راه دینست محکم تنزیل

شرح آن مرتضی دهد تأویل

دید وقتی عزیز عزرائیل

سمج لقمان سبیل سیر سبیل

همه هستند یار عزرائیل

قاتل ایشان و خلق جمله قتیل

فلک‌المستقیم و جیب‌المیل

غایت ارتفاع و گردش لیل

طاقهاش از طراوت و تبجیل

همچو کوی سرائلی در نیل

چار طبع است در سرای رحیل

آلت چار میخ عزرائیل

مؤتمن اسعد بن اسماعیل

آن به قدر و شرف عدیم عدیل

هست خورشید آسمان جلال

هست مختار مهتران جلیل

آنکه در خاک حلم او آرام

[...]

ای ترا آفتاب حاجب بار

حشمتت را ستارگان در خیل

چرخ جاه ترا معالی برج

بحر جود ترا مکارم سیل

بوده در وقت فطرت عالم

[...]

جمع وتفریق ومجمل و تفصیل

عقد کن جمله از کثیر و قلیل

زال پنداشت هست عزراییل

بانگ برداشت پیش گاو نبیل

آن امین خدای در تنزیل

واین امین خرد به قول و دلیل

سر برون زد ز مهد میکائیل

به رصدگاه صوراسرافیل

بر زمین آمد آسمان را میل

وز یمن سر برآورید سهیل

زر به خروار و مشک نافه به گیل

وز غلام و کنیز چندین خیل

وانکه تیغش بر اوج دارد میل

دورتر باشد از گذرگه سیل

گفت ماهان ز ما به فرضه نیل

دوری راه نیست جز یک میل

رفت ماهان میان آن دو دلیل

راه را می‌نوشت میل به میل

بانگ آن طبل رفت میل به میل

طبل و آنگه چه طبل طبل رحیل

افتخار جهان جمال الدین

ای تو را قول و فعل هر دو جمیل

نکته های نهفته در سخنت

همچو اسرار غیب در تنزیل

از برای ثنای طبع تو چرخ

[...]

راست گویی که هست اسرافیل

صور در دم گرفته بی تأویل