گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۳

 

تو از لشکر سیستان خسته‌ای

دل خویش در جنگشان بسته‌ای

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۸

 

بدین تیغ کاندر میان بسته‌ای

گیا بر که از جنگ خود رسته‌ای

فردوسی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۲ - شعر گفتن ورقه در مرگ پدر

 

سراسیمه رایی و دل خسته ای

مگر با غم عشق پیوسته ای؟

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۲ - شعر گفتن ورقه در مرگ پدر

 

ور از بهر گلشاه دل خسته ای

دل اندر غم عشق او بسته ای

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۶ - گرفتار شدن گلشاه

 

ببندم کنون لاجرم بسته ای

دل خویش با مرگ پیوسته ای

عیوقی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۵

 

جهانا چه در خورد و بایسته‌ای!

وگر چند با کس نپایسته‌ای

به ظاهر چو در دیده خس ناخوشی

به باطن چو دو دیده بایسته‌ای

اگر بسته‌ای را گهی بشکنی

[...]

ناصرخسرو
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۸ - نصیحت کردن ایرانیان،فرامرز را

 

که یک دم به آرام ننشسته ای

همه ساله پرخاش و کین جسته ای

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۴۰ - رفتن اسکندر به هندوستان

 

وگر بر پرستش میان بسته‌ای

چنان دان که از تیغ من رسته‌ای

نظامی
 

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب دهم - در عادت نزدیکان حضرت و ارباب رسالت » بخش ۲ - حکایت

 

بدو گفت گر صورتی بسته ای

محال است کاری که پیوسته ای

حکیم نزاری
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۸

 

ثوابست پرسیدن خسته‌ای

که دور افتد از وصل پیوسته‌ای

سواران چابک سرد، گردمی

بسازند با پای آهسته‌ای

نمی‌دانم از زورمندان درست

[...]

اوحدی
 

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۹ - لشکر کشیدن برزو به سوی ایران قسمت دوم

 

دو دیده به آب جفا شسته ای

به خون خوردن ما کمر بسته ای

محمد کوسج
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - کتابه حمام پادشاهی

 

ز سامان بدانگونه بگسسته ای

که از بوریا نیز وارسته ای

کلیم
 

قدسی مشهدی » ساقی‌نامه » بخش ۱۹

 

چو قدر جوانی ندانسته‌ای

دل خود به شاخ هوس بسته‌ای

قدسی مشهدی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۹ - غزل مثنوی

 

بر سر راه طلب بنشسته ای

در ز شادی بررخ خودبسته ای

بلند اقبال
 
 
۱
۲
sunny dark_mode