داشت یحیای برمکی پسری
بلکه فرزند بخل را پدری
یاد کردی ز بخشش پدران
گریه برداشتی چو نوحه گران
کان همه سیم و زر چرا دادند
زو پی من ذخیره ننهادند
تا من اکنون به هر درم ستمی
دیدمی و ندادمی درمی
هیچ نادیده ای که مهره یشم
لعل و گوهر نمودیش در چشم
تا به حدی لئیم بود و بخیل
که اگر روز مرگ عزرائیل
بخل کردی به باد در قولنج
گرچه جانش برآمدی زان رنج
نان گرفتی ز وی به فدیه جان
جان روان دادی ندادی نان
داشت میراث بنده ای ز پدر
بسته در خدمتش چو مور کمر
تنی از لاغری به مو نزدیک
چون میان بتان همه باریک
بودی از بس گرسنگی خورده
چون خیالی نه زنده نی مرده
جامه ای در برش سراسر چاک
در حرمان دیگرش هر چاک
بوالفضولی چو حال او را دید
خبر از خوان خواجه اش پرسید
گفت کو را شکست خوانی هست
در فراخی بسی کم از کف دست
گرد خوان صحن و کاسه اش بس آش
هر یکی همچو دانه خشخاش
کز سر سوزنش خراشیده
صحن ما کاسه زان تراشیده
مگس از آش او شود محروم
گر نهد پشه ای در آن خرطوم
نیم شب خوان کشد به خانه و بس
که نه پشه ست آن زمان نه مگس
بعد ازان سوی جامه اش نگریست
گفت در جامه چاکت این همه چیست
گرچه بر خوردنی نیی فیروز
باری این چاک های جامه بدوز
گفت بر سوزنی ندارم دست
که توان خرقه ای به هم پیوست
خواجه ام را ز بصره تا بغداد
گر بود پر ز سوزن پولاد
پس ز کنعان بیاید اسرائیل
همره جبرئیل و میکائیل
خانه کعبه را کنند گرو
چند روز اوفتند در تگ و دو
تا به آن جست و جوی پی در پی
سوزنی عاریت کنند از وی
تا زند بخیه درزی چالاک
آنچه بر یوسف از قفا شده چاک
ندهد سوزن آن فرومایه
نکند شادشان ازان وایه
بفسرد از توهم آن غر زن
که شود سوده ناگه آن سوزن
گیردش لایزال تب لرزه
زان تبش در خیال صد هرزه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره یحیای برمکی و وضعیتی است که او در آن گرفتار بخل و فقر است. او از بخشش پدرانش یاد میکند و حسرت میخورد که چرا آنها به او چیزی ندادند. یحیا به شدت از بیپولی و کمبود غذا رنج میبرد و حتی برای زنده ماندن، بهدنبال لقمهای نان است. وضعیت او چنان بد است که به نظر میرسد حتی مگسها هم از غذایش استفاده نمیکنند. او در نهایت به جای اینکه در جستجوی بهبود اوضاع باشد، تنها به بخل و کمبود توجه دارد و جملاتی درباره فقر و دربهدریاش بیان میکند. این شعر به نوعی نقدی بر افرادی است که به رغم داشتن ثروت، در کمک به دیگران دست میکشند و به بخیل بودن متهماند.
هوش مصنوعی: یحیای برمکی پسری داشت که ناشی از بخل و سختگیری پدرش بود.
هوش مصنوعی: وقتی به یاد بخششهای پدران افتادی، احساساتی شبیه به نوحهخوانان پیدا کردی و چشمانت پر از اشک شد.
هوش مصنوعی: تمامی طلا و نقره را به چه دلیل به او دادند؟ چرا برای من هیچ چیزی را پس نگذاشتند؟
هوش مصنوعی: من تا به حال در هر جایی که رفتهام، ظلم و ستمی را دیدهام و هرگز چیزی به کسی ندادهام.
هوش مصنوعی: هیچ چیزهایی که به ظاهر زیبا و ارزشمند به نظر میرسند، ممکن است در حقیقت چیزی نباشند.
هوش مصنوعی: این شخص آنقدر بخیل و بدجنس بود که حتی اگر روز مرگ فرشته وحی به او نزدیک میشد، دست از خودخواهیاش برنمیداشت.
هوش مصنوعی: تو در کلامت به باد بخل ورزیدی، هرچند که او از رنجی که میبرد، به شدت در رنج بود و جانش به لب رسیده بود.
هوش مصنوعی: تو نانی از او گرفتی و جانت را برای او فدای کردی، اما آیا واقعاً نان را به او دادی یا نه؟
هوش مصنوعی: بندهای از پدر خود ارثی دریافت کرده و برای خدمت به آن مانند مور زحمتکش سخت کوشیده است.
هوش مصنوعی: بدن او از شدت لاغری به مو شبیه است، درست مانند بقیه زلفها و چشمها در میان مجسمهها که همگی باریک و ظریف هستند.
هوش مصنوعی: به خاطر شدت گرسنگی، حالت مثل خیالی شدهای که نه زنده است و نه مرده.
هوش مصنوعی: لباسی که به تن دارد، تماماً پاره و چاک چاک است و هر چاک آن نشانگر درد و حرمان دیگری است که بر دلش سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که بوالفضل حال او را مشاهده کرد، از اوضاع و احوال سفره یا میهمانی صاحبخانه سوال کرد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که برای شکست دادن دیگران تلاش میکند، در واقع در دست خود چیز کمی دارد و این کار را حتی در وسعت زیادی هم انجام میدهد. به عبارتی دیگر، ممکن است به ظاهر قدرت زیادی داشته باشد اما در واقعیت توانایی و دستاوردش محدود است.
هوش مصنوعی: در کنار سفره و در یک جا، هر کس غذایی دارد که همچون دانههای ریزی مانند خشخاش به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: زیرا که از جنس سوزن، صحن ما را خراش داده است، و کاسهای که از آن تراشیده شده، نشانهای از این نقصان است.
هوش مصنوعی: اگر پشهای در خرطوم مگس بیفتد، باعث میشود که مگس از آن آش لذیذ بینصیب بماند.
هوش مصنوعی: نیمه شب، آرامش خاصی به خانه میآید، زیرا در آن ساعت نه پشهای وجود دارد و نه مگسی که موجب مزاحمت شود.
هوش مصنوعی: پس از آن، به لباس او نگاهی انداخت و گفت: در لباس تو این همه چاک و پارگی چیست؟
هوش مصنوعی: اگرچه تو به چیزی رسیدنی نیستی، اما خوشبختانه میتوانی این شکافهای لباس را بدوزی.
هوش مصنوعی: او میگوید که من نمیتوانم چیزی را به هم وصل کنم و به قدری ناتوان هستم که حتی برای یک سوزن هم دسترسی ندارم.
هوش مصنوعی: اگر خواجهام از بصره تا بغداد پر باشد از سوزنهای پولادین، یعنی اگر در این مسیر نیازمندیهایش به بهترین و باکیفیتترین چیزها باشد، به خاطر علاقه و احترام به او، هر آنچه که در توان دارم برای او فراهم میکنم.
هوش مصنوعی: پس از سرزمین کنعان، اسرائیل همراه با جبرئیل و میکائیل خواهد آمد.
هوش مصنوعی: خانه کعبه را به عنوان گرو میگذارند، اما بعد از مدتی در مشکلات و تنگناها قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: برای آنکه به تلاش و جستجوی مداوم ادامه دهیم، از او به اندازه یک سوزن امانت میگیریم.
هوش مصنوعی: بخیاط ماهر با دقت و مهارت خود زخمها و پارههای لباس یوسف را که از پشت بدنش ایجاد شده به خوبی ترمیم میکند.
هوش مصنوعی: هرگز یک انسان پست نمیتواند شادی و خوشحالی را به دیگران هدیه دهد.
هوش مصنوعی: اینجا به کسی اشاره شده که اگر به خیال و توهم بیش از حد توجه کند، ممکن است از واقعیت منحرف شود و به ناگاه به نقطهای برسد که متوجه آسیب یا مشکلی بزرگتر شود. در واقع، بیمورد غُر زدن و نگرانی کردن از مسائل بیاساس میتواند او را در موقعیتی ناخوشایند قرار دهد.
هوش مصنوعی: او همیشه دچار تب و لرز است و آن تب خیالهای بیهودهای را در ذهنش ایجاد میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.