گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱

 

عاشقانی که در جهان باشند

همچو جان در بدن روان باشند

می و جامند همچو آب و حباب

موج و دریا همین همان باشند

خوش کناری گرفته‌اند زَ اغیار

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲

 

دیدهٔ ما چو روی او بیند

بد نبیند همه نکو بیند

چشم ما آب در نظر دارد

غرق بحر است سو به سو بیند

عاشقانه در آینه نگرد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵

 

در رحمت خدا به ما بگشود

این چنین در خدا به ما بگشود

در گنجینهٔ حدوث و قدم

به گدایان بینوا بگشود

نقد گنجینه را به ما بنمود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶

 

دولتی خوش خدا به ما بخشید

جام گیتی نما به ما بخشید

کرم پادشاه ما بنگر

پادشاهی به این گدا بخشید

گنج اسما به ما عطا فرمود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶

 

نقطه در دایره نمود و نبود

بلکه آن نقطه دایره بنمود

نقطه در دور دایره باشد

نزد آن کس که دایره پیمود

اول و آخرش به هم پیوست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵

 

هرکه از عشق در طرب نبود

نسبتش هیچ با نسب نبود

لطف محبوب را نهایت نیست

طالب آنگه بی طلب نبود

آتش عشق اوست در دل ما

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۴

 

عشق دردیست تا نمی گیرد

جان عاشق صفا نمی گیرد

ایدل ار عاشقی بیا خوش باش

عاشقان را خدا نمی گیرد

موج بحریم و غرقهٔ دریا

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸

 

نعمت الله خدا به ما بخشید

خوش نوائی به بینوا بخشید

گنج اسما به ما عطا فرمود

پادشاهی به این گدا بخشید

خلعتی خوش مرصع از کرمش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۹

 

نعمت الله خدا به ما بخشید

این چنین نعمتی خدا بخشید

می خمخانهٔ حدوث و قدم

به من رند بینوا بخشید

سلطنت بین که حضرت سلطان

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۰

 

می خمخانه ای به ما بخشید

این سعادت به ما خدا بخشید

گنج اسما نثار ما فرمود

پادشاهی به این گدا بخشید

جام گیتی نما به ما پیمود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۱

 

جام گیتی نما به ما بخشید

دولتی خوش به ما خدا بخشید

نظری کرد و گنج هر دو سرا

پادشاهی به یک گدا بخشید

می خمخانهٔ حدوث و قدم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۳

 

از احد احمد آشکارا شد

هم به احمد احد هویدا شد

در شهادت احد کمر بربست

میم احمد ز غیب پیدا شد

آن یکی در عدد ظهوری کرد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۵

 

واحدی در کثیر پیدا شد

احدی لاجرم هویدا شد

جام گیتی نما به ما دادند

صورت و معنئی مهیا شد

نور اول خوشی تجلی کرد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۶

 

نیمشب ماه ما هویدا شد

گوئیا آفتاب پیدا شد

جان ما گرد بحر می گردید

خود در افتاد و غرق دریا شد

نور رویش به چشم ما بنمود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۸

 

هر که او آشنای سلطان شد

گرچه جان بود عین جانان شد

هر که با ما نخورد جام شراب

به یقینم که او پشیمان شد

هر که در مجلسم دمی بنشست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹

 

سنبل زلف او پریشان شد

حال جمعی نکو پریشان شد

باد با زلف او دمی دم زد

زلف او هم بر او پریشان شد

جمع بودیم از پریشانی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۰

 

بلبل جان چو ساکن تن شد

مجلس کاینات گلشن شد

آفتاب وجوب رو بنمود

شب امکان چون روز روشن شد

گنج اسما نثار ما فرمود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴

 

مه ز برج شرف چو طالع شد

جامع صورتین واقع شد

چون جمالش در آینه بنمود

نام آئینه کون جامع شد

این عجب بین که واضع اشیاء

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۰

 

همه عالم فدای ما باشد

هر چه باشد برای ما باشد

فقر ما تاج سلطنت بخشد

شاه عالم گدای ما باشد

بود و نابود صورت و معنی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵

 

همه عالم خیال او باشد

در خیال آن جمال او باشد

هر خیالی که نقش می بندم

نظرم بر کمال او باشد

در همه آینه چو می نگرم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲۲۵
۲۲۶
۲۲۷
۲۲۸
۲۲۹
۳۸۱
sunny dark_mode