سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۸ - در بیان آنکه موحدان در هر چه نظر کنند احد را بینند
عاشق الحق دائماً حیران
روحه من شرابه سکران
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » هشت بهشت » بخش ۱ - آغاز کتاب و منتخب یکی از داستانهای هشت بهشت
دادشان یادگارهای گران
در خور پیشگاه تاجوران
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » هشت بهشت » بخش ۱ - آغاز کتاب و منتخب یکی از داستانهای هشت بهشت
وان زمان کاین زمانه گذران
با تو نیز آن کند که با دگران
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل چهارم » بخش ۱ - الفصل الرابع فی بیان مبدء العالم علم الیقین
جویها را روانه کرد بر آن
کرد تقدیر قوت جانوران
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶ - در نعت سیدالمرسلین و خاتم النبیین علیه من الصلوات الفضلها و من التحیات اکلمها
بود عقد صحیح لیک در آن
کسری افکند سنگ بدگهران
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۸ - اشارت به ذکر خفیه که گفته اند لایطلع علیه ملک فیکتبه و لا نفس فتعجب به
نفس را مطلع مساز بر آن
تا نیفتد ز عجب رخنه در آن
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۳۵ - امام شافعی گفت عمری گرد صوفیه گردیدم از ایشان دو سخن پسندیده شنیدم. یکی آنکه الوقت سیف قاطع و دیگر آنکه ان من العصمة ان لا تقدر
وقت را گفته اند تیغ بران
که بود بی توقفی گذران
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۲ - قال رسول الله صلی الله علیه و سلم یوجر ابن آدم فی نفقته کلها الاشیئا وضعه فی الماء و الطین
یا تفاخر میانه اقران
که بنا کرد مسجدی ویران
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۸ - اشارت به آنکه نکته در آن چه بوده باشد که حضرت شیخ قدس سره از خود به کلمه ایشان تعبیر کرده نه به او که غایب واحد راست
پیش چشم شهود دیده وران
محو باشد هویت دگران
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۶ - قصه آن خرس که آبش می برد شخصی تصور کرد که خیکی است پر بار، رفت تا آن را بگیرد، خرس در وی آویخت، آن شخص به وی درماند، دیگری از کناره فریاد کرد که خیک را بگذار و بیرون آی. گفت من او را گذاشته ام او مرا نمی گذارد
چشمشان ناگهان فتاد بر آن
از تحیر شدند خیره در آن
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » اعتقادنامه » بخش ۲۵ - اشارت به تطایر صحایف
سویشان بعد از انتظارگران
نامه های عمل کنند پران
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۲ - اشارت به آنکه محبت هر چند از جانبین است اما اصل در آن محبت حضرت حق است سبحانه مر بنده را چنانکه
لیک عشق حق است اصل در آن
پرتو آن فتاده بر دگران
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۴ - سلطان العارفین قدس الله تعالی سره در بادیه کله ای دید بر وی نوشته خسرالدنیا و الآخرة از زمین برداشت و بوسه داد و فرمود که این سر صوفیی است که دو جهان را برای خدای درباخته است
بود روزی به بادیه گذران
دید فرسوده کله ای و بر آن
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۸ - حکایت
زده بعد از جوانی گذران
دست در کارسازی دگران
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۰ - رسید معتمر بعد از چندگاه به سر قبر ایشان و بر آنجا درختی دیدن پر خطهای زرد و سرخ
چون به عبرت نگاه کرد در آن
دید خطهای سرخ و زرد بر آن
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۳ - قصه قاصد فرستادن قیصر روم به نوشیروان تا معلوم کند که با وی در چه مقام است درصدد صلح است یا در معرض جنگ و انتقام است
اهل جمعیتند پیشه وران
بهر نظم معاش کارگران
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۳۲ - حکایت پسر یحیی برمکی و صفت بخل وی
یاد کردی ز بخشش پدران
گریه برداشتی چو نوحه گران