جامی
»
هفت اورنگ
»
سلسلةالذهب
»
دفتر دوم
»
بخش ۲ - اشارت به آنکه محبت هر چند از جانبین است اما اصل در آن محبت حضرت حق است سبحانه مر بنده را چنانکه
عشق هر چند بین بین آمد
میل و جذبی ز جانبین آمد
لیک عشق حق است اصل در آن
پرتو آن فتاده بر دگران
تا بر اهل طلب خدای مجید
متجلی نشد به اسم مرید
به ارادت نشد کسی موصوف
به محبت نشد کسی معروف
ذات حق با همه صفات به هم
جز وجوب وجود و نعت قدم
در حقیقت باسرها ساریست
در مجاری جسم و جان جاریست
لیک پرده ز روی خود نگشاد
هیچ جا جز به قدر استعداد
آن یکی مستعد دانایی
وان دگر قابل توانایی
علم و دانش ازان یکی زد سر
فعل و قدرت نمود ازان دیگر
شد یکی مظهر ارادت و خواست
شیوه عاشقی ازو برخاست
تافت بر وی جمال عز قدم
در ره عاشقی نهاد قدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.