گنجور

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

بهر جا بنگرم بالا و گرپست

نبینم در دو عالم جز یکی هست

درون خانه و بیرون در اوست

هم او خود حلقه بر در زد هم او بست

زیک شاخیم اگر شیرین اگر تلخ

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

مهی امشب مگر در خانهٔ ماست

که عالم روشن از کاشانهٔ ماست

به آبادی مبر ای خواجه رنجی

ببین گنجی که در ویرانهٔ ماست

ملامت‌ها که بر من کردی امروز

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

بدردم ننگرد درمانم این است

پریشان خواهدم سامانم این است

نه بتوانم برید از وی نه پیوست

که هم جان هم بلای جانم این است

چه غم زین ره روم یا باز گردم

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳

 

من و از خون دل پیمانه‌ای چند

تو و پیمانه با بیگانه‌ای چند

به پیشت درد دل می‌گویم افسوس

که در گوشت بود افسانه‌ای چند

همان به کآشنا محروم ماند

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

من و دل را بکویی منزلی بود

که در هر سو دلی با بیدلی بود

چرا خود عشق زینسان مشکل افتاد

که آسان شد از وهر مشکلی بود

میان بحر ره گم کرده ای را

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸

 

دل عاشق اگر غمگین پسندند

مگو با مهربانان کین پسندند

پی صیدد گر مرغان بقید است

نه قید است آنکه بر شاهین پسندند

ز گلشن تا ببزم شاهش آرند

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

بدین درگه یکی را سر شکستند

یکی تا اندر آید در شکستند

درون خانه جز بیرون در نیست

اگر بستند در یا در شکستند

تو گر آرام جویی رام شو رام

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹

 

دل از قید دو عالم رسته خوشتر

بر آن زلف مسلسل بسته خوشتر

بده دل با یکی پس دیده بر بند

چویار آمد درون، در بسته خوشتر

از این ره چون بباید باز گشتن

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶

 

لبم از آتش دل میزند جوش

بگوشم باز میگویند خاموش

زیادت رفته باشم من عجب نیست

که من از یاد خود گشتم فراموش

ندیدم با تو هرگز خویشتن را

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

خدا بر لب ولی دل در هوا غرق

خدا را ما نکردیم از هوا فرق

ازین تخمی که افشاندیم در دشت

نباشد کشت ما جز در خور حرق

بریز آبی ز رحمت ورنه ما را

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳

 

نه هشیارم توان گفتن نه مستم

که هم پیمانه هم پیمان شکستم

ز پا افکنده ام خود را در این دشت

مگر روزی رسد دستی بدستم

کرا تا سوی من افتد گذر باز

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸

 

منم کاکنون به عالم غم ندارم

و گر دارم غم عالم ندارم

ز قلاشی و رسوایی و مسنی

اساس شادمانی کم ندارم

گریبان من و دست رضایت

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۳

 

زبان بر بند ای ناصح زپندم

اگر دستت رسد بگشای بندم

کمان ابروی من بازو مرنجان

که من خود آهوی سردر کمندم

من از بند تو هرگز سر نپیچم

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۳

 

توانایی چه جویی، خستگی به

بدین تندی مران آهستگی به

گرفتاران زلف پر شکن را

پریشان حالی واشکستگی به

دلا گر مهر پیوستی به یک سو

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۹

 

ز ما گمگشتگان پرسید از آن کوی

سراغ تشنگان جویید از جوی

میی بی غش، بتی دلکش، دلی خوش

لب ساقی، لب ساغر، لب جوی

فسونگر نو گلی، جزعی نظر باز

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵

 

مگو مرگ است بی او زندگانی

که این ناکامی است آن کامرانی

لبم بست از شکایت عشق و آموخت

نگاهش را زبان بی زبانی

ز رشک خضر میمیرم که دانم

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵

 

بیا از دور ساقی گیر جامی

که دور جم نمی ارزد بجامی

از این زلفش همی بینم بدان زلف

چو مرغی کافتد از دامی بدامی

ببازاری فتادستم که ندهند

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹

 

زهر سو بر بن در بینوایی

خداوندان فضل آخر عطایی

بدین بیگانگان سر چون توان برد

مگر دستم بگیرد آشنایی

ز ما تا کوی او راهیست پنهان

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶

 

ملک چاکر خدیوا پادشاها

جهان داور شها عالم پناها

سر گردنگشان و سرفرازان

به درگاهت نیاز بی نیازان

نشانی آسمان از پایهٔ تو

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۱

 

غما ز اندازه بیرون میشدی کاش

دلا پر خون شدی، خون میشدی کاش

تنا از پای تا سر خستی ای جان

ازین ویرانه بیرون میشدی کاش

نشاط اصفهانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode