جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۰۳ - قصه غوری و حج رفتن او به یک تگ و بازگشتن او از منزل اول
وصف خانه شنید و مستانه
خاست بر یاد صاحب خانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۰۸ - در بیان آنکه ارباب عزلت و اصحاب خلوت بر سه طبقه اند طبقه اول آنکه نیت ایشان در عزلت و خلوت اجتناب از شر انام و اتقا از ضر خواص و عوام باشد
یار بد از فسون و افسانه
با تو همخوابه است و همخانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۱۳ - در مذمت آنان که شرع را بهانه آزار مسلمانان سازند و کارهای باطل را در صورت حق بپردازند
بعد از آنش سوی عسس خانه
بفرستد برای جرمانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۱ - اشارت به رکن سوم از ارکان ولایت که جوع است
بدری همچو گرگ دیوانه
پوست بر آشناو بیگانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۵ - قصه خلاص کردن مجنون آهو را از دست صیاد به سبب مشابه بودن وی لیلی را
خواند از شوق یار فرزانه
صد از اینان فسون و افسانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۵ - در بیان آنکه شرط صحبت آنست که همه اصحاب در معرض آن باشند که چون در یکدیگر عیبی بینند به قول یا فعل دفع آن بکنند
از مریدان کنند افسانه
که فلان مرد بود و مردانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۲۳ - حکایت بر سبیل تمثیل
گفت با او حریف فرزانه
که تو را این همه بدین خانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۴۲ - حکایت مجنون
عشق تو ای نگار فرزانه
در دلم کرد آنچنان خانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۰ - قصه عیینه و ریا
هست ناچار پیش فرزانه
موی را شانه مور را دانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۳ - رسیدن شیخ بزرگوار سری سقطی قدس الله تعالی سره به سر وقت تحفه و آگاهی یافتن از حالی وی
جمله گفتند کز فلان خانه
تحفه است این که گشت دیوانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۳ - رسیدن شیخ بزرگوار سری سقطی قدس الله تعالی سره به سر وقت تحفه و آگاهی یافتن از حالی وی
عاقلم پیش یار و فرزانه
پیش ارباب جهل دیوانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۷۲ - حکایت بر سبیل تمثیل
دهنش در خیال فرزانه
فرجه ای ز کدوی پر دانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۵ - حکایت غازان که از برای یک توبره کاه آتش در خرمن ظالمی انداخت و از پرتو آن عالمی را روشن ساخت
آتش افتد چو در در خانه
بایدش ز آب کشت مردانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۹ - حکایت شبروی محمود غزنوی و از هر کس خبر بدی و نیکی خود پرسیدن و از بدی بریدن و بر نیکی آرمیدن
تا سحر در لباس بیگانه
برگذشتی به هر در خانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۲۸ - حکایت سنجر و بخشیدن منقل پر لعل و گوهر
داشت آماده شاه فرزانه
خاصه از بهر دی یکی خانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۳۵ - حکایت محتسب بغداد که منکر پیش او معروف بود و معروف در نظر او منکر می نمود
می کنم راست نرخ و پیمانه
می دهم عهد اهل میخانه
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۴۳ - امام شافعی رضی الله عنه فرموده است که می بایستی طبیب اسلامیان دانایان پارسا بودی نه یهود و ترسا
ساختند آن گروه فرزانه
آشنا را رهین بیگانه
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در ستایش ولی سلطان و بکتاش بیگ و قاسم بیگ
دو بهادر، دو مرد مردانه
دو دلیر و دو شیر فرزانه
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم
خواند از شوق یار فرزانه
صد از اینان فسون و افسانه
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۵۵
می بکش، می ولی حکیمانه
خرد از کف مده چو دیوانه