سیتا را در اوده و به خانۀ خود نشستن با یکدیگر

 

گهی چون زلف در پایش ف تادی

گهی چون خال بر رخ بوسه دادی

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳۸ - رفتن رام بدیدن ستیچن زاهد و پرسیدن خبر ستارهٔ سهیل

 

دلاسا داد و گفتش خیر بادی

دمادم میوه در پیشش نهادی

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴۷ - دیدن راون سیتا را و بردن سیتا به زور

 

به پرسش گفت سرگردان نهادی

درین صحرا ی غولان چون فتادی؟

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۷ - آمدن فصل بهار

 

هزارن در چمن کرده منادی

که رود آب زد گلبانگ شادی

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۹ - در صفت پیدایش هنونت

 

گر آلایش به جانم حق نهادی

به جیب مریمم کی بار دادی

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۹ - در صفت پیدایش هنونت

 

حکایت مختصر کز وی تو زادی

شناسا شو که خود فرزند بادی

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۰ - رخصت شدن هنونت از انگد که از دریا بجهد

 

برو از هر کسی سایه فتادی

به تیر سحر کز شستش گشادی

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۵ - جنگ کردن اندرجیت از رام و لچمن و بیهوش شدن رام و لچمن

 

به سر کج ماند تاج کی قبادی

به شادی زد به شهر اندر منادی

ملا مسیح
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - در طلب کلیات جامی علیه الرحمه

 

ز لطفم، وعده روز عید دادی

در امید بر رویم گشادی

آذر بیگدلی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۷

 

نه مفسد را دهد پول زیادی

که خیزد قتل و آشوب و فسادی

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۸

 

که داد از پیری و پیزی گشادی

زباد هیضه و حوش جسادی

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۱۴

 

اگر آن شیشه بر دستم فتادی

همین سدی که بستم می گشادی

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۲

 

همه احباب او در عیش و شادی

دهد جان دشمنش در نامرادی

قائم مقام فراهانی
 
 
۱
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
sunny dark_mode