گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۲

 

هر که چون کاغذ و قلم باشد

دو زبان و دو روی گاه سخن

همچو کاغذ سیاه کن رویش

چون قلم گردنش به تیغ بزن

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۵ - فی قدوم الخضر

 

گفت ای عندلیب گلشن کن‌

طوطی خوش نوای نغز سخن

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۸ - در جواب عقل «‌و سقیهم ربهم شراباً طهورا»

 

هست این خطه را هوای عفن

ساکنانش شکسته پای و زمن

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۶ - انما اموالکم واولادکم فتنه

 

تا زشیطان خود شوی ایمن

شرع را شحنهٔ ولایت کن

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۹ - کل نفس ذائقة الموت ثم الیناترجعون

 

این همه صفدران قلب شکن

سام و دستان و نیرم و قارن

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۲ - والشمس وضحیها والقمراذا تلیها

 

چون‌کنی یک نظر سوی معدن

خاک گردد به گوهر آبستن

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۸
sunny dark_mode