گنجور

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۱ - پیغام چهارم شب به خورشید

 

بانگ کوس سحر چو برخیزد

هرکس از جفت خویش بگریزد

حکیم نزاری
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۶ - در وجود نوع انسان

 

باز با آب زن در آمیزد

زود اندر مشیمه شان ریزد

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۴۰ - در آداب می خوردن

 

می چو آتش بر آتشت ریزد

می ندانی چه فتنه بر خیزد؟

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۷۶ - سخنی چند بر سبیل موعظه

 

هزل آب رخت فرو ریزد

وز فزونیش دشمنی خیزد

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۸۱ - در صفت شیخ مرشد

 

دل او از ریا بپرهیزد

نورش از نور کبریا خیزد

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۶ - در تحقیق دل و نفس به مذهب اهل سلوک

 

مریم از آسمان بنگریزد

عیسی از آسمان نپرهیزد

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۹ - در صفت عارف و عرفان

 

از کلیم آنکه او بپرهیزد

به گلیم تو کی فرو خیزد؟

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۹ - در ذکر معاد و تجرد کلی

 

باز فرمان رسد که: برخیزد

تن به جان، جان بتن درآویزد

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز

 

عشق در هر که شوق انگیزد

خون دل از دو دیده اش ریزد

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز

 

عشق هر جا که آتش انگیزد

بیگنه خون عاشقان ریزد

ابن یمین
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل دوم » بخش ۵ - تحقیق

 

سه در سه عداوت انگیزد

چاردر چار با هم آمیزد

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل سوم » بخش ۲ - عین الیقین

 

نقل و تحویل حاجت انگیزد

نانشسته چگونه برخیزد

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل سوم » بخش ۶ - حکایت

 

حق و باطل بهم نیامیزد

سایه از آفتاب بگریزد

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل سوم » بخش ۱۳ - حکایت

 

ز اهل سنت چو دیو بگریزد

همه با دیو مردم آمیزد

شیخ محمود شبستری
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵

 

نور با نور خوش در آویزد

آب با آب خوش درآمیزد

موج با بحر چون یگانه شود

این دوئی از میانه برخیزد

چشم مستش که فتنه انگیز است

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode