گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

می خمخانه ای به ما بخشید

این سعادت به ما خدا بخشید

گنج اسما نثار ما فرمود

پادشاهی به این گدا بخشید

جام گیتی نما به ما پیمود

دیدهٔ روشنی مرا بخشید

دُردی درد او بسی خوردیم

دُرد دردش به ما دوا بخشید

بندهٔ خویش را عطائی داد

کرد آزاد و ملکها بخشید

در همه آینه جمال نمود

از همه رو به ما لقا بخشید

ما چو فانی شدیم ازعالم

جاودان منصب بقا بخشید

بخشش اوست هرچه ما داریم

کس نگوید که او چرا بخشید

نعمت الله روانهٔ ما کرد

این چنین نعمتی به ما بخشید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode