سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۹ - نامه افراسیاب به سوی طورگ و فرستادن شیر مرد
به چاره خردمند بسیار هوش
به بند اندر آرد پلنگ و وحوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۳ - رزم فرامرز با تجانوی هندی
ز دود سپه بر فلک شد خروش
زمین همچو دریا برآمد به جوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۶ - لشکرکشیدن رای هندی به جنگ فرامرز و رفتن فرامرز به رسم فرستاده،نزدیک رای
چنین گفت کای مرد با فر و هوش
چو من رفت خواهم به من دار گوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۳ - خواب دیدن زال و سخن گفتن با رستم
تهمتن چو دریا برآمد به جوش
برآورد برسان تندر خروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۴ - رزم کردن رای هندی با فرامرز
چو تنگ آمدی گوش نزدیک گوش
زپیکان شدی قبه پولاد پوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۶ - بازگشتن فرامرز از هند به ایران زمین
جهان پر غریو و هوا پر خروش
غو پهلوانان بدرید گوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۹ - گذشتن فرامرز از آب و رزم کردن با مهارک
همیدون زبالای هندو خروش
بیامد فرامرز بگشاد گوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۰ - رزم فرامرز با مهارک هندی
بیامد بغرید چون دیو زوش
گرانمایه خنجر نهاده به دوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۱ - گریختن مهارک از فرامرز
به مغز سپهر اندرافتاد جوش
ز آواز رامشگر و بانگ نوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۸ - رفتن فرامرز به جزیره فراسنگ و جنگ کردن با شاه جزیره
سپاه جزیره برآورد جوش
به مغز سپهر اندر آمد خروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۱ - کشتن فرامرز،دیو سیاه
به شادی برآمد ز خسرو خروش
چو دریا همه لشکر آمد به جوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۲ - عاشق شدن دختر کهیلا بر فرامرز
بدانگه که آن پهلوان با خروش
ابا دیو بودی به رزم و به جوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۳ - سخن گفتن دایه با فرامرز در کار دختر
چو گفتار دایه رسیدش به گوش
دل پهلوان اندرآمد به جوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۵ - دادن شاه کهیلا،دختر را به فرامرز
ز آواز رامشگر و نای و نوش
جهان بود یکبارگی پرخروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۶ - رفتن فرامرز به خاور زمین و رزم کردنش با مردمان جزیره
بر آمد به ایران سپه یک خروش
کزان ژرف دریا برآورد جوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۷ - رفتن فرامرز به جزیره فیل گوشان
تو ای پیر ملاح پاکیزه هوش
به گیتی سوی من همی دار گوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۸ - رزم کردن فرامرز با فیل گوشان
یکی را ز پس یال بگرفت و گوش
برآورد و زد بر زمین با خروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۵ - کشتن فرامرز،اژدها را
فرامرز یک نعره زد با خروش
همی اژدها را بدرید گوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۵ - کشتن فرامرز،اژدها را
بیفتاد بر جا و زو رفت هوش
تو گفتی نماندش به تن هیچ توش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۶ - رزم فرامرز با شاه خاور زمین
به هر زخم ده سر فکندی به دوش
ز بانگش سراسر جهان پرخروش