گنجور

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۹۲

 

مگر فتنه عشق بیدار شد

که خلوت نشین سوی خمّار شد

بگویید با پیر دَ یرِ مغان

که دین کفر و تسبیح زنّار شد

عجب نیست سرّ انا الحق از آن

[...]

جلال عضد
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳

 

بشمشیر تا بازوش یار شد

رگ کوه انگشت زنهار شد

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

ز سر مستی کبر هشیار شد

ز غوغای آن حشر بیدار شد

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

گریزان از آن ورطه ناچار شد

خس موج آن بحر ز خار شد

واعظ قزوینی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳

 

ز مستی غفلت چو هشیار شد

چو بخت خود از خواب بیدار شد

جویای تبریزی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۸ - سبب نظم کتاب

 

گهی بانگ خیزد که بیمار شد

پی کار خود رو که از کار شد

یغمای جندقی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۹ - غزل مثنوی

 

گفت آوخ روزگارم تا رشد

از کفم چون دامن دلدار شد

بلند اقبال
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
sunny dark_mode