گنجور

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۴۵

 

زمین گرم و نرم است و روشن هوا

بدین رنجگی نیست رفتن روا

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷ - در ستایش مردم گوید

 

که گر کُشتن ار کارش آید هوا

بِدیشان کند هرچه باشد روا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

نهادش نکو تازه و پر نوا

زمین خرم ، آبش سبک ، خوش هوا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

وز او مرمرا هست فرمان روا

که جفت آن گزینم کم آید هوا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳ - تزویج دختر شاه زابل با جمشید

 

بدین کار ما گفت یزدان گوا

چنین پاک جانهای فرمانروا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۱ - پیغام بهو به نزدیک گرشاسب

 

به سوگند و پیمان ابا منکوا

فرستادم اینک خط من گوا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۲ - شگفتی جزیره هر دو زور و خوشی هوا و زمین

 

خروشان بسی مرغ بُد در هوا

همه خوب رنگ و همه خوش نوا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۸ - آمدن گرشاسب به جزیره هدکیر

 

همه برگ او یک یک اندر هوا

از آن پس به مرغی شدی خوش نوا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۰ - صفت بت معلق در هوا

 

کسی را که بودی به چیزی هوا

چو زو خواستی کردی ایزد روا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۷ - جنگ در شب ماهتاب

 

چو دریای سیمین روشن هوا

زمان و زمین کرده دیگر نوا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰۰ - بازگشتن گرشاسب و دیدن شگفتی‌ها

 

یکی پشته جستی سراندر هوا

نشستی براو بر کشیدی نوا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰۲ - دیدن گرشاسب بر همن رومی را و پرسیدن ازو

 

ز تن ساز طبعش شدن بی نوا

ازو خشم و حجت و رشک و هوا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۶ - داستان دهقان توانگر

 

به دل هر چه داریم کام و هوا

چو خواهیم ازو زود گردد روا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۲

 

نظاره دد از کوه مرغ از هوا

گه این لهو سازنده گه آن نوا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه

 

که تا باز خواهد چه آرد هوا

بدین کرده بد مرد چندی گوا

اسدی توسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۳ - خواب دیدن زال و سخن گفتن با رستم

 

چو دیدی پسر را که اندر هوا

سوی آتش آمد پدیدی روا

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۶ - نهادن فرامرز،پر سیمرغ را برآتش

 

از آن پس بشد مرغ فرمان روا

همی گشت پوینده اندر هوا

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۸ - در مدح پادشاه اسلام

 

سوی خسرو آورد روی از هوا

پراندیشه شد شاه فرمانروا

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۳ - گفتگوی صلح با فرستاده ی مانوش

 

مهین تر برادرش خواهم نوا

کجا هست بر روم فرمانروا

ایرانشان
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۷
sunny dark_mode