بخش ۳۵ - حکایت محتسب بغداد که منکر پیش او معروف بود و معروف در نظر او منکر می نمود
حاجیان را به وقت حج افتاد
ره به درالخلافه بغداد
بهر ایشان به محتسب والی
گفت تا منزلی کند خالی
گفت فردا به این قیام کنم
منزل نیکشان مقام کنم
بامدادان کسی فرستادند
وان سخن را به یاد او دادند
گفت رو گو که محتسب امروز
مجلسی ساخته جهان افروز
همه اعیان شهر آنجایند
جز به پیمانه می نپیمایند
رفته هوش و خرد به باد او را
ناید از حج و کعبه یاد او را
روز دیگر چنین رسید خبر
که نیارد شناخت بام از در
همچنان از شراب شب مست است
همچو پیمانه رفته از دست است
در سیم روز آمد از وی خط
که به عدلم نشسته بر لب شط
آمد اینک ز موصل آب به آب
کشتیی پر ز خیک های شراب
می کنم راست نرخ و پیمانه
می دهم عهد اهل میخانه
که به می غیر می نیامیزند
از دغا و دغل بپرهیزند
چون ازین کارها بپردازم
بهر منزل به هر طرف تازم
بو که پیدا کنم به نام شما
منزلی لایق مقام شما
حاجیی چون شنید این کلمات
قال یا کلب کل آت آت
هیچ معروف سرنوشت تو نیست
هیچ منکر چو روی زشت تو نیست
هر کجا باشی آمر و ناهی
نکشد کار جز به گمراهی
شهر بغداد دلگشا جاییست
در میانش چو دجله دریاییست
زیر خاکش بود بهشت نمای
از مزارات اولیای خدای
روی شهرش ز چون تو بی دینان
فسق کاران و فاسق آیینان
جای اصحاب تفرقه ست همه
رفض و الحاد و زندقه ست همه
دارم از دور آسمان گله ای
که چرا از نزول زلزله ای
مردگان را نیاورد به برون
زندگان را نیفکند به درون
تا شود ظاهرش چو علیین
باطن او فروتر از سجین
پاکدینان در او بیاسایند
کفر کیشان در او بفرسایند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به سفر حاجیان به بغداد و مشکلاتی که در مسیر حج با آن مواجه میشوند، اشاره میکند. محتسب والی برای آنان وعده میدهد که منزل مناسبی فراهم کند، اما به جای آن، مشغول برگزاری مجلسی شرابخواری است که همهی اعیان شهر در آن شرکت دارند و از یاد خدا و حج غافلند.
شاعر به توصیف حال محتسب میپردازد که مست و غرق در شراب است و پیامی به او میرسد که به این کارها پایان دهد و به دنبال منزل مناسب برای حاجیان باشد. در این بین، حاجی به سرنوشت محتسب و فساد او اشاره میکند و میگوید که در چنین فضایی، دین و ایمان جایی ندارد.
شهر بغداد به عنوان جایی زیبا و پربرکت یاد میشود که درون آن مزارات اولیاء خدا قرار دارد، اما اشخاص باطل و فاسق، آن را به فساد کشاندهاند. شاعر در نهایت از خداوند میخواهد که موجب زلزلهای شود تا کافران را به عذاب بکشاند و پاکان را در آنجا آسایش دهد.
هوش مصنوعی: حاجیانی که به سفر حج میرفتند، در زمان سفرشان به بغداد و دربار خلافت میرسیدند.
هوش مصنوعی: برای آنها والی محتسب را فراخواند تا خانهای خالی کند.
هوش مصنوعی: گفت فردا به اینجا میآیم و در خانه خوبان جایگاهی فراهم میکنم.
هوش مصنوعی: در صبح زود، شخصی را فرستادند و آن صحبت را به یاد او آوردند.
هوش مصنوعی: برو بگو که نگهبان امروز مجلس جشنی بزرگ برپا کرده است که دنیا را درخشنده کرده.
هوش مصنوعی: همه افراد مهم و معروف شهر در آن جا حضور دارند، اما فقط به اندازه معینی از شراب مینوشند و در این کار احتیاط میکنند.
هوش مصنوعی: خودش را باخت و عقلش را از دست داد، در این حالت حتی یاد کعبه و حج هم به او نمیرسد.
هوش مصنوعی: روزی دیگر خبری رسید که نمیتوانند بین بام و در تفاوت قائل شوند.
هوش مصنوعی: او همچنان از شراب شب شاد و مست است، مانند پیمانهای که از دست رفته و دیگر در اختیار نیست.
هوش مصنوعی: در روزی زیبا نشانهای از او ظاهر شد که نشاندهندهی عدالتش بر لبِ جوبی بود.
هوش مصنوعی: حالا از موصل کشتیای در حال آمدن است که پر از کیسههای شراب است.
هوش مصنوعی: من به درستی اندازهگیری میکنم و پیمانه پر میکنم و به وعدهداران میخانه وفا میکنم.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که از شراب غیر، شراب خالص و واقعی را نمیآمیزند. باید از فریب و تقلب دوری کرد و به دنبال اصل و ماهیت واقعی بود.
هوش مصنوعی: هرگاه از این کارها دست بکشم، به هر سمتی که بروم و هر جا که برسم، به سوی آن تازه میشوم.
هوش مصنوعی: هر جا که بخواهم بوی شما را احساس کنم، دلم میخواهد جایی را پیدا کنم که شایستهی مقام والای شما باشد.
هوش مصنوعی: حاجیای که این عبارتها را شنید، ناگهان گفت: ای سگ، همه چیز را بسوزان!
هوش مصنوعی: هیچ چیز به اندازه چهره و ظاهر تو نمیتواند سرنوشتت را تعیین کند و هیچکس نمیتواند بر اساس رفتار ناخوشایندت قضاوت کند.
هوش مصنوعی: هر جا که انسانها را راهنمایی و نهی میکنند، این کار به جز گمراهی نتیجهای ندارد.
هوش مصنوعی: شهر بغداد جایی خوشایند و زیباست که در وسط آن، رود دجله مانند دریا جاری است.
هوش مصنوعی: زیر زمین، جلوهای از بهشت وجود دارد که در آرامگاههای اولیا و بندگان خاص خدا دیده میشود.
هوش مصنوعی: در شهر او افرادی مانند تو وجود دارند که بیدین و گناهکار هستند و رسم و آیینی نادرست دارند.
هوش مصنوعی: جایگاه کسانی که دچار تفرقه و جدایی هستند، پر از انکار دین، شک و شبهه است.
هوش مصنوعی: من از دوری آسمان شکایت دارم که چرا زلزلهای نازل نمیکند.
هوش مصنوعی: مردهها را نمیآورند به خارج و زندهها را نیز به داخل نمیاندازند.
هوش مصنوعی: به منظور اینکه ظاهر او مانند علیین و باطنش پایینتر از سجین باشد.
هوش مصنوعی: پاکان و نیکوکاران در آنجا آرامش مییابند، اما بیایمانان و کافرها در آنجا به فساد و تباهی میپردازند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.